کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسانه» ثبت شده است

افتخار به #تولید_ملی

‎کوتاه درباره‌ی شعار سال


شعار امسال (حمایت از کالای ایرانی) نسبت به نام‌گذاری‌های پیشین مزیتی دوست‌داشتنی دارد: ملموس و عملیاتی بودن؛ از این منظر کار رسانه‌ها برای پرداختِ مناسب به این اولویت تسهیل شده است. عجالتا نکته‌ای در این میان وجود دارد که ان شا الله بعدا بیشتر به آن خواهم پرداخت:

🔹در بُعد مردمی قضیه اولین کاری که به نظر دغدغه‌مندان و اصحاب رسانه می‌رسد، معرفی کالاهای ایرانی است؛ این‌که چه کالاهای وطنی وجود دارد؟ و کجا عرضه می‌شود؟ هرچند این حرکت بسیار پسندیده است ولی اولا پرتکرار است و در سال ۹۷ قطعا بیشتر به آن پرداخته خواهد شد، و ثانیا به تنهایی کافی نیست، چون #مخاطب آن غالبا قشری از مردم‌اند که به مصرف کالای ایرانی تمایل دارند. من فکر می‌کنم محوری‌ترین مقوله در حمایت از کالای ایرانی در بُعد مردمی ماجرا، ایجاد و تقویت #حس_افتخار است:

✅ مفتخر بودن به تولید کالای ایرانی 🇮🇷

✅و مفتخر بودن به مصرف کالای ایرانی 🇮🇷

#رسانه #تولید_ملی 

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۴۱



@Banizy2

📷 http://yon.ir/3WU8y

🔹 #تهاجم_فرهنگی چیست؟ هجوم نرم دشمن به ارزش‌ها! بیش از دو دهه از رواج ادبیات تهاجم فرهنگی در کشور ما می‌گذرد و این تعریفِ عرف‌شده از تهاجم فرهنگی -ولو اینکه نزدیک‌ترین تعریف به واقعیت تهاجم فرهنگی باشد- اجازه نمی‌دهد که این پدیده به دغدغه‌ای همگانی (در میان مردم) تبدیل شود. این تعریف و گره زدن سفت و سخت تهاجم فرهنگی به ارزش‌ها (که غالبا از آن ارزش‌های دینی فهم می‌شود) لااقل از دو بُعد محدودکننده است:

۱. همه‌ی مردم #فدایی دین نیستند و بنابراین به خطرافتادن ارزش‌های دینی را مهم و حیاتی تلقی نمی‌کنند. به تعبیر دیگر آن‌ها ارزش‌های دینی را کالایی #لوکس تلقی می‌کنند که ربط مستقیمی به زندگی ایشان ندارد، فلذا از دایره‌ی دغدغه‌هایشان خارج است.

۲. ارزش‌ها یا همان ارزش‌های دینی، -به غلط- در نظر عامه‌ی مردم صاحبانی دارند، فلذا وظیفه‌ی حفظ یا حراست از آن‌ها نیز بر عهده‌ی #دیگران است.

مورد دوم به خصوص وقتی تشدید می‌شود، که تهاجم فرهنگی در اولین قدم‌ها به سراغ همان #دیگران می‌رود و چهره و وجهه‌ی ایشان را در نظر جامعه تخریب می‌کند. در نتیجه گزاره‌ی ابتدایی پیش می‌رود و به تدریج این جمع‌بندی پررنگ می‌شود که: اگر این #دیگران نماینده و نگهبان ارزش‌ها هستند، اساسا چرا باید ارزش‌ها را حفظ کرد؟

@Banizy2

🔸 امروز مطلبی می‌خواندم از دکتر محسنیان راد (مقاله‌ای خواندنی با عنوان آسیب‌شناسی مخاطب‌پنداری http://l1l.ir/3lsb)؛ در انتهای این مقاله ایشان در قالب مثالی جالب به تصمیم‌گیران و برنامه‌ریزان [حاکمیت] توصیه می‌کنند که آگاهی مخاطبان‌شان را از مقوله‌ی #تداخل_فرهنگی بالا ببرند: 

📝 «داروسازان گیاهی و سنتی ایران معتقد بودند که برخی مواد غذایی همچون خربزه و عسل را نباید با هم خورد، زیرا به مشکلات گوارشی منجر خواهد شد که به آن «تداخل» می‌گفتند. جوامع مسلمان نیز باید بیاموزند که برخی تولیدات رسانه‌ای جوامع غربی در نظام ارزشی آنان به پدیده‌ای منتهی خواهد شد که می‌توان آن را #تداخل_فرهنگی نامید.»

یعنی فارغ از ارزش ذاتی تولیدات رسانه‌ای مهاجم، باید دانست که این تولیدات با نوع زیست ما هم‌خوانی ندارند و سرانجام ما را دچار تداخل و #تعارض خواهند کرد. یقینا قرائت‌هایی این‌چنین از پدیده‌ی تهاجم فرهنگی باوجود نواقصی که دارد، همه‌فهم‌تر خواهد بود چرا که #تداخل_فرهنگی از منافع #دیگران سخن نمی‌گوید، بلکه مستقیما به منافع #من و خانواده‌ی من اشاره دارد و بنابراین ملموس‌تر است. دقت کنید که از این سخن به هیچ‌وجه نباید توصیه به تقلیل مفاهیم ارزشی یا کم‌رنگ کردن مفاهیم ضدارزشی را برداشت نمود؛ حرف اصلی این است:

✅ ما باید بتوانیم در عین حفظ معنای تهاجم فرهنگی و حقیقت آن (که در ذات خود دشمنی و تهاجم را دارد)، این مفهوم را متناسب با اقشار گوناگون و گرایش‌های مختلف مذهبی و سیاسی #بازتعریف کنیم تا در گستره‌ای وسیع فهم شده و #همگانی شود. فرض کنید که همین امروز با تهاجم نظامی آمریکا مواجه شویم؛ آیا برای بسیج عمومی ملت می‌توان بر تعریفی از جنگ نظامی که هدفش سرنگونی نظام اسلامی است تکیه کرد؟ مسلما نه. در چنین شرایطی باید بتوانیم در انواع بسته‌بندی‌ها و متناسب با انگیزه‌های پایه‌ی اقشار گوناگون (از قبیل: حفظ جان، مال، ناموس، عزت، و در راس همه‌ی این‌ها اعتقادات و ارزش‌های دینی) شرایط نبرد را بازتعریف کنیم.

 ▫️ پی‌نوشت: تهاجم فرهنگی صرفا یک نمونه است و می‌توان به‌جای آن بسیاری از مفاهیم دیگر را نام برد که هم‌زاد جمهوری اسلامی‌اند و متاسفانه #بسیط مانده‌اند: استقلال، حجاب، ولایت فقیه، حمایت از فلسطین، نفی نظام سلطه و ... . کسی نیست که این مفاهیم را به زبان روز و برای اقشار گوناگون توضیح دهد و نشان دهد که موضع جمهوری اسلامی در قبال آن‌ها یک موضع #عقلانی است و نه صرفا سیاسی؛ انصافا کم‌کاریم!

#چهل‌سالگی #انقلاب_اسلامی #تهاجم_فرهنگی #رسانه

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۶ ، ۱۳:۴۳

رشد اعجاب‌انگیز اشتغال جامعه‌ی ما به تلگرام توجه سیاست‌گذاران، مدیران و تولیدکنندگان محتوا را به خود جلب کرده است و همه‌‌ به فکر افتاده‌اند که‌ از این بستر استفاده کنند و با حضور هرچه پررنگ‌تر در تلگرام بر مخاطب خود «اثر» بگذارند. اما چه باید گفت اگر برآوردها نسبت به قدرت اثرگذاری این فضای جدید صحیح نباشد؟ و از طرف دیگر علامت‌های اثرگذاری درست شناخته نشوند؟ در این صورت وقت‌ها و انرژی‌ها و پول‌ها هدر می‌رود و این همان آسیبی است که کمابیش به آن دچار شده‌ایم. شاخص‌های متعارفی که امروزه معیار موفقیت یک گروه، کانال، پست یا ویدئو هستند، غالبا فریبنده‌اند. در نتیجه بسیاری از اصحاب تلگرام به شکل مضحکی تلاش می‌کنند در این شاخص‌های خیالی رشد کنند، عده‌ای به خرید و فروش همین شاخص‌های خیالی مشغولند، و مضحک‌تر اینکه گروهی از مسئولین برای رشد در همین شاخص‌های خیالی سیاست‌گذاری و بر اساس همین‌ها تصمیم‌گیری می‌نمایند. بیایید برخی از این شاخص‌ها را مرور کنیم:


1.  اعضای کانال: همت بسیاری از رسانه‌ها و اشخاص بر این قرار گرفته است که کانالی تاسیس کنند و تعداد اعضای کانال را هر چه ممکن است بالا ببرند؛ مدام رصد می‌کنند که کانال‌شان چند عضو دارد؟ از بالا رفتن تعداد اعضا خوشحال می‌شوند (و بیلان می‌دهند) و از اُفت تعداد اعضا ناراحت شده و چاره‌جویی می‌کنند. تبادل لینک‌های مبتذل و زرد همه با این نیت صورت می‌گیرد که «تعداد اعضا برود بالا». اما در شرایطی که تعداد اعضا خرید و فروش می‌شود، در روزگاری که نرخ بالای بیکاری عده‌ی زیادی از مردم را به تلگرام‌گردی کشانده، در شرایطی که هر کسی می‌تواند در تعداد نامحدودی گروه و کانال عضو شود و سال به سال هم سری به آن‌ها نزند، این شاخص بر چه چیزی دلالت دارد و آیا نشانه‌ی «اثرگذاری» است؟

2.  بازدیدها: یک قدم که جلوتر برویم، تعداد بازدید پیام‌ها یا ویدئوها مهم می‌شود و کار به خرید و فروش «شمارشگر پایین سمت راست» می‌رسد. بسیاری در تلاشند تا با تیترهای زرد و بنفش و هشتگ +18، یا دوپینگ فوروارد شدن در کانال‌های بزرگ و انواع و اقسام شگردهای دیگر رقم بازدید را بالا ببرند و به آن مفتخر باشند. اما آیا یک بار بالا-پایین شدن انگشت شست روی صفحه‌ی تلفن همراه، اینقدر مهم است؟ دقیق‌تر بپرسم: چند درصد از کسانی که طالب محتوا نبوده‌اند و فقط گذرشان به محتوای ما افتاده، آن محتوا را «مصرف» می‌کنند؟

3.  بازدیدهای واقعی: فرض کنیم بازدیدها واقعی از غیرواقعی متمایز شد(چگونه؟). خب اینجا اوضاع بهتر است و بالاخره یک نفر «انتخاب» کرده است که محتوای ما را مصرف کند. اما باز آیا می‌توان بر آن اطلاق اثرگذاری کرد؟ متاسفانه دنیای جدید بسیاری از افراد را به انسان‌هایی دوساحتی تبدیل کرده است؛ انسان‌ها در یک ساحت کار و زندگی می‌کنند و در ساحتی دیگر خبر می‌خوانند و غُر می‌زنند و چت و فوروارد! تو گویی این دو دنیا با هم ارتباطی ندارند. در نتیجه مصرفِ محتوا، لزوما اثری بر عملکرد و دنیای مخاطبان ندارد.

4. بازدیدهای موثر یا کنش‌برانگیز: حالا مخاطبانی را فرض کنید که نسبت به محتوا واکنش نشان می‌دهند، چیزی بر آن می‌افزایند، ممکن است جایی غیر از فضای مجازی محتوا را استفاده کنند و ... . اینجا اوضاع خیلی بهتر است و واقعا می‌شود گفت محتوا «اثر» گذاشته. شاید این، برای آن‌هایی که نیت تجاری دارند یا به دنبال جلب «حمایت» یا «نفرت» برای دیگرانند کفایت کند، ولی برای آن‌هایی که تلگرام را به عنوان ابزار روشنگری و تبیین به کار می‌برند چطور؟ همین که محتوا واکنش برانگیزد کافیست؟

5.  موج‌های تلگرامی: غولِ موفقیت‌های فضای مجازی، ایجاد یک موج اجتماعی مجازی است؛ رسیدن به مرحله‌ای که  محتوا به اشکال گوناگون و از رسانه‌های گوناگون بازتولید و بازنشر شود، بر اساس آن مطالبه شکل‌ بگیرد، گروهی موضع بگیرند و خلاصه به نُقل محافل تبدیل شود. هر چند این موج می‌تواند مقدمه‌ی تولید یک گفتمان اثرگذار باشد، ولی به خودی خود و بلکه در اکثر موارد مطلوبیت چندانی ندارد. امروزه موج‌های مجازی به همان سرعتی که رشد می‌کنند، می‌میرند و در نتیجه آن‌چنان که انتظار می‌رود نمی‌توانند در روشنگری و شکل‌دهی تغییرات عمیق اجتماعی به کار بیایند. ماجرای #فیش‌های_نجومی را به یاد بیاورید؛ من در عُمر تلگرام موجی به این قوت سراغ ندارم، ولی برخلاف انتظارهای اولیه همه‌ی هزاران مطلب و یادداشتی که در این باره تولید شد و میلیون‌ها بازدیدی که فراهم شد، نتوانست اثر ملموس اجتماعی (به خصوص از نوع سازنده‌ی آن) برجا بگذارد. همچنان فیش‌ها سرجایشان هستند و اتفاقا نجومی‌بگیران واکسینه هم شده‌اند! چرا؟ چرا این موج‌ها فراتر از دنیای مجازی و در صحنه‌ی عینیت چندان اثرگذار نیستند؟ 


این مسئله جای تامل بیشتری دارد و ان‌ شاء الله ادامه خواهیم داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۵ ، ۰۸:۱۲