کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روحانی» ثبت شده است

‎دروغ پشت دروغ

‎روحانی چگونه مقاومت می‌کند؟


۱. هنوز برای خداحافظی با دولت #روحانی زود است. نمی‌شود در کشاکش انتخابات و پشت تریبون‌ها گنده‌گویی کرد و به‌هنگام رو شدن مشکلات و بالا آمدن گندها، قهرمانانه صحنه را ترک گفت. دولت روحانی باید بماند و تاوان اشتباه‌هایش را پس بدهد، و باید طومار جریان غرب‌گرا و گزافه‌گویی‌هایش-لااقل برای چندسال- در هم پیچیده شود. باید تجربه‌ی تاریخی ملت ایران کامل شود و هنوز چندصباحی زمان لازم است.

۲.  برای تکمیل این تجربه‌ی تاریخی باید واقعیت‌ها آشکار شوند و طبیعتا دولت و شخص آقای روحانی این را دوست ندارند. مقاومت می‌کنند و به انواع و اقسام حیله‌ها متوسل می‌شوند تا واقعیتِ آن‌چه در سال‌های اخیر بر کشور ما گذشته آشکار نشود. محور تلاش‌هایشان بر #دروغ و فریب استوار است و همان‌گونه که بین ما ایرانیان مثل است، ماست‌مالی هر دروغ، دروغی بزرگ‌تر طلب می‌کند و می‌شود: دروغ پشت دروغ.

🔻 ۳. در مورد #اقتصاد: اول می‌گویند وضعیت اقتصادی ما خوب است و مشکلی نداریم و برایش آمار می‌سازند (دروغ). بعد می‌گویند مشکلات هست، ولی تماما تقصیر دولت قبل است (دروغ). اگر نه تقصیر تحریم‌هاست و ترامپ (دروغ). و بعد می‌گویند اساسا سهم دولت در اقتصاد کشور ناچیز است و مشکلات ناشی از مداخله نهادهای غیردولتی است (دروغ).

🔻۴. در مورد #فساد: اول می‌گویند مشکل فساد با بگیر و ببند درست نمی‌شود (دروغ؟). بعد می‌گویند ما طرفدار شفافیت هستیم و شفاف هستیم (دروغ) و بعد می‌گویند "آی چرا دزد را نمی‌گیرید؟" و فاسد دیگران‌ند. (دروغ)

🔻۵. در مورد #برجام: اول می‌گویند سایه جنگ را رفع کرده و آب خوردن آورده و دیوار تحریم ترک خورده و بازگشت‌ناپذیر است و ... (تماما دروغ). بعد می‌گویند باید صبر کنید تا ثمر بدهد. بعد می‌گویند تقصیر ترامپ بوده و #آمریکا را تطهیر می‌کنند (دروغ). و بعد می‌گویند تصمیم نظام و با هدایت #رهبری بوده (دروغ) و در نهایت صحبت‌های رهبری را هم سانسور می‌کنند.

متاسفم بابت گفتن این جمله ولی اگر پیشتر در #تاریخ به دنبال طلحه‌ها و زبیرها می‌گشتیم، امروز باید تاریخ #معاویه‌ را بخوانیم و روش‌هایش را آنالیز و افشا کنیم. نباید گذاشت این چندسال سرنوشت‌ساز با فریب و مجامله طی شود و جریان فساد و ترس و بی‌تدبیری جان سالم به در ببرد. این مار اگر از این مهلکه بیرون برود قطعا افعی خواهد شد.

yon.ir/zCnqk

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۷ ، ۱۰:۵۰


1. شهید بهشتی در تاریخ 22 اسفند 1358 نامه‌ای به امام می‌نویسد و در آن از اختلاف دیدگاه میان نیروهای انقلابی و رییس جمهور (بنی‌صدر) که به اختلاف در عرصه‌ی عمل منجر شده است می‌گوید. خواندن این نامه که بخشی از آن را اینجا می‌آورم، برای امروزِ ما بسیار مفید است:

○ «با استفاده از حمایت‌های مکرّر شما اینک همه نهادها کوبیده می‌شوند، مجلس، دولت، دستگاه قضایی و نهادهای انقلاب و هرچند در کوبیدن اینها موفق نشده‌اند، ولی نه خطرشان را می‌توان نادیده گرفت، نه ضررشان، که همه را از خدمت گسترده‌تر به مردم محروم و ایثارگرمان بازمی‌دارند. 

آقای رئیس جمهور در کارنامه‌شان که پریروز به‌صورت سرمقاله در روزنامه‌شان منتشر شده و رسماً دستگاه قضایی را به ایجاد یک بلوای جدید در جامعه تهدید می‌کند که اگر دستگاه قضایی بخواهد ایشان را با کسانی که در حوادث روز چهاردهم اسفند دانشگاه تهران زخمی و مصدوم شده و در دادسرای تهران از ایشان شکایت کرده‌اند از نظر رسیدگی قضایی در دو کف مساوی بگذارد، از ریاست جمهوری کناره گیری خواهد کرد، آیا ایشان خواهان آن نوع دستگاه قضایی هستند که اگر کسی از رئیس جمهور شکایت کرد با دو طرف شکایت یکسان رفتار نکند؟» (متن کامل: http://l1l.ir/t5i)


2. هفت سال پیش و در جریان فتنه 88، آقای هاشمی اصرار داشتند که احمدی‌نژاد را با بنی‌صدر مقایسه کنند و (خوش‌بینانه) رییس‌جمهور وقت را از سرنوشت بنی‌صدر برحذر دارند. تیترهای سایت رسمی ایشان را به یاد بیاورید: 

○ «امام و رهبری: تهمتها راجبران کنید ؛ روسای جمهور 58 و 88 : هرگز!»

○ «به امام گفتند: به خاطر شرایط جنگی کشور با قانون‌شکنی رییس جمهور مدارا کنید!/ امام در همان شرایط جنگی توی دهن رییس جمهورِ قانون‌شکن زدند.»

و البته در نامه‌ی معروفِ بدون سلام ایشان به رهبر انقلاب (به تاریخ 19 خرداد 88) نوشته‌ بودند: «اینجانب قصد ندارم که دولت موجود را مثل دولت بنی‌صدر معرفی کنم و یا سرنوشتی شبیه آن دولت را برای این دولت بخواهم، بلکه مقصود این است که باید مانع گرفتار شدن کشور به سرنوشت آن روزگار شد… سرچشمه شاید گرفتن به بیل چوپر شد نشاید گرفتن به پیل.»


3. آقای هاشمی گفته‌اند که «کسی نیست که بتواند مقابل روحانی بایستد»، و باز سایت ایشان مطلبی درباره‌ی «چرایی دفاع تمام قد هاشمی از روحانی» منتشر کرده و نوشته است: «به جرات می‌توان گفت هاشمی از اولین سیاستمدارانی بود که خطر احمدی نژاد برای کشور را متذکر شده بود… هاشمی دوست ندارد دوران احمدی نژاد در کشور تکرار شود. به خاطر همین تلاش می‌کند در سال 96 روحانی دوباره به قدرت برسد و تفکر روحانی در انتخابات سال 1400 هم تداوم داشته باشد.» (http://l1l.ir/w2-)


4. جناب آقای رییس جمهور (روحانی) هفته‌ی گذشته توییت فرموده‌اند که: 

«#دولت حاضر است با تشکیل سامانه‌ای، تمام دخل و خرج و حساب‌هایش را روشن کند و در مقابل انتظارست #قوه_قضائیه نیز همه حساب‌های خود را روشن نماید.» 

استفاده از هشتگ قوه‌ی قضائیه از سوی رییس جمهور و استقبال ضدانقلابی چون مسعود بهنود، به خوبی گویای هدفِ این توییت است و دیگر نیازی به توضیح ندارد. این نمونه‌ای از حملات اخیر به دستگاه قضایی کشور است که البته منشاء دیگری دارد، ولی همراهی آقای روحانی با این خط بسیار تاسف برانگیز است.



هاشمی رفسنجانی تسلطی کم‌نظیر بر تاریخ انقلاب دارد و طی دو دهه‌ی گذشته (پس از فراغت از ریاست جمهوری) با انتشار خاطرات متنوع و نابِ خود جریان‌ساز شده است. آیا آقای هاشمی نوع مواجهه‌ی امام با تهمت‌های بنی‌صدر به دستگاه قضا را به خاطر دارد؟ و آیا این خاطره‌ها را منتشر خواهد کرد؟ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۵ ، ۰۸:۳۴

یک. دیشب دکتر روحانی از تلویزیون با مردم صحبت می‌کرد و توضیح می‌داد که چگونه در سال ۹۳ از رکود رد شده‌ایم و باز می‌خواهیم رد شویم و اصلا رکود فعلی برای این است که مردم و تولیدکنندگان منتظر فرجام برجام‌اند؛ توضیح می‌داد که چگونه تورم دارد کم و کم‌تر می‌شود؛ مردم باید آماده‌ی جهش اقتصادی باشند، دوباره "بسته اقتصادی" طراحی کرده‌اند و از این حرف‌های کلی بی‌خاصیت و خنده‌دار.


روحانی  

 

دو خبرنگاری که با رییس‌جمهور مصاحبه می‌کردند بسیار مضطرب بودند، موقع پرسیدن سوال لکنت داشتند و کاملا معلوم بود که می‌ترسند سوال‌های چالشی بپرسند یا مثلا به یکی از پاسخ‌های آقای رییس جمهور ایراد بگیرند و توضیح بیشتر بخواهند. یاد مصاحبه‌های تلویزیونی هاشمی در ایام ریاست جمهوری افتادم که فقط محض خسته نشدن چشم تماشاگران دو-سه نفر سوال می‌پرسیدند وگرنه یک سخنرانی تمام عیار و سراسر تعریف و تمجید از عملکرد خود بود. کاری به روحانی و هاشمی و دار و دسته‌ی اعتدالیون ندارم، چرا که با کم و زیادش این روحیه در سایر جناح‌های سیاسی هم دیده می‌شود. راستش بر فرهنگ خودمان تاسف خوردم که هنوز تبختر قجری در ما ریشه دارد؛ نه می‌توانیم سوال حق و صریح از مسئولین‌مان داشته باشیم و نه مسئولین خود را در مقام پاسخ‌گویی و شفاف‌سازی-و اگر کفر نباشد- معذرت‌خواهی می‌بینند.

(این سوال و جواب خبرنگار شبکه‌ی چهار تلویزیون دولتی بریتانیا را با دیوید کامرون ببینید و لحن و شدت سوال‌ها را مقایسه کنید: +)


 

دو. دیروز طرح آبکی «الزام دولت به اقدامات متقابل در اجرای برجام» به تصویب مجلس رسید. شواهد نشان می‌دهد که رییس مجلس (جناب آقای لاریجانی) بر اساس توافقات پشت پرده‌ای که معلوم نیست با چه کسی و کجا صورت گرفته، همه‌ی ۲۰۰ پیشنهاد اصلاحی نمایندگان را کنار گذاشته و کار این سند مهم سیاست خارجی را ظرف ۲۰ دقیقه یکسره کرده است. از جزئیات این روند مضحک و تحقیر کننده‌ی مجلس که بگذریم، واکنش امروز روزنامه‌های اصطلاحا اصلاح‌طلب برایم جالب و متاثرکننده بود:

 





این همه ادعای دموکراسی و احترام به قانون را چگونه با خوشحالی از اقدام دیروز مجلس جمع و هضم کنیم!؟ تو گویی هیچ هویت و اصالتی پشت این همه حرف و ادعا که خروارها کاغذ و ساعت‌ها تریبون صرف‌شان می‌شود نیست. و موقعی که نوبت به نفع شخصی و جناحی حقیر ما برسد، کد آوردن از دبیرخانه‌ی شواری عالی امنیت ملی و وسط کشیدن "مصلحت کشور" و لابی‌گری و دور زدن حق اعتراض نمایندگان و اینها نه تنها ایرادی ندارد، بلکه دل‌مان را هم خنک می‌کند و لاریجانی هم می‌شود «گود من»! رفتارهای اینگونه نشان از بی‌هویتی و ارزش‌ها قبیلگی دارد. نشان از تحجر دارد.

 

این دو نمونه‌ای که آوردم، فقط نمونه بودند و شاید کامل هم نیستند. به هر حال برای خودمان متاسفم. به نظرم این تبختر احمقانه از یک طرف، و ذلت و حقارت و بی‌هویتی (یا گم‌گشتگی هویتی) از طرف دیگر هم‌زادند و دو روی یک سکه؛ بزرگی فروختن به مردم و رقبای داخلی برابر است با حقارت و دریوزگی در برابر دشمنان قسم خورده‌ی خارجی. نوبت به داخل کشور که می‌رسد می‌شوند پدرخوانده و دانای کل و دیگران بی‌سواد و افراطی و تازه به دوران رسیده و چه و چه، و وقتی با غرب و هیمنه‌اش روبرو می‌شوند به یاد قول لیّن و زبان دیپلماسی و تنش‌زدایی و اعتمادسازی و تعامل می‌افتند.

احساس حقارت می‌کنم وقتی می‌بینم که این‌گونه کودکانه و بی‌مبنا، بدون هیچ فکر و پشتوانه‌ای با هم نزاع می‌کنیم و دشمن برایمان نقشه‌های طول و دراز چند ده ساله می‌کشد. از دست دادن با "اوباما" و شنیدن صدای نحسش خوشحال می‌شویم، آمال‌مان "دبی" شدن است و نگران اعتبار "پاسپورت"‌هایمان هستیم. در سازمان ملل دعواهای جناحی را وسط می‌کشیم، پیش امیر کویت زانو می‌زنیم، خوشحالیم که روی رسایی و کوچک‌زاده را کم کرده‌ایم، فقط بلدیم برای انتخابات نقشه بکشیم و تئوری‌های پوسیده‌ی غربی را قرقره کنیم. برای خودمان متاسفم که اینقدر بی‌هویت شده‌ایم و متاسفانه تریبون‌دار.

این درد بی‌هویتی ریشه‌ای است و حالاحالاها میهمان ماست.





مرتبط: آقای رییس جمهور! لطفا ما را ذلیل نکنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۱