کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وبلاگ» ثبت شده است

1.       یادم می‌آید که در دوران دبیرستان و سال‌های اول دانشگاه وبلاگ‌نویسی رونقی تمام داشت. یکی از سرگرمی‌ها و وقت‌پرکن‌های من هم نوشتن و خواندن وبلاگ‌های دیگران بود. شاید 10-20 صفحه بودند که به صورت مستمر دنبال‌شان می‌کردم و دورادور و بدون آشنایی قبلی با نویسندگان ارتباط گرفته بودم. دیشب بعد از وقفه‌ای چند ساله، به مناسبتی دنبال وبلاگ‌های قدیمی می‌گشتم و باز سیل خاطرات بر سرم هوار شد...

2.       وقتی شما با یک پدیده زندگی مستمر داری، کمتر متوجه تغییرات می‌شوی. اما اگر برای مثال به مسافرتی چند ساله بروی و بعد برگردی، تغییرات ملموس و مشهود می‌شوند. دیشب من از سفری چند ساله به سرزمین وبلاگ‌ها برگشتم و با خرابه‌ها مواجه شدم. وبلاگ‌هایی را دیدم که چندسالی است تعطیل شده‌اند و دیگر از افکار و ناله‌های نویسندگان‌شان خبری نیست و به دفترهای یادگاری تبدیل شده‌اند... و وبلاگ‌هایی را دیدم که با نسخه‌های جدیدتر به کار خود ادامه می‌دهند، اما آن‌ کسی که قلم می‌زند به کل عوض شده است. هم‌فکران سابق را دیدم که اینک به مبارزین مسخ شده‌ی راه آزادی و دموکراسی‌خواهی بدل شده‌اند و از ورای مرزها می‌بافند و می‌بافند و تو نمی‌دانی که چیست راز این همه تبدیل و تغییر؟ و باز خدا را می‌یابی، که مانوس و مالوف‌ترین‌ها تغییر می‌کنند و او ثابت است.

3.       نکته‌ی پررنگ دیگری که نظرم را جلب کرد همین گذر از عصر وبلاگ بود؛ آن دوران گذشت و حالا نسل‌های جدید با شبکه‌های اجتماعی انس گرفته‌اند، و این نیز بگذرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۴۵

گرچه عمرم از یک نظر طولانی نیست، ولی درازای خاطراتم زیاد است. بدون حاشیه، امشب شبِ عید فطر بود و به بهانه‌ی شب زنده‌داری مشغول وب‌گردی شدم. چرخ خوردم و دستِ آخر رسیدم به وبلاگ رفقای قدیمی ...


خاطرات تجدید شد. تجدید خاطرات احساساتِ مگو را زنده می‌کند، اما-این‌ها به کنار- خاصیت دیگری نیز دارد. وقتی به سرگذشت خودت فکر می‌کنی، به مراحل طی شده نگاه می‌کنی، شخصیت‌هایی که در زندگیت آمده‌اند و رفته‌اند را به یاد می‌آوری، می‌بینی تنها یک چیز ثابت است و آن خداست؛ ثابت است و حاضر. حتی شاید خودت آن خودِ سابق نباشی، ولی خدا همان است ...



عید فطر مبارک!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۳۸

وبلاگ‌نویسی را هم‌زمان با آشنایی با اینترنت شروع کردم- یعنی حدود 9 سال پیش-، اما تا آن‌جا که به یاد دارم همیشه با این سوال دست به یقه بوده‌ام که «چرا باید بنویسم؟!». وبلاگ‌نویسی- به سبک متعارف- یعنی به اشتراک گذاشتن بخشی از وجود خود با دیگران! چرا باید خودم را با شما به اشتراک بگذارم؟ ... باری! این وبلاگ را هم در عین چالش با سوال کذا شروع می‌کنم.


 البته جریان زندگی و تغییراتش خود را در نوشته‌ها نشان خواهند داد، ولی امیدوارم این‌جا به مسائل شخصی کمتر بپردازم. بهره‌ی اصلی این وبلاگ برای من- به لطف شما- نقد تفکرات و ایده‌هایی است که با آن‌ها سر و کار دارم و گاهی از آن‌ها برای شما می‌نویسم؛ باقی برای من حاشیه است. لطفا در نقد سخاوت‌مند باشید.


عیدتان هم مبارک!

۰ نظر ۲۳ آبان ۹۰ ، ۱۵:۱۷

 یکی از چیزهایی که از این وبلاگ می خواهم، دیدن موضوعات از زاویه ی شماست، و آشنایی با طرز فکر و نگاه شما. همچنین، اگر در مورد آنچه این جا مطرح می شود-چه از طرف من، و چه دیگران- اطلاعاتِ به درد بخوری دارید، دوست دارم که بشنوم؛ و از معرفی آدم، کتاب، سایت، مقاله و هر آنچه که به باز شدن فضا و دید کمک کند استقبال می کنم.

اما در مورد بحث سیاسی؛ اطلاعات خودم را در حدی نمی بینم که بخواهم چیزی بنویسم و بحث کنم، و فعلاً ترجیح می دهم که به دیدن نظرات و آراء مختلف، و بحث های روشن و موردی بپردازم. اگر به پیوندهایی که این کنار گذاشته ام هم نگاه کنید، می بینید که همه اش حول محور هاشمی رفسنجانی می چرخد. برایم جالب است. هاشمی کسی است که اگر در بین فعالین ِ بازمانده از انقلاب نفر اول نباشد، دوم است؛ و حالا بچه های هم سن و سال من که نه امام را دیده اند و نه انقلاب را، آرمان های امام و انقلاب را برایش داد می زنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۸۷ ، ۱۷:۰۳