کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

‌‏۶۳ مهارت پیش‌برنده در کارهای فرهنگی

📷 http://l1l.ir/2mq3 

در ادامه‌ی مباحثی که در مورد #فرهنگ_کار مطرح شد، داشتم با خودم فکر می‌کردم که چه مهارت‌هایی برای موفقیت در کار (انجام کار خوب و کیفی) نیاز است؟ آنچه در ذهن داشتم و تا کنون تجربه کرده‌ام را لیست کردم و شد چنین لیستی:

  1. نه گفتن

  2. خطِ خوش!

  3. درست‌نویسی

  4. جستجوی اینترنتی

  5. ترجمه

  6. استفاده از قدرت تمثیل

  7. لبخند زدن

  8. برقراری ارتباط تلفنی موثر

  9. توانایی ارتباط با شخصیت‌های متنوع و اقشار گوناگون

  10. برقراری ارتباط میان دیگران

  11. رهبری کردن (Leadership)

  12. پیروی کردن (Followership)

  13. انجام کار گروهی

  14. توسعه‌ی ایده‌ی دیگران

  15. استفاده موثر از پاورپوینت

  16. استفاده موثر از تخته وایت‌برد

 ‏ 17. Word

 ‏ 18. Excel

 ‏ 19. Photoshop

  20. عکاسی

  21. ترسیم نقشه‌ی ذهنی (نرم افزار)

  22. طراحی مفهومی

  23. طراحی شماتیک

  24. مدل‌سازی

  25. تولید اینفوگراف

  26. تولید عکس‌نوشت

  27. خلاصه‌نویسی

  28. صبر و استقامت

  29. پیگیری کردن و استمرار در کار

  30. رعایت پیوستگی

  31. شب‌بیداری!

  32. انجام کار تحت فشار

  33. انجام کار شناور و نامتعین

  34. نوشتن

  35. کتاب‌خوانی

  36. فیلم‌بینی

  37. تمرکز کردن

  38. توجه به جزئیات

  39. مستندسازی

  40. دسته‌بندی و اِفراز

  41. خرد کردن کارها (WBS)

  42. سازماندهی

  43. گزارش‌نویسی

  44. مدیریت احساسات و گذر از سلیقه‌ها 

  45. کار با آمار

  46. قدرت تخمین و برآورد (مالی، زمانی، ...)

  47. تقسیم کار

  48. تعریف پروژه‌های واسط

  49. گیرایی از محیط

  50. نقدپذیری

  51. تفکر انتقادی

  52. خوب نقد کردن

  53. خوب گوش دادن

  54. اولویت‌بندی

  55. تصمیم‌گیری

  56. خطرپذیری

  57. صراحت

  58. فهمیدن دیگران

  59. هم‌دلی (همراهی کردن با احساسات دیگران)

  60. مدیریت زمان

  61. نظم

  62. استفاده از تقویم

  63. خوش‌بینی!

🔹 اما چند نکته‌ی توضیحی:

1️⃣طبیعتا این لیست محدود به تجربیات من است و با مشارکت شما و صرف وقتِ بیشتر می‌شود آن را توسعه داد و موارد دیگری را هم اضافه کرد. اگر تمایل داشتید مواردی که جا افتاده‌اند را برایم بفرستید: @Banizy

2️⃣ این لیست به صورت خام (بدون اولویت‌بندی و بدون دسته‌بندی و بدون توضیح) آماده شده. می‌دانم که موارد یکسان نیستند و بعضا جنس دانشی، بینشی یا گرایشی پررنگ‌تری دارند؛ ولی سعی من بر این بوده که به مهارت‌ها (یعنی آموختنی‌هایی که صرفا نظری نیستند) بپردازم و معتقدم موارد ذکر شده حتما بُعد مهارتی دارند.

3️⃣ توجه من به مهارت‌هایی بوده است که در "کارهای فرهنگی" موثرند؛ هر چند بسیاری از آن‌ها قابلیت تعمیم به حوزه‌های کاری دیگر را دارند. همچنین سعی کرده‌ام بیشتر به جنبه‌هایی بپردازم که در نظام آموزشی ما (مدارس و دانشگاه‌ها) مغفولند و ابتدائا کسی سراغ یادگیری آن‌ها نمی‌رود.

▫️ مرتبط: 

«امکان» دارد!: https://t.me/Banizy2/175‏

#فرهنگ_کار #دانشگاه

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۶ ، ۱۱:۰۶

حسرت...

حاج قاسم سلیمانی در آغوش رهبر انقلاب، در پایان مراسم عزاداری شب تاسوعا:: ۹۶/۷/۷

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۶ ، ۱۱:۳۴

🔹بر مدار حسین

«اگر براده‌ی آهن با خاک مخلوط شود و شما بخواهید آن دو را از هم جدا کنید آهنربا می‌آورید. براده‌های آهن به آهنربا می‌چسبد و خاک‌ها برجای خود می‌ماند. خدا هم رباینده‌ای است که پاک‌ها را می‌رباید. آدم‌های خالص و خوب، اطراف ولی خدا جمع می‌شوند. همچنان که برای جداکردن آهن از کاه، از آهن‌ربا و کهربا استفاده می‌شود، خداوند هم برای امتحان مردم، امام حسین علیه‌السلام را قطب قرار داده است تا همه‌ی آخرتی‌ها و خدایی‌ها دور او جمع شوند. یزید آن زمان و اسرائیل امروز را نیز کهربا قرار داده است تا دنیاپرست‌ها از هر قبیله و امتی که باشند، دور آن‌ها جمع شوند. خداوند مردم را این‌چنین از همدیگر جدا می‌کند.»

آیت الله حائری شیرازی،

آیینه تمام‌نما، ص ۲۴

#عاشورا

@Banizy2

http://l1l.ir/2lfi


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۶ ، ۱۱:۲۵

‎از باقری بیاموز

📷 http://l1l.ir/2k3k

🔹

روی مقوله‌ی اطلاعات بسیار تمرکز داشت و آن را مهمتر از مسائل دیگر می‌دانست و می‌گفت: «تا زمانی که ما دشمن رو نشناسیم، اقدامات‌مون کوره و اقدام کور به نتیجه نمی‌رسه، بایستی دشمن رو خوب بشناسیم.» وقتی نیروهای مردمی با آن شور و حال انقلابی وارد جبهه می‌شدند، او از بین آنها افراد با استعداد را پیدا می‌کرد و بعد آنان را توجیه می‌کرد و می‌گفت: «اگر شما فعالیت اطلاعاتی بکنین، ارزشش بیشتر از اینه که به عنوان تک‌تیرانداز عادی، وارد خط مقدم جبهه بشین و کنار سایر رزمنده‌ها بجنگین، شما بیایین همراه با جنگ، کار اطلاعاتی بکنین تا بتونیم دشمن رو بشناسیم و نقاط ضعفش رو کشف کنیم. بعد، از اون نقاط ضعف استفاده کرده و ضربات کاری به دشمن وارد کنیم. اگه ما صرفاً توی خط مقدم، پیشونی به پیشونی دشمن بذاریم و جنگ مستقیم بکنیم، با توجه به استعداد بالای دشمن و تجهیزات زیادی که داره و کمکهای زیادی هم که دنیا به اون‌ها می‌کنه، نمی‌تونیم موفق بشیم. ما باید اول، نقاط ضعف دشمن رو کشف کنیم، بعد اقدام کنیم. تازه، بعد از اون باید سعی کنیم، از دشمن اسیر یا یه برگه سند بگیریم و تجهیزات دشمن رو غنیمت بگیریم، تا بدونیم دشمن چه امکاناتی داره. سعی کنین بیشترین اطلاعات رو از دشمن بگیرین. ما بایست بتونیم یه لشکر دشمن رو محاصره کرده و منهدم کنیم و طوری پیش بریم که کل ارتش عراق رو از بین ببریم، نه این که فقط اون دسته نیرو و یا اون یه رزمنده دشمن که توی سنگر می‌جنگه رو هدف قرار بدیم.»

نقل از محمد باقری (برادر شهید)

از کتابِ «من اینجا می‌مانم»، خاطراتی از شهید غلام‌حسین افشردی، به کوشش علی اکبری، ص ۸۵

🔹

شهید #حسن_باقری سرآمد جوانان رشد کرده در فضای انقلاب و جنگ و الگوی کم‌نظیری برای نسل‌های سوم و چهارم انقلاب است. باقری جوان که پیش‌تر در حرفه‌ی روزنامه‌نگاری مشغول به فعالیت بود با شروع جنگ راهی جبهه‌های نبرد شد و به شناسایی مواضع دشمن و ثبت گزارش‌های فنی از وضعیت جبهه‌ها پرداخت و خیلی زود در مقام مسئول اطلاعات-عملیات جبهه‌های جنوب کشور ظاهر شد. از بارزترین ویژگی‌های حسن باقری که او را به ‌‌چهره‌ای ممتاز بدل ساخته است،‌ نبوغ در طراحی عملیات‌ است و این طراحی‌ها نیز مدیون قدرت اطلاعاتی و تکیه‌ی او بر عملیات شناسایی است. تسلط شهید باقری بر جزئیات صحنه نبرد و تحولات جبهه به‌قدری بود که در جلسات گفتگو و بحث با فرماندهان پرسابقه‌ی ارتش -که به صورت طبیعی سپاه و سپاهی‌ها را در نبرد نظامی قبول نداشتند- همه را قانع می‌کرد و طرح خود را جا می‌انداخت.


جوانانی‌ که امروز قدم به عرصه جنگ‌ نرم‌ گذاشته‌اند و شهید باقری را الگوی خود قرار داده‌اند، باید این‌جنبه ‌از شخصیت این‌ شهید عزیز را در نظر داشته باشند و در نبرد فرهنگی‌ خود مقوله‌ی شناسایی را جدی بگیرند. البته در عرصه‌ی فرهنگ شناسایی محدود به رصد برنامه یا نقاط ضعف دشمن نیست و ابعاد دیگری نیز دارد:

- شناخت ظرفیت‌های خودی و‌ محلی

- شناخت‌ مخاطب و مسائل او

 - شناخت زمان و موقعیت نبرد فرهنگی

- و ...

عملیات‌های فرهنگی ما بایستی مبتنی بر کار کارشناسی دقیق و فنی و طرح‌های فکرشده باشد. در این صورت خروجی همان‌چیزی خواهد شد که رهبر انقلاب از آن به کارِ فرهنگی تمیز تعبیر کردند، ان شا الله.

🔵 مرتبط 👈🏻 سپاه جدید و ارتش جدید: https://t.me/Banizy2/169

#فرهنگ_کار #شهید_باقری

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۶ ، ۱۱:۳۸

هیچ‌کس صرفا با خواندن شرح حال‌ها و توصیه‌های افراد موفق، موفق نمی‌شود. کما این‌که‌ کسی با پیگیری مسابقات فوتبال، فوتبالیست نمی‌‌شود! 

حرکت و #جسارت_اقدام شرط لازم است.

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۴۳

‎سازمان فرهنگی، بدون قلب

1⃣ کلیدی‌ترین مولفه‌ی هر سازمان -کوچک یا بزرگ- سرمایه‌های انسانی آن است؛ «کار» هر چه باشد، «انسان‌ها» بایستی آن را انجام دهند و از این رو تامین نیروی کیفی و ارتقای مستمر توانمندی‌ها، ضامن بقا و پیش‌رَوی سازمان است. در سازمان‌های کوچک توجه به این مهم جزو مسئولیت‌های خطیر مدیر/رهبر گروه قرار می‌گیرد و وقتی سازمان‌ها بزرگ‌تر می‌شوند، معمولا بخشی به عنوان سرمایه‌های انسانی (HR) تاسیس می‌کنند؛ البته در این حالت نیز یکی از مهمترین وظایف مدیر/رهبر سازمان صرف وقت و انرژی برای تامین و پرورش نیروهاست و مدیر بخش سرمایه‌های انسانی در بسیاری از موارد نفردوم سازمان است.

2⃣ اهمیت توجه به سرمایه‌های انسانی در سازمان‌های فرهنگی دوچندان است. در سازمان‌های فرهنگی اهمیت فرآیندها و زیرساخت‌ها و ساختارها به شکل چشم‌گیری کاهش پیدا می‌کند و بار اساسی تولید محصول بر دوش مولد محتوا قرار می‌گیرد. اینجا دیگر بحث الگوریتم تولید و مهارت نیروی کار در پیروی از الگوریتم‌های منتج به تولید مطرح نیست؛ ما با محصولی سروکار داریم که به مثابه معجونی غیرقابل تجزیه و زاییده‌ی دغدغه، ادراک و نبوغ مولد محتواست. بنابراین هر گونه اعمال سیاست برای افزایش بازدهی، رشد محصول، و یا هدایت و کنترل محتوایی بایستی در منشاء تولید (همان سرمایه‌های انسانی) به کار بسته شود. 

3⃣ طبیعتا اهمیت بحث سرمایه‌های انسانی، علاوه بر آنکه توجه به مقولات مرتبط را در سطوح ارشد سازمان الزامی می‌سازد، جایگاه بخشی به عنوان سرمایه‌ها‌ی انسانی را نیز بالا می‌برد. به بیان ساده‌تر: سازمان‌های فرهنگی وقتی از اندازه‌ی متوسط بزرگ‌تر می‌شوند (10-15 نفر به بالا) دیگر گریزی از شکل‌دهی چنین بخشی ندارند و برای بقا و پیش‌رَوی خود الزاما بایستی در این بخش سرمایه‌گذاری نمایند که بدون کاشت انتظار برداشت بیهوده است.

4⃣ متاسفانه و با کمال تعجب، بسیاری از سازمان‌های فرهنگی که نگارنده از دور و نزدیک با آن‌ها تماس داشته است فاقد بخش سرمایه‌های انسانی (منابع انسانی) هستند، یا در صورت وجود چنین بخشی، آن را در سطح امور اداری و پرسنلی پایین آورده‌اند. برای این اشتباه استراتژیک دلایلی چند می‌توان ذکر کرد:

1/ ناآگاهی یا عدم توجه به شان و جایگاه بخشی به عنوان سرمایه‌های انسانی

2/ عمل‌زدگی و فقدان نگاه راهبردی به حوزه‌ی فرهنگ و اقتضائات آن؛ که مانع از ریشه‌دار شدن تلاش‌های فرهنگی شده، و درنتیجه‌ انبوهی از اقدامات ابتر یا سطحی را در این حوزه شاهدیم.

3/ خودبسندگی اهالی فرهنگ در امر تربیت؛ اصحاب فرهنگ به واسطه‌ی سروکار داشتن با مباحث نرم و کتاب و تحلیل، نیازی به برنامه‌ریزی منسجم و متمرکز در حوزه‌ی تربیت احساس نمی‌کنند. به تعبیر دیگر معتقدند "خودشان بلدند"!

به شخصه معتقدم بخش سرمایه‌های انسانی (با هر عنوان و تعریفی که باشد) در حکم قلب سازمان‌های فرهنگی است، و متاسفانه امروزه بسیاری از سازمان‌های فرهنگی جمهوری اسلامی #قلب ندارند! 

#سازمان_فرهنگی #سرمایه_انسانی

@Banizy2

http://l1l.ir/2bpq



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۴۷

‎نظام ارجاع روحانیت

‎حلقه‌ی گمشده‌ی ارتباط روحانیت با مردم

‎(قسمت اول)‎

🔸 یکی از دو روش مدیریت نظام سلامت در کشورهای مختلف، روشی است که به عنوان #نظام_ارجاع شناخته می‌شود؛ اساس این روش بر این منطق استوار است که چینش خدمات بهداشتی و درمانی بایستی به صورت سلسله‌وار از سطح عمومی به سطح تخصصی صورت پذیرد و متقاضیان خدمات گام‌به‌گام و برحسب نیاز به سمت خدمات تخصصی‌تر ارجاع داده شوند. شروع حرکت در این سلسله همیشه از #پزشک_خانواده است و اوست که تشخیص می‌دهد، درمان اولیه را تجویز می‌کند و در صورت نیاز بیمار را به متخصصان امر ارجاع می‌دهد. این روش از سردرگمی‌ها، دوباره‌کاری‌ها (اقدامات تشخیصی و درمانی تکراری) و مراجعات غیرلازم به متخصصان مشهور جلوگیری می‌کند، و با محوریت دادن به #پزشک_خانواده حداکثر اطلاعات زمینه‌ای را که در سابقه‌ی بیمار، خانواده‌ی او، شرایط زندگی، تغذیه و ... جمع‌آوری می‌کند و در واقع دقت تشخیص را بالا می‌برد. البته در کشور ما از این روش استفاده نمی‌شود و وضعیت نظام سلامت به همین آشفتگی است که می‌بینیم!

🔹 #سازمان_روحانیت کشور ما نیز در حال حاضر از آشفتگی مشابهی رنج می‌برد. نگاهی بیندازید به تنوع ارتباطی مردم با روحانیت:

▫️ گروهی نیازهای دینی خود را به #سوالات_شرعی (احکام) تقلیل داده‌اند و با دفتر #مراجع تماس می‌گیرند و رفع نیاز می‌کنند.

▫️ گروهی به #هیئات_مذهبی (که اغلب مناسبتی برگزار می‌شوند) اکتفا کرده‌اند و این هیئات نیز غالبا فاقد روحانیت مستقر و ثابت هستند.

▫️گروه اندکی با #روحانیون_مساجد تماس می‌گیرند و متاسفانه مساجد نیز در بسیاری از موارد از حضور روحانی مستقر و ثابت بی‌بهره‌اند.

▫️ گروه دیگری به سخنرانان مشهور و برنامه‌های مذهبی تلویزیونی متمسک شده‌اند و مطالب ایشان را دورادور و یک‌طرفه دنبال می‌کنند.

▫️ جماعت بسیار بسیار کمی هم هستند که به روحانی آشنایی اعتماد کرده‌اند و از او برنامه می‌گیرند و سوال می‌پرسند و ... 

▫️ و گروه بسیار بسیار زیادی هم هستند که با هیچ یک از سازوکارهای بالا ارتباطی ندارند و ارتباطشان با روحانیت در حد تماس‌های تلویزیونی یا خیابانی است.

این همه در حالی است که بیش از ۱۵۰ هزار نفر روحانی در کشور حضور دارند و اگر تنها دو-سوم از این تعداد در نقشی مشابه با پزشک خانواده، ارائه‌ی خدمات عمومی و اولیه به خانواده‌ها، محله‌ها یا شرکت‌ها و موسسات را بر عهده بگیرند، یعنی به طور میانگین هر ۸۰۰ نفر با یک روحانی به صورت دائم در ارتباطند. البته این سرانه‌ی تخمینی (۱ به ۸۰۰) اصلا مطلوب نیست، ولی وضع موجود با این عدد فرضی هم فاصله‌ی بسیار زیادی دارد و ما از #توزیع_نامتوازن روحانیت در کشور رنج زیادی می‌بریم؛ این عدم توازن هم از حیث جغرافیایی (تراکم بسیار زیاد در شهرهای مذهبی و خالی ماندن شهرهای دیگر و روستاها) و هم از حیث نوع اشتغالات روحانیت (خالی ماندن عرصه‌ی خدمات عمومی) قابل بررسی است.

اما منظور از خدمات عمومی و اولیه‌ی روحانیت چیست؟

(ادامه دارد...)

#روحانیت

@Banizy2

http://l1l.ir/29fa


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۴

‎نظام ارجاع روحانیت

‎حلقه‌ی گمشده‌ی ارتباط روحانیت با مردم

‎(قسمت دوم)



🔸 منظور از خدمات عمومی و اولیه‌ی روحانیت چیست؟ 

برگردید به مثال پزشک خانواده. پزشک خانواده در تعامل مستمر با افراد تحت پوشش خود، به خوبی با عوامل زمینه‌ای و محیطی موثر بر زندگی آن‌ها آشنا می‌شود و در وهله‌ی اول با #تنظیم عوامل محیطی (رعایت بهداشت، تغذیه مناسب و ...) از بروز بیماری پیشگیری می‌کند، در گام بعدی می‌تواند درمان‌های اولیه و ساده‌ای برای بیماران تجویز نماید (که در اکثر موارد کفایت می‌کند)، و در گام آخر مشکلات پیچیده‌تر را (با پرونده‌ی مدون) به متخصصین مربوطه #ارجاع دهد. خدمات عمومی روحانیت نیز از همین سنخ است. #روحانی_مشاور باید با حضور #مستمر و فعالانه در متن زندگی مردم (محل کسب، مدارس، مساجد، مراسم غم و شادی و مناسبت‌ها) اولا زمینه‌های روحی، روانی، خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی طرف مشورت خود را به‌خوبی شناسایی نموده، و ثانیا اعتماد طرف مشورت را (که مقدمه‌ی لازم برای تاثیرگذاری است) جلب نماید. با فراهم شدن این مقدمه، کار روحانی مشاور آغاز می‌شود: 

✅ او باید در وهله‌ی اول به #تنظیم عوامل زمینه‌ساز بپردازد و شرایط رشد و تعالی فرد-خانواده-محله-سازمان طرف مشورت خود را فراهم آورد. در اینجا نیز پیشگیری بسیار مهم‌تر و به‌صرفه‌تر از درمان بوده و در اکثر موارد درست زندگی کردن ما در گرو تنظیم رابطه‌هاست. 

✅ در گام دوم، روحانیِ مشاور می‌تواند #درمان_گرانه وارد عرصه‌ی زندگی افراد شود و با حل و فصل اختلافات، تجویز یا منع اقدامات خاص و پایش مداوم، به حل مسائل جمعیت تحت پوشش خود اقدام نماید. 

✅ و در گام سوم و در صورت ضرورت، زمینه‌ی ارتباط مردم با مراجع تخصصی‌تر (اعم از روحانی و غیرروحانی) را فراهم آورده و مسائل را #ارجاع دهد.

در این‌جا نیز منتقل شدن پرونده‌ (سابقه‌ی مسئله) بسیار کلیدی است؛ مراجع تخصصی #موضوع را دقیق‌تر و عمیق‌تر می‌شناسند، ولی تطبیق با #مصداق نیازمند شناخت عوامل زمینه‌ای است و علامه‌ی دهر(!) نیز نمی‌تواند با یک ایمیل، تماس تلفنی یا پنج دقیقه گفتگوی حضوری مصداق را بشناسد. روحانیِ مشاور کسی است که می‌تواند مسئله را به‌خوبی و به شکل فنی برای متخصصین امر ترجمه کند، و در بازگشت نیز توصیه‌ها و نسخه‌های تخصصی را با شرایط طرف مشورت تطبیق دهد. 

مشکل اینجاست که در شرایط فعلی جمعیت روحانی کشور به صورت غیرمتوازن توزیع شده است. اطلاع دقیقی از اشتغالات قریب به ۱۵۰ هزار روحانی در دست نیست، ولی از رصد وضعیت شهر تهران و مساجد خالی مانده و محلات بدون روحانی و مدارس بیگانه از روحانیت می‌توان فهمید که آن‌چه من آن را #نظام_ارجاع_روحانیت نامیده‌ام به هیچ وجه جدی گرفته نمی‌شود؛ هر کسی در گوشه‌ای مشغول کار خود است و کمتر کسی خود را متکفل ارائه‌ی خدمات عمومی می‌داند. 

شاهد نزدیکِ این معضل، وضعیت اغلب دوستان طلبه‌ی ماست که به صورت غیرسنتی و پس از تحصیلات دانشگاهی وارد حوزه شده‌اند؛ هر چند هنوز برای جمع‌بندی و ارزیابی دقیقِ جریان دانشگاهی جوانی که طی یک دهه‌ی گذشته وارد حوزه شده‌اند زود است، ولی از الان پیداست که اینان عمدتا در پی تغییرات بنیادین می‌گردند و تحول را از #قم (جغرافیای قم) و محافل بحث و فحص دنبال می‌کنند. کمتر کسی در این میان به فکر آن است که به محله و خانواده و شهر خود برگردد و روحانیِ مشاورِ کارآمدی باشد برای برقراری مجدد ارتباط مردم با #سازمان_روحانیت. 

تا وقتی این حلقه‌های واسط شکل نگیرند و کسی نباشد که نقش معتمدالطرفین، مشاور و مترجم را ایفا کند، سایر تلاش‌ها برای برقراری ارتباط مجدد مردم (عموم مردم) با روحانیت ابتر خواهد ماند.

▪️ پی‌نوشت:

ای کاش نهادهای متولی آمار درست و درمانی از وضعیت توزیع روحانیت در کشور و اشتغالات ایشان ارائه می‌دادند که متوسل به تخمین‌های غیردقیق نمی‌شدیم.

#روحانیت

@Banizy2

http://l1l.ir/29fd


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۱

‎ماتریس اولویت‌ها و مسئله‌ی #حصر

ماتریس اولویت‌ها (مشهور به ماتریس آیزنهاور)، ابزار مدیریتی ساده‌ای است که بر اساس دو مولفه‌ی #فوریت و #اهمیت، کارها را در چهار گروه دسته‌بندی کرده و برای هر گروه راهبردی را توصیه می‌کند:

▫️ گروه اول- فوری‌های مهم؛ که باید فورا رسیدگی شوند.

▫️ گروه دوم- فوری‌های غیرمهم؛ که باید حتی‌المقدور برون‌سپاری شوند.

▫️ گروه سوم- مهم‌های غیرفوری؛ که باید به بهترین شکل ممکن برای آن‌ها برنامه‌ریزی و تدبیر شود.

▫️ گروه چهارم- غیرمهم‌های غیرفوری؛ که باید نادیده گرفته شوند.

(شکل پایین را ببینید)

 🔸 رسیدگی به اتهامات سران فتنه ۸۸ در زمان خود (سال ۸۸) موضوع مهمی بود که قید فوریت نداشت (گروه سوم). تدبیر اساسی در این موضوع آن بود که با روشنگری و زمان دادن به جامعه، زمینه‌ی اجتماعی لازم برای برخورد با ایشان فراهم شود. 

 🔸ماجراهای بهمن ماه ۸۹ و نقطه‌ی اوج آن در ۲۵ بهمن که با هدایت سران فتنه به احیای آشوب‌های خیابانیِ خاموش‌شده انجامید، به موضوع برخورد با ایشان فوریت داد (گروه اول). اقدام فوری در آن زمان #حصر بود. چرا محاکمه نه؟ برای اینکه التهابات فتنه 88 هنوز فروکش نکرده بود و محاکمه و صدور حکم سنگین احتمالی می‌توانست حکم دمیدن در آتش اختلافات داخلی را داشته باشد. با حصر سران فتنه موضوع از فوریت و اهمیت خارج شد(انتقال به گروه چهارم).

  🔸در شش-هفت سال اخیر جامعه‌ی ما با مسئله‌ای بسیار مهم و فوری مشکلات اقتصادی درگیر شده است؛ مهم از باب گره خوردن آن با بحث معیشت مردم و فوری از این جهت که در کانون تمرکز دشمن قرار گرفته و بدون حل آن در هیچ حوزه‌ی دیگری اقدامی اساسی نمی‌توان صورت داد. کلیدی بودن این اولویت تا آن‌جاست که هیچ مشابهی به جز مسئله‌ی جنگ در تاریخ جمهوری اسلامی ندارد و هیچ گاه مسئله‌ای با این شدت و استمرار مورد تاکید رهبری انقلاب قرار نگرفته است، مگر در مورد جنگ. بنابراین طبیعی و قابل درک است که کلیت نظام جمهوری اسلامی علاقه‌ای به خارج کردن مسئله‌ی #سران_فتنه از وضعیت کنونی و افزودن چالشی ولو موقت و کوچک به ابرچالش اقتصادی فعلی ندارد و ترجیح می‌دهد تمامی قوای اجتماعی و حاکمیتی بر روی حل مشکلات اقتصادی متمرکز شوند.

  🔸 تلاش‌های اخیر سران فتنه (و در واقع کارگردانان نمایش‌های اخیر) همگی در این جهت است که اولا این مسئله‌ را به مسئله‌ی روز (فوری) تبدیل کرده و از گروه چهارم خارج کنند و با موج‌آفرینی رسانه‌ای و اجتماعی جمهوری اسلامی را وادارند که سیاست «نادیده گرفتن» را کنار بگذارد. و ثانیا اولویت اصلی کشور را -که همان حل مشکلات اقتصادی است- دستخوش تزلزل نمایند.

 🔸 هرچند بعید نیست که نمایش اعتصاب غذا و امثال آن مسئله را به یکی از دو گروه اول و دوم منتقل نموده و جمهوری اسلامی را وادار به تصمیم مجدد در مورد سران فتنه نماید، ولی این به معنای آن نیست که سیاستی که تا کنون اتخاذ شده (ترجیح اولویت‌ها) غلط بوده است؛ کما اینکه امیرالمومنین علیه السلام تا خوارج دست به شمشیر نبردند از برخورد با ایشان اجتناب کرد.

▫️ پی‌نوشت:

البته بد نیست گوشه‌چشمی هم داشته باشیم به خصلتی فراگیر در جامعه‌ی ما و نیز فراگیر در سطوح عالی تصمیم‌گیری کشور، که همان «علاقه به تعویق» یا «اینرسی در تصمیم‌گیری» است.

#فتنه۸۸ #مدیریت_کارها

@Banizy2

http://l1l.ir/27tq


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۷


‎جاناتان، مرغ دریایی

«جاناتان! 

وقتی به سرعت کامل دست پیدا کنی، همون لحظه به بهشت خواهی رسید. سرعت کامل، سرعت هزاران یا میلیون‌ها کیلومتر در ساعت نیست، حتی سرعت نور هم سرعت کاملی به حساب نمیاد. چون هر عددی یه محدودیته و تکامل محدودیت‌پذیر نیست.

سرعت کامل، پسرم، یعنی آنجا بودن.»

جاناتان مرغ دریایی، ص ۲۸

🔸جاناتان مرغ دریایی جوانی‌ست عاشق #پرواز؛ او نمی‌خواهد تسلیم روزمرگی و عادات مرسوم دسته‌ی مرغان دریایی شود و دوست ندارد که زندگی‌اش را‌ وقف خور و خواب کند. جاناتان برای یادگیری بیشتر و بیشتر می‌جنگد، تمرین می‌کند و درست همان‌جایی که انتظار دارد مورد تشویق ‌و تحسین دیگران قرار بگیرد، از جمع مرغان دریایی تبعید می‌شود. اما تبعید او را با عالم دیگری آشنا می‌کند که در آن خواستنی‌هایی بزرگ‌تر از پرواز مطرح است و در معیت «مرغ کبیر» چیزهای جدیدی می‌آموزد...

🔹تفکر فلسفی و پرداختن به معنا و #هدف زندگی نیاز همیشگی انسان‌هاست، ولی به‌طور خاص در این عصر که انبوه داده‌ها و سرعت سرسام‌آور تحولات اکثریت را مبهوت و مسخ کرده، این نیاز بیشتر ‌و جدی‌تر است؛ علی‌الخصوص برای نسل جوان و نوجوان که تازه دارند وارد جامعه می‌شوند و بناست تصمیم‌ بگیرند که دهه‌های بعدی زندگی خود را صرف چه کنند و به کجا برسند؟ 

ای کاش تولیدات بیشتری در این حوزه داشتیم و لازم نبود به ریچارد باخ متوسل شویم!

▫️ پی‌نوشت: 

«جاناتان مرغ دریایی» داستان کوتاهی است که در ۵۰ صفحه توسط نشر آموت منتشر شده است و خواندنش بیشتر از دو ساعت زمان نمی‌برد. با تشکر از بچه‌های بوکتاب تهران @booktab_tehran که این کتاب را از ایشان امانت گرفتم.

#نوجوانان #فلسفه #کتاب

@Banizy2

http://l1l.ir/26ow


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۵