کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

‎زمانه‌ی ما و آینده‌ی انقلاب اسلامی

‎به قلم: وحیدرضا طراوت

📸 http://l1l.ir/24--

یادداشتی که در ادامه می‌آید به قلم برادر عزیزم آقای وحیدرضا طراوت از طلاب فاضل حوزه‌ی علمیه‌ی قم نگاشته شده و ابتدائا در کانال شخصی ایشان منتشر شده است:

https://telegram.me/aghle_enghelabi/50

🔸 در این یادداشت جناب طراوت ابتدا در اهمیت توجه به «زمانه» به عنوان برآیند مجموعه‌ی عوامل موثر بر اجتماع مقدمه‌ای ذکر می‌کند و سپس می‌کوشد تا مجموعه‌ی ویژگی‌های زمانه‌ی فعلی را برشمارد:

  1. دوری مردم از دین‌داری تعبدی و گرایش بیشتر به اسلام تعقلی

  2. اهمیت «عزت و اقتدار» در نظر جامعه ولو اینکه در تشخیص مصداق دچار اشتباه شود

  3. کم‌رنگ شدن اصل مبارزه با استکبار که مورد تاکید ویژه حضرت امام بوده است

  4. رواج دنیاطلبی

  5. سوء ظن و بدبینی نسبت به حاکمیت

🔹 در گام بعد این نوشته به عوامل شکل دهنده‌ی این «زمانه» می‌پردازد و پنج عامل اصلی را این‌گونه شناسایی می‌کند:

  1. عقب‌ماندگی نظری و عملی حوزه‌های علمیه

  2. آفت‌های درگیری با قدرت و ثروت

  3. اقتصاد ناکارآمد نفتی

  4. انقطاع صاحبان تفکر انقلابی از توده‌ی مردم

  5. قدرت پیش‌بَرنده‌ی تمدن غرب

🔸 نویسنده معتقد است شرایط فعلی محصول فرآیندی است که از دهه‌ی 60 شروع شده و تنها در مقطع 84 بارقه‌های امید برای تغییر زمانه بروز کرد و البته به‌خوبی از آن استفاده نشد. در شرایط فعلی باید تغییر زمانه را در یک مسیر 10-15 ساله دنبال کرد و البته به مسائل مهمی که در این بازه‌ی زمانی پیش روی جریان انقلابی است توجه داشت؛ مسائلی چون:

  1. رهبری آینده

  2. مقابله با پدیده نفوذ و نفاق

  3. تعامل با جریان غرب‌گرا

  4. تأمین مالی جریان‌های فرهنگی

  5. مسئله ضعف اقتصاد کشور 

  6. کارآمد سازی نهادهای حاکمیت جهت برطرف کردن سوءظن مردم 

🔹 برای این تغییر باید از تمام توان کشور استفاده کرد و از هر نفر یا جریانی که دو ویژگی زیر را داشته باشد کمک گرفت:

▫️ اول/ به فکر پیشرفت اقتصادی کشور باشد و به استقلال اهمیت دهد.

▫️دوم/ قبول داشتن اصل دشمنی دشمن و اینکه تا جمهوری اسلامی از هویت مستقل اسلامی خود عدول نکند مورد غضب امریکا و کشورهای اصلی سلطه‌گر در دنیا خواهد بود.

————————

با توجه به تناسب این یادداشت با کلان‌مسئله‌ی #کجانامک (کجاییم؟!) حیفم آمد که این‌جا منتشر نشود و تلاش کردم با اندکی ویرایش و تنظیم آن در قالب فایلی جداگانه خواندنی‌ترش کنم (دریافت متن کامل از اینجا: https://telegram.me/Banizy2/179). 

ان شاء الله در فرصتی دیگر به نقد این یادداشت خواهم پرداخت.

#انقلاب_اسلامی

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۹

ساکنان سرزمین فیسبوک

‎دلنوشته‌ای در وصف مهاجران علامه حلی‎

هر از چندگاهی پای من به سرزمین فیسبوک باز می‌شود؛ ماجرا از دنبال کردن چند لینک آغاز می‌شود و بعد از چند ساعت گشت‌وگذار با انبوهی از احساسات درهم‌آمیخته‌ی غم و تاسف و ترس پایان می‌یابد. فیسبوک میعادگاه فارغ التحصیلان علامه حلی است که با عمده‌ی ایشان از حدود ۷-۸ سال پیش (سال‌های سوم و چهارم دانشگاه، به جبر مهاجرت) خداحافظی کردم، و حالا شده آینه‌ی دق من؛ فیسبوک جایی است برای مرور و بازیابی خاطرات دوران نوجوانی و نقض شدن و نقض شدن و نقض شدن تصورات و تصویرهای قدیمی. هربار که پای من به این سرزمین باز می‌شود (شاید سالی یکی-دو بار) باز این زخم تازه می‌شود، که می‌بینم: بله، دوست و رفیق دیگری نیز مهاجرت کرده است. دوستان قدیم را می‌جویم و حس دوگانه‌ی محتومی آزارم می‌دهد: اگر در جمع اهالی فیسبوک بیابم‌شان یعنی کوچ کرده‌اند و نیستند -به احتمال قوی- و اگر نیابم‌شان ناکام و بی‌خبر مانده‌ام. بگذار اندکی از این غم و تاسف و ترس بگویم...

▫️غمِ چه؟ || فیسبوک برای من یعنی غم دوری عزیزان و معاشران دوران نوجوانی، خاصه آن‌که امید چندانی به تکرار و بازگشت آن ارتباط‌ها و حتی ملاقات دوباره در وطن ندارم. یعنی برداشته شدن فاصله‌ها و حریم‌ها در فضای مجازی که مصنوعا ما را به هم نزدیک می‌کند، و هم‌زمان فاصله‌های آزاردهنده‌ی چند‌هزار کیلومتری. فیسبوک یعنی دیدن غربتِ دوستان و چهره‌های خندانی که شاد نیستند؛ عکس‌هایی پر از زرق و برق که به دروغ بر شاد بودن اصرار دارند و این دروغ بدجوری مرا آزار می‌دهد.

▫️تاسف بابت چه؟ || تاسف بابت امیدهایی که ناامید شده. بابت سرمایه‌ها و خونِ دل‌هایی که برای تربیت استعدادهای برتر خرج شده به هوای اینکه روزی ثمر بدهند و گره از کار این مملکت بگشایند؛ ولی الان معلوم نیست که این استعدادها چه نفعی به چه‌کسی می‌رسانند؟ چه نسبتی با انبوه مشکلات ریز و درشت هم‌وطنان و هم‌کیشان خود –همان‌هایی که پول و فرصت رشد را برای ایشان فراهم کرده‌اند- دارند؟ ایام شباب را در خدمت بیگانگان و دشمنانِ ملت طی می‌کنند و نهایتا برای آن‌که نسبت به آن‌چه در وطن می‌گذرد بی‌تفاوت نباشند، منت می‌گذارند و در انتخابات رایی می‌دهند و یا گه‌گداری برای رفع حصر پیامی می‌فرستند.

▫️ترس از چه؟ || ترس از یک‌نواختی دنیای پر از بزکِ فیسبوک؛ هجوم معنادار جو مسلط و آزادی‌های به شدت چارچوب‌بندی شده. ترس از اینکه رفقای پیش از این به‌رنگ کسانی درآمده‌اند که پیش‌تر آن‌ها را بیگانه می‌پنداشتیم و حالا تفکیک‌شان از یکدیگر سخت شده. ترس از تغییرهای عجیب و غریب کسانی که روزی الگو و بعضا معلم ما بودند و حالا چهره‌ای دیگر به نمایش می‌گذارند؛ از گرداب غرب که به هیچ‌کس رحم نمی‌کند و ترس از اینکه یک روز پای چون منی که بسیار ضعیف‌تر از رفقای قدیم هستم به حاشیه‌ی این گرداب باز شود و فرو بروم و هضم شوم و خُرد شوم.

لعنت به فیسبوک!

▪️پی‌نوشت: هر تحلیلی استثناء دارد و این متن نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ این دل‌نوشته ناظر به کلیت تصویری بود که از فارغ التحصیلان کوچ‌ کرده‌ی علامه حلی به چشم می‌آید.

#علامه_حلی #سمپاد #فیسبوک #غرب #دلنوشته

@Banizy2

http://l1l.ir/24cp


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۰۲

اسارت در دام #دانش

‎یا چرا دیگران حرف‌های ما را نمی‌فهمند؟


@Banizy2

🔹بعضی‌ها از بس کتاب خوانده‌اند یا در موضوعی تخصصی وقت صرف کرده‌اند، ادبیات‌شان قلمبه‌سلمبه شده و نمی‌شود حرف‌شان را فهمید. اصطلاحات پیچیده به کار می‌برند و به هر جمله‌ای که می‌گویند باید دقایقی فکر کنی تا بفهمی منظورشان چیست. حتما شما هم تا به حال با چنین آدم‌هایی هم‌صحبت شده‌اید، درست است؟ خود ما هم کم‌وبیش دچار این مشکل هستیم. گاهی اوقات از خاطرات بسیار شعف‌انگیز، دستاوردهای خیلی مثبت، یا تجربیات دردآورمان برای دیگران تعریف می‌کنیم، ولی با واکنش‌های سرد آن‌ها مواجه می‌شویم و می‌فهمیم که حرف ما را نفهمیده‌اند. (علامتش سر تکان دادن به نشانه‌ی تایید است!) اما مشکل کجاست؟ 


🔸مثال مشهوری در این زمینه وجود دارد که البته می‌توانید خودتان هم تجربه کنید: آهنگ کوتاه و معروفی را که می‌دانید همه شنیده‌اند انتخاب کنید و سعی کنید آن را با دهان یا ضربات دست برای چندنفر یادآوری کنید. آزمایش‌ها نشان داده است که اکثرا با درصد بالایی انتظار دارند که طرف مقابل به درستی آهنگ مورد نظر را تشخیص دهد، ولی شانس موفقیت در حد ۲۰-۳۰ درصد بیشتر نیست. چرا؟ چون ما آن آهنگ را حین نواختن با دهان یا دست، در ذهن‌مان مرور می‌کنیم و در واقع قطعه‌ی اصلی را می‌شنویم، ولی احتمالا طرف مقابل جز یک تلاش مذبوحانه‌‌ی بی‌معنی چیزی نمی‌بیند! ما در دام دانشی که می‌دانیم اسیر هستیم و این دانش مانع از ارتباط موثر و موفق می‌شود.


@Banizy2

🔹وقتی ما از خاطرات‌مان برای دیگران تعریف می‌کنیم، تصاویر تجربه شده را ناخودآگاه در ذهن‌مان مرور می‌کنیم. وقتی از دستاوردهایمان در حیطه‌ی کاری مشخصی صحبت می‌کنیم، پیشینه‌ی کار را می‌دانیم یا می‌دانیم که این دستاورد در این حوزه چقدر کلیدی است. وقتی از تجربیات دردآورمان سخن به میان می‌آوریم، همه‌ی لحظات دردناک در ذهن‌مان #تداعی می‌شود. در واقع این دانشِ زمینه‌ای است که به محتوای مورد نظر ما رنگ می‌دهد و اهمیتش را روشن می‌کند، ولی در بسیاری از موارد این دانش به قرینه‌ی دانستن ما حذف می‌شود و به زبان نمی‌آید. #مخاطب ما حس همان کسی را پیدا می‌کند که شاهد تلاشی مذبوحانه برای نواختن یک قطعه‌ی موسیقی است و اتفاقا هر چقدر بیشتر بر فوق العاده بودن این قطعه تاکید کنیم ماجرا در نظر او خنده‌دارتر می‌شود!‌ 


🔸نتیجه‌گیری ساده است: خودمان را جای #مخاطب بگذاریم و سعی کنیم تا جای ممکن با ادبیات #ساده صحبت کنیم. اصطلاحات خودساخته یا تخصصی را توضیح دهیم. پیش‌فرض‌هایمان را مرور کنیم و از خودمان بپرسیم که آیا طرف مقابل این‌ها را می‌داند؟ بدانیم که 90 درصد پیش‌فرض‌های ما نیاز به ،#توضیح دارند! این را هم بدانیم که اعتراض نکردن یا سر تکان دادن نشانه‌ی فهمیدن منظور ما نیست؛ نشانه‌ی اصلی فهمیدن، چالش کردن، پرسیدن، درگیر شدن احساسات و تصمیم‌ به اقدام است.

▫️پی‌نوشت:

#اسارت_در_دام_دانش چالش رایج در تعاملات داخلی و خارجی سازمان‌هاست، ولی منحصر به این نیست. پدر و مادرها -که چند دهه‌ تجربه‌ی زندگی‌ دارند- در تعامل با فرزندان، معلمان -که صدها بار مسائل مشخصی را تکرار کرده‌اند- در تعامل با دانش‌آموزان، روحانیون -که در مباحث دینی غرق شده‌اند- در گفتگو با مردم و همه‌ی آن‌هایی که به نوعی با دیگران مرتبطند و مشغول گفتگو ممکن است با این چالش مواجه باشند. یک بار دیگر با این #عینک به تعاملات‌مان نگاه کنیم!

#مخاطب #پیش_فرض #دانش

@Banizy2

http://l1l.ir/31q-


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۴۲

رونالدو پیش می‌رود...‏

خبری جالب و کوتاه،

مناسب برای دست‌به‌دست شدن در شبکه‌های اجتماعی:

فاطمه حمامی

دخترک معصومی که معلولیت جسمی دارد

با هنرمندی تمام

و به وسیله‌ی پاهایش

تصویر «کریستیانو رونالدو» را

نقاشی کرده است‏

و من فکر می‌کنم

که چگونه رونالدو وارد خانه‌ی فاطمه شده است؟!

#از_رنجی_که_میبریم

@Banizy2

http://l1l.ir/229o
































۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۰۷

گندم از گندم بروید، جو ز جو

‎برای #مدیران فرهنگی-رسانه‌ای تحول‌خواه

‎بحثی مختصر در لوازم درونی اصلاحِ خروجی‌ها

▫️ در چند ماه اخیر برخی از #کلان_رسانه های انقلابی مشغول خانه‌تکانی و بازبینی و بازطراحی هستند. این فرصت مبارک از تلاقی چند پدیده و بنا به قاعده‌ی توفیق اجباری حاصل شده است:

1.  فراغت بعد از #انتخابات

2.  عدم موفقیت در شکست روحانی و تغییر دولت

3.  مطالبه‌های پیاپی و عتاب‌آلود رهبری از قرارگاه‌های فرهنگی 

▫️ آسیب‌شناسی این رسانه‌ها از وضعیت فعلی خود، در این مقطع بسیار تعیین کننده است و باید حتی المقدور دقیق و #بدون_ملاحظه باشد. بخشی از آسیب‌ها ظاهرا مورد اجماع واقع شده است و طرح‌های جدید درصدد رفع آن‌ها برآمده‌اند:

1⃣محدود بودن مخاطبان فعلی و لزوم توسعه مخاطبان در دوره جدید

2⃣ تمرکز بیش از اندازه بر مخاطب حزب اللهی و لزوم توجه به مخاطبان خاکستری، اقشار و ...

3⃣  سهم غالب مباحث سیاسی در خروجی‌های فرهنگی-رسانه‌ای و لزوم ورود به حوزه‌ی مسائل اجتماعی در دوره جدید

4⃣  اثرگذاری پایین -که حمل بر چهره‌ی برچسب‌دار شده است- و در نتیجه لزوم ایجاد چهره‌(برند)های غیر جهت‌دار (مثلا با تابلوی سرگرمی و طنز)

در لزوم تغییر وضع موجود و خوشحالی از توجه به آسیب‌های پیش‌گفته، هر چه بگوییم کم است! لکن نگرانی‌هایی در این مسیر وجود دارد...

▫️ عمده نگرانی‌ها به رفتارها و تحلیل‌هایی برمی‌گردد که طی سالیان و بلکه دهه‌ها در میان مدیران و متولیان امر و سازمان‌های تابع ایشان رسوخ کرده و به سادگی قابل تغییر نیست؛ در واقع ما پیش از آسیب‌شناسی خروجی‌ها و عزم بر تغییر آن‌ها، نیازمند آسیب‌شناسی سازماندهی موجود و تغییر #انقلابی این نظم فرسوده هستیم: بدون تغییر فاعل، فعل تغییری نخواهد کرد که از قدیم گفته‌اند «گندم از گندم بروید، جو ز جو». 

به اجمال می‌توان شش اشکال اساسی سازماندهی موجود را این‌گونه لیست کرده و اصلاح راهبردی هر مورد را به عنوان مقدمه‌ی لازم برای تغییر خروجی‌های فرهنگی‌-رسانه‌ای پی گرفت:

1⃣ مجریان و مدیران ناکارآمدی که آزمون خود را پس داده‌اند و نمی‌توان از ایشان توقع تحول داشت؛ 

✅راهبرد اصلاحی: سپردن کار به جوان‌ترها، تازه‌نفس‌ها و اعتماد کردن به ایشان.

2⃣  عجله در بهره‌برداری و فقدان نگاه بلندمدت در سازماندهی نیروها که به استعدادها اجازه‌ی ریشه کردن و ثمر دادن نمی‌دهد.

✅راهبرد اصلاحی: سرمایه‌گذاری (به معنای دقیق کلمه) بر امر #تربیت و توانمندسازی.

3⃣ انحصاری شدن فرآیندهای تولید و انتشار محتوا که مانع از بروز خلاقیت، تنوع محصول، گسترش مخاطب، و تولید و انتشار به‌صرفه می‌شود.

✅ راهبرد اصلاحی: تنوع بخشی به روش‌های تولید و انتشار محتوا و سپردن کار به مردم (به معنای عام) و باز اعتماد کردن به ایشان.

4⃣ تلقی #مونتاژکاری در عرصه‌ی فرهنگ و رسانه که به دلیل غیرواقعی بودن اولا ایجاد انسداد می‌کند و ثانیا منجر به خروجی‌های فاقد ‌روح و لَختِ غیرموثر می‌شود.

✅ راهبرد اصلاحی: بازبینی فرآیندهای تولید در جهت برجسته‌سازی خالقان محتوا و ایفای نقش سیاست‌گذاری- شناسایی-حمایت به جای سیاست‌گذاری-تولید-انتشار.

5⃣ نظام فکری و تحلیلی مغشوش (در سطح کلان) که همه‌چیز را از دریچه تنگ سیاست و انتخابات می‌بیند و مانع پرداخت واقعی به مسائل اجتماعی و فرهنگی می‌شود و این مسائل را (علی‌رغم ادعاها) همیشه درجه‌ی دو تحلیل می‌کند. 

✅ راهبرد اصلاحی: بازنگری در تحلیل‌ها در سطوح عالی سیاست‌گذاری که بخش عمده‌ی آن به تغییر بازیگران سطوح عالی وابسته است.

6⃣ عدم شناخت صحیح از میدان عملیات فرهنگی-رسانه‌ای که منجر به عملیات‌های کور و ابتر می‌شود. 

✅راهبرد اصلاحی: #شناسایی دقیق و جسورانه‌ی واقعیت‌های کشور مبتنی بر روش‌های علمی و فارغ از تحلیل‌های پیشینی.

نکته‌ی بسیار مهم اینجاست که همه‌ی این موارد نیازمند #تغییر است و تغییر همیشه با مقاومت #وضع_موجود روبرو می‌شود. باید درباره‌ی این تغییر تصمیم قاطع و انقلابی گرفت.

#آسیب_شناسی

@Banizy2

http://l1l.ir/20y-


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۱۵
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۱۱

‌‏بازی #مرگ و ریاضی

‎به بهانه‌ی درگذشت مریم میرزاخانی

به نام خدا

مریم میرزاخانی درگذشت؛

نابغه‌ی ریاضی ایرانی، متولد ۱۳۵۶.

🔹

اهالی دنیا

-همین من و شما-

دیگران را

بر اساس #تابع_موقعیت آنها

تحسین یا تقبیح می‌کنند:

امروز برای موقعیت مرگِ مریم دل می‌سوزانند

و دیروز برای مدال فیلدز یا طلای ریاضی او

کف میزدند

یا حسرت میخوردند

یا حسودی می‌کردند

اما مرگ،

از تابع موقعیت ما

#مشتق می‌گیرد

و این‌چنین است

که گذر از موقعیت‌های تحسین‌برانگیز

می‌تواند صفر را نتیجه دهد

- چرا که رشدی نداشته-

و از آن طرف

تابع موقعیت‌های معمولی و ملال‌آور دنیا

که برای هیچ رسانه‌ای جذاب نیست

می‌تواند #تابع_مشتق رشک‌برانگیزی داشته باشد!

چرا که سراسر رشد بوده است و اکیدا صعودی

وانگهی

ما اهل دنیا

-همین من و شما-

دستگاه مختصات‌مان نیز کالیبره نشده

و معلوم نیست Xها و Yهای‌مان چقدر اعتبار دارند

و نیز نمیدانیم که محور Zها و tها هم وجود دارند آیا؟!

🔸

▫️ پی‌نوشت ۱: به مشتق دوم و بیشتر  ِتابع موقعیت هم فکر کنید!

▫️ پی‌نوشت ۲: من خانم میرزاخانی را نمی‌شناسم؛ صرفا مرگ غیرمنتظره‌ی این چهره‌ی ریاضی را فرصت مناسبی دیدم برای بررسی #تابع_زندگی!

#مرگ #سمپاد

@Banizy2

http://l1l.ir/1yv0


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۱:۳۲


سپاه جدید و ارتش جدید

‎درس‌آموزی از جوانان ۵۹ و ۶۰

1⃣ در نیمه سال ۱۳۵۹ که جنگ ایران و عراق آغاز شد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طفلی یک‌سال و چندماهه بود که کسی تحویلش نمی‌گرفت. #سپاه از نظر نیروی انسانی و ابهت نظامی و ساختار و تجهیزات به هیچ‌وجه قابل مقایسه با #ارتش نبود و بنابراین جدی گرفته نمی‌شد. با ریاست جمهوری #بنی_صدر و متعاقبا فرماندهی او بر کل قوا، ارتش بر معادلات جنگ وزنه‌ی سیاسی بیشتری پیدا کرد. رجوع به مشروح مذاکرات قرارگاه‌های جنگی در سال‌های ۵۹ و ۶۰ و گفتگوی فرماندهان سپاه با مسئولان سیاسی وقت به خوبی گویای وضعیت منزوی سپاه است؛ برای نمونه این دو یادداشت‌ را از مجموعه‌ یادداشت‌های روزانه‌ی شهید حسن باقری مربوط به فروردین سال ۶۰ ببینید:

📝 یکشنبه، ۱۶ فروردین ۱۳۶۰

صبح جلسه‌ای بود با شرکت بنی‌صدر، فلاحی، سرهنگ منظوری، مفید و سرتیپ خزایی راجع به پیگیری آب و بقیه طرح‌ها. ظاهرا دیشب جلسه‌ی دیگری بوده و از سپاه کسی را نگفته بودند و در تقسیم وظایف، بازکردن پل‌های زیر جاده اهواز-خرمشهر را به سپاه واگذار کرده‌ بودند.

📝 شنبه، ۸ فروردین ۱۳۶۰

عصر رفتیم فرودگاه. #رجایی آمد و شمخانی را هم بردیم. رفتیم روی سدی که در کرخه زده شده. روی سد به امامت رجایی نماز خواندیم. سپس رفتیم مرکز سیاسی ایدئولوژیک... در برگشتن رجایی و غرضی و شمخانی را سوار ماشین کردیم. خواستیم صحبت کنیم. گفت ما که با هم این حرف‌ها را نداریم، از این ارتش کاری ساخته نیست. در مورد #سپاه می‌گفت که فعلا ما مواجهیم با یک شورای مرکزی سپاه که بین خود مسائل زیادی دارند. سپاه الان در کشور دارای یک بار سیاسی مهم نیست و به عنوان یک عامل تعیین کننده در جنگ نمی‌باشد، در حالی که #ارتش به علت نظم ارگانیک این استعداد را از خود نشان داده. الان سپاه در کردستان نیست و می‌گوید که در جنوب است، در حالی که در جنوب نیز به چشم نمی‌خورد.... مجموعا نظرش این بود که جنگ را اگر می‌خواهیم مردمی کنیم، باید یک ارگانی بتواند آن را تقبل کرده و مردم را بسیج کند و سپاه با عدم انسجامش نشان داده که آن ارگان نمی‌تواند باشد... علی [شمخانی] هم نتوانست حرفی بزند.

2⃣ اما این وضعیت تغییر کرد و به تدریج وزنه‌ی سپاه سنگین‌تر شد و کار به جایی رسید که چند سال بعد سپاه عملیات‌های بزرگی را مستقلا طراحی می‌کرد و در آن‌ها ارتش صرفا در نقش پشتیبان به کار گرفته می‌شد! چه عواملی این تغییر پرسرعت را رقم زد؟ رمز موفقیت سپاه چه بود و چگونه توانست توان خود در مدیریت جنگ را در سطوح بالای حاکمیتی اثبات کند؟ در پاسخ باید به این نقاط قوت سپاه جوان اشاره کرد:

  ▫️ ۱/ #پشتکار، انگیزه‌ی بالا و خستگی‌ناپذیری؛ سپاه به سرزنش‌ها و تحقیرها از میدان به در نشد. ایستاد و جنگید و خود را اثبات کرد.

  ▫️ ۲/ اتکا به #دانش_تخصصی کارآمد؛ عمق شناسایی، اشراف اطلاعاتی و طراحی‌های دقیق سپاه در سال‌های ۶۰ و ۶۱ ارتش و فرماندهان بالاسری را مقهور خود کرد.

  ▫️ ۳/  شکستن حصارهای نظری حاکم و درانداختن #طرحی_نو؛ سپاه و فرماندهان جوان آن، نه تنها به ادبیات کلاسیک و پیش‌فرض‌های حاکم بر ارتش مستقر تن ندادند، بلکه اصولا ادبیات جدیدی در حوزه نبرد نظامی معرفی کردند و به صحنه‌ آوردند. 

و البته در این میان از تاثیر فداکاری و ایثار، اخلاص در عمل، و پشتیبانی شخص حضرت امام نمی‌توان چشم‌پوشی کرد.

3⃣ از بحث‌های داغ  و پربسامدِ محافل جوانان انقلابی در این روزها، بحث اثبات نسل جدید بر پیشکسوتان نسل اول انقلاب است. جوانان انقلابی شکایت دارند که چرا آن‌هایی که در دهه‌ی سوم و چهارم زندگی بزرگترین و پیچیده‌ترین مسئولیت‌های جمهوری اسلامی را به عهده گرفتند، همچنان به این مسئولیت‌ها چسبیده‌اند و به جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب اعتماد نمی‌کنند؟! به نظر می‌رسد شرایط امروز ما، مشابهت زیادی با شرایط سال‌های ۵۹ و ۶۰ دارد و بر این قیاس: بار دیگر سپاهی جوان و پرانگیزه درصدد اثبات خود بر ارتشی مستقر و یال‌وکوپال‌دار-و البته ناکارآمد- است! غر زدن کفایت نمی‌کند. می‌توان از این الگوی پیشرفت سپاه در سال‌های ابتدایی جنگ درس گرفت و طرحی نو درانداخت.

#سپاه #شهید_باقری 

@Banizy2

http://l1l.ir/1zia


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۱:۳۱


سپاه جدید و ارتش جدید

‎درس‌آموزی از جوانان ۵۹ و ۶۰

1⃣ در نیمه سال ۱۳۵۹ که جنگ ایران و عراق آغاز شد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طفلی یک‌سال و چندماهه بود که کسی تحویلش نمی‌گرفت. #سپاه از نظر نیروی انسانی و ابهت نظامی و ساختار و تجهیزات به هیچ‌وجه قابل مقایسه با #ارتش نبود و بنابراین جدی گرفته نمی‌شد. با ریاست جمهوری #بنی_صدر و متعاقبا فرماندهی او بر کل قوا، ارتش بر معادلات جنگ وزنه‌ی سیاسی بیشتری پیدا کرد. رجوع به مشروح مذاکرات قرارگاه‌های جنگی در سال‌های ۵۹ و ۶۰ و گفتگوی فرماندهان سپاه با مسئولان سیاسی وقت به خوبی گویای وضعیت منزوی سپاه است؛ برای نمونه این دو یادداشت‌ را از مجموعه‌ یادداشت‌های روزانه‌ی شهید حسن باقری مربوط به فروردین سال ۶۰ ببینید:

📝 یکشنبه، ۱۶ فروردین ۱۳۶۰

صبح جلسه‌ای بود با شرکت بنی‌صدر، فلاحی، سرهنگ منظوری، مفید و سرتیپ خزایی راجع به پیگیری آب و بقیه طرح‌ها. ظاهرا دیشب جلسه‌ی دیگری بوده و از سپاه کسی را نگفته بودند و در تقسیم وظایف، بازکردن پل‌های زیر جاده اهواز-خرمشهر را به سپاه واگذار کرده‌ بودند.

📝 شنبه، ۸ فروردین ۱۳۶۰

عصر رفتیم فرودگاه. #رجایی آمد و شمخانی را هم بردیم. رفتیم روی سدی که در کرخه زده شده. روی سد به امامت رجایی نماز خواندیم. سپس رفتیم مرکز سیاسی ایدئولوژیک... در برگشتن رجایی و غرضی و شمخانی را سوار ماشین کردیم. خواستیم صحبت کنیم. گفت ما که با هم این حرف‌ها را نداریم، از این ارتش کاری ساخته نیست. در مورد #سپاه می‌گفت که فعلا ما مواجهیم با یک شورای مرکزی سپاه که بین خود مسائل زیادی دارند. سپاه الان در کشور دارای یک بار سیاسی مهم نیست و به عنوان یک عامل تعیین کننده در جنگ نمی‌باشد، در حالی که #ارتش به علت نظم ارگانیک این استعداد را از خود نشان داده. الان سپاه در کردستان نیست و می‌گوید که در جنوب است، در حالی که در جنوب نیز به چشم نمی‌خورد.... مجموعا نظرش این بود که جنگ را اگر می‌خواهیم مردمی کنیم، باید یک ارگانی بتواند آن را تقبل کرده و مردم را بسیج کند و سپاه با عدم انسجامش نشان داده که آن ارگان نمی‌تواند باشد... علی [شمخانی] هم نتوانست حرفی بزند.

2⃣ اما این وضعیت تغییر کرد و به تدریج وزنه‌ی سپاه سنگین‌تر شد و کار به جایی رسید که چند سال بعد سپاه عملیات‌های بزرگی را مستقلا طراحی می‌کرد و در آن‌ها ارتش صرفا در نقش پشتیبان به کار گرفته می‌شد! چه عواملی این تغییر پرسرعت را رقم زد؟ رمز موفقیت سپاه چه بود و چگونه توانست توان خود در مدیریت جنگ را در سطوح بالای حاکمیتی اثبات کند؟ در پاسخ باید به این نقاط قوت سپاه جوان اشاره کرد:

  ▫️ ۱/ #پشتکار، انگیزه‌ی بالا و خستگی‌ناپذیری؛ سپاه به سرزنش‌ها و تحقیرها از میدان به در نشد. ایستاد و جنگید و خود را اثبات کرد.

  ▫️ ۲/ اتکا به #دانش_تخصصی کارآمد؛ عمق شناسایی، اشراف اطلاعاتی و طراحی‌های دقیق سپاه در سال‌های ۶۰ و ۶۱ ارتش و فرماندهان بالاسری را مقهور خود کرد.

  ▫️ ۳/  شکستن حصارهای نظری حاکم و درانداختن #طرحی_نو؛ سپاه و فرماندهان جوان آن، نه تنها به ادبیات کلاسیک و پیش‌فرض‌های حاکم بر ارتش مستقر تن ندادند، بلکه اصولا ادبیات جدیدی در حوزه نبرد نظامی معرفی کردند و به صحنه‌ آوردند. 

و البته در این میان از تاثیر فداکاری و ایثار، اخلاص در عمل، و پشتیبانی شخص حضرت امام نمی‌توان چشم‌پوشی کرد.

3⃣ از بحث‌های داغ  و پربسامدِ محافل جوانان انقلابی در این روزها، بحث اثبات نسل جدید بر پیشکسوتان نسل اول انقلاب است. جوانان انقلابی شکایت دارند که چرا آن‌هایی که در دهه‌ی سوم و چهارم زندگی بزرگترین و پیچیده‌ترین مسئولیت‌های جمهوری اسلامی را به عهده گرفتند، همچنان به این مسئولیت‌ها چسبیده‌اند و به جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب اعتماد نمی‌کنند؟! به نظر می‌رسد شرایط امروز ما، مشابهت زیادی با شرایط سال‌های ۵۹ و ۶۰ دارد و بر این قیاس: بار دیگر سپاهی جوان و پرانگیزه درصدد اثبات خود بر ارتشی مستقر و یال‌وکوپال‌دار-و البته ناکارآمد- است! غر زدن کفایت نمی‌کند. می‌توان از این الگوی پیشرفت سپاه در سال‌های ابتدایی جنگ درس گرفت و طرحی نو درانداخت.

#سپاه #شهید_باقری 

@Banizy2

http://l1l.ir/1zia


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۱:۲۶

چند لحظه بُهت و تفکر؛

!‎کجای دنیاییم الان؟

‌‏[📸 http://l1l.ir/1xm4]

1️⃣ ما و بخش ملموسِ جهان هستی: 

‎👉🏽 ‏http://htwins.net/scale2

2️⃣ ما و #تاریخ:

‎👉🏽 https://histography.io 

‎👉🏽 http://l1l.ir/1xlw

3️⃣ درآمد ما و سایر ساکنین زمین:

‎👉🏽 http://l1l.ir/1xlr

4️⃣ تعداد ما و #آینده پیش رو (سایر کشورها را هم ببینید):

‎👉🏽 http://l1l.ir/1xln

5️⃣ شاخص‌های #ایران ما در مقایسه با سایر کشورهای دنیا:

‎👉🏽 http://l1l.ir/1xlp

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۶ ، ۱۰:۱۳