کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

حُباب موقعیت

‎این‌بار: سوزنی به فعالان فرهنگی #دهه_شصتی

 📸 http://l1l.ir/1uim

1⃣ مختصات زمانی و مکانی خودتان را ثبت کنید: 

متولد چه سالی هستید؟ نوستالژی‌های شما مربوط به کدام دهه است؟ از اهالی عصر وای‌فای هستید یا سگا و آتاری؟ تا به حال در کوچه و خیابان‌ بازی کرده‌اید یا همه‌ی کودکی‌تان را در خانه بوده‌اید و نهایتا مهدکودک و پارک؟ تجربه‌ی موبایل را با 1100 آغاز کرده‌اید یا با Glaxy Note!؟ جنگ و انقلاب را دیده‌اید؟ یا هاشمی را؟ یا احمدی‌نژاد را؟ یا اعلی حضرت پهلوی را؟! اعداد 78 و 88 برای شما خاص هستند یا نه؟ ... مشغول سپری کردن چه دوره‌ای از زندگی خود هستید؟ کنکور؟ دوران دانشجویی؟ سربازی؟ ازدواج و تشکیل خانواده؟ شغل‌یابی؟ بچه‌داری؟ فراغت/بحران میان‌سالی؟! ... اهل کجایید؟ کدام شهر یا روستا؟ کدام محله و طبقه‌ی شهری؟ با چه کسانی رفت و آمد دارید؟ ... 

بعد که این مختصات را در نظر آوردید، سوزن پرگار را بگذارید زمین و دایره‌ی زندگی‌تان را رسم کنید، شعاع بدهید به هر میزان که از خودتان سعه‌ و بلندنظری سراغ دارید.... این دایره‌ می‌شود محدوده‌ی #زندگی ما آدم‌ها؛ می‌شود #حباب_موقعیت، همان حبابی که ما درون آن هستیم و بوده‌ایم و خواهیم بود و طول حیات‌مان را با همین حباب طی می‌کنیم و خلاص. حقیقت آن است که بیشتر ما در محدوده‌ی کوچکی از پیرامون خودمان در رفت و آمدیم و چرا این‌گونه نباشد؟ انسان با دوروبری‌های خود سازگاری و سنخیت بیشتری حس می‌کند و چه لزومی دارد تحمل تنش تفاوت‌ها؟

2⃣ پس از اعلام لیست تایید/رد صلاحیت شدگان انتخابات اخیر، مقایسه‌‌ای صورت گرفت میان میانگین سنی اعضای محترم #شورای_نگهبان و کاندیداهای تایید صلاحیت شده. نتایج نشان می‌داد که این دو عدد به هم نزدیک‌اند و لابد در ضمیر ناخودآگاه آقایان، صلاحیت را باید در محدوده‌ی #نسل_اول انقلاب جست و نمی‌شود به جوانان اعتماد کرد. (در همین زمینه، این مطلب جناب سرشار را ببینید: http://l1l.ir/1uii)

این -با احترام- یعنی تحلیل و تصمیم‌گیری در حباب؛ و زنهار که ما #دهه_شصتی‌ها نیز به نوبه‌ی خود دچار همین آسیب هستیم. ما نیز در #حباب_موقعیت خودمان زندگی و تحلیل می‌کنیم و در تنگ‌نظری‌هایمان کم از نسل اول انقلاب نداریم. ما نسلی هستیم که بزرگترین تکانه‌ی سیاسی-اجتماعی عمرمان را در سال ۸۸ تجربه کردیم و همه‌ی تحولات کشور را بر این مبنا تحلیل می‌کنیم. نسلی هستیم که میان دنیای با و بدون اینترنت پل زده است و تفاوت این دو دنیا را به‌خوبی احساس می‌کند. نسلی هستیم که به تدریج تجربه‌ی کنکور و دانشگاه و ازدواج و انتخاب شغل را از سر گذرانده، و حالا به تثبیت دنیای خود می‌اندیشد و به مسائلی از این دست #بیشتر بها می‌دهد. نسل ما نسلی است که از خمینی و شریعتی و چمران خاطره شنیده، ولی با خامنه‌ای و احمدی‌نژاد و تاحدودی هاشمی زندگی کرده و خاطره دارد. و از خاطره‌سازان نسل جدید حتی به اندازه‌ی اسم بردن هم اطلاعی ندارد! 

3⃣ هرچند محصور ماندن انسان در #حباب_موقعیتِ خود امری نکوهیده است، ولی تا زمانی که صرفا زندگی شخصی ما را محدود می‌کند می‌توان از کنارش گذشت. ایراد آن‌جاست که این حباب بر افق فعالیت حرفه‌ای حد می‌زند، و کار به جایی می‌رسد که در کالبد مسئولیت‌های اجتماعی مختلف -که طبیعتا برای اهداف متفاوتی طراحی شده‌اند-، همیشه دغدغه‌های ثابت خودمان را پیگیری می‌کنیم. از همین‌جاست که جابه‌جایی مسئولیت‌ها در جمهوری اسلامی، از بسیج و نیروی انتظامی تا فلان وزات‌خانه و شهرداری و نهاد علمی، تفاوتی در برنامه‌ها و عملکردهایمان ایجاد نمی‌کند: آدم‌ها همان آدم‌ها و پروژه‌ها همان پروژه‌هاست، و فقط ذیل تابلوی دیگری ادامه‌ی حیات می‌دهند.

4⃣ غفلت از این پدیده در دهه‌شصتی‌ها که نسل #آتش‌_به_اختیار ها هستند و زمام امور فرهنگی امروز کشور را در دست دارند، دو آسیب جدی را به دنبال دارد:

🔹 یک/ نظام مسائل و دغدغه‌ها، و اولویت‌بندی‌ها پیرامون #موقعیت این نسل صورت‌بندی می‌شود، و به تبع آن تولیدات فرهنگی-رسانه‌ای نیز برای همین نسل طراحی می‌شود که لزوما به درد #مخاطب_اصلی نمی‌خورد.

🔹 دو/ این نظام مسائل و دغدغه‌ها و سرگذشت نسلی خاص، ادبیات و زبان فرهنگی-رسانه‌ای خاصی تولید می‌کند که لزوما برای سایرین (مخاطب اصلی) قابل فهم نیست.

در نتیجه #فعال_فرهنگی دهه شصتی از مسائلی و با زبانی سخن می‌گوید که مخاطبی جز خودش ندارد و مشغول زمزمه کردن دیالوگ‌ها با خود است. حال آن‌که امروز فردای کشور در دست جوانان نورسیده‌ی دهه‌های هفتاد و هشتاد است و ایشان #مخاطب_اصلی هستند. باید این فاصله‌ را پر کرد. باید دغدغه‌ها و نیازهای نسل جدید، و متناسب با ادبیات و گرایش‌های نسل جدید در مرکز برنامه‌ریزی‌ها و فعالیت‌های فرهنگی قرار بگیرد و از تحمیل خود بر #مخاطب_اصلی به جد پرهیز شود، وگرنه ما نیز می‌شویم "شورای نگهبانِ دهه‌شصتی‌ها".

#مخاطب

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۶ ، ۱۰:۱۹

رهبر انقلاب

۳۱ خرداد ۹۶

در جمع اساتید دانشگاه‌ها

:

 🔸امّا در مورد شاگردپروری، اهمّیّت این کار خیلی بالا است. شما میخواهید نیروی انسانی را آماده کنید برای یک دوران آینده‌ی بسیار پرمسئله؛ دورانهای آینده‌ی ما یعنی دهه‌های آینده‌ی ما، دهه‌های بسیار پُرمسئله‌ای است؛ مسائل گوناگونی [دارد]؛ می‌بینید تحوّلات دنیا را؛ تحوّلات بسیار سریع و بسیار قاطع [است]. 

▫️یا این است که این تحوّلات آینده، موجب خواهد شد که این حباب وابستگی، این حصار وابستگی‌ای که به‌صورت تاریخی روی ملّت ایران گذاشته شده است، شکسته خواهد شد و ما از این حباب و از این حصار بیرون می‌آییم و جای خودمان را پیدا میکنیم، شأن خودمان را پیدا میکنیم، حرف خودمان را در دنیا عَلَم میکنیم، مطرح میکنیم -ما حرف داریم، نظام اسلامی حرفهای زیادی دارد؛ حرفهای تازه‌ی زیادی دارد- و در دهه‌های آینده، نیروی انسانی ما، نیرویی که امروز شما دارید تربیت میکنید، با همّت خود، با عزم خود، با سواد خود و دانشی که آموخته، با روحیّاتی که به او داده شده، خواهد توانست این حصار وابستگی و تعطیل و مانند اینها را بشکند و واقعاً یک حرکت به معنای واقعی بکند و ایران و ایرانی در جایگاه واقعی خودش قرار بگیرد؛ یا این خواهد شد، 

▪️یا خدای نکرده، وارد یک دوران تحقیرشدگی طولانی دیگری خواهد شد، اگر چنانچه این خصوصیّات را نیروی انسانی ما نداشته باشد؛ اگر نیروی انسانی ما وابسته اندیشید، وابسته حرکت کرد، از وابستگی خوشش آمد، قدر استقلال را ندانست، قدر اسلام و ارزشهای اسلامی را ندانست، به خودش بی اعتماد بود -اگر این‌جور بود- آن‌وقت ما وارد یک دالان تاریک طولانی دیگری خواهیم شد، مثل همین دورانی که در زیرسلطه‌ی غرب از اندکی قبل از مشروطه تا قبل از انقلاب قرار داشتیم که با زحمت زیاد و با تلاش زیاد، توانستیم خودمان را به یک نحوی نجات بدهیم؛ باز وارد همان فرآیند تلخ دشوار گذشته خواهیم بود. 

...

 🔹شما جوان را باید تربیت کنید برای آن صورت اوّل؛ برای اینکه این جوانی که امروز شما تربیت میکنید، بتواند در قبال قضایای آینده و حوادث و تحوّلات مهمّی که جهان در مقابل خود دارد -نه فقط کشور ما یا منطقه‌ی غرب آسیا که البتّه تحوّلات جهانی، اینجا هم اثر دارد یا یکی از مراکز مهمّش اینجا است، لکن تحوّلاتی که من عرض میکنم تحوّلات جهانی است؛ زمینه‌های علمی و عملی و سیاسی و تقسیم قدرت و امثال اینها؛ تحوّلات عجیبی وجود خواهد داشت- یک عنصری باشد #مقاوم، با عزم و #اراده، با #ایمان، دارای #اعتماد_به_نفس، #کاربلد، کاردان، #آگاه باشد، #عمیق باشد، #انقلابی باشد، #متدین باشد تا بتواند در آن روز کشور را به راهی که شایسته‌ی او است ببرَد.

#آینده #کادرسازی #استقلال #رهبری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۶ ، ۱۰:۲۳

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۲۵


‎⁦مرض #کورزمانی، یا تقلیلِ زمان به ثانیه‌ها

🔸اگر ما هیچ‌گونه اطلاعی از #زمین و خصوصیات آن نمی‌داشتیم، چگونه زندگی می‌کردیم؟ فرض کنید زمین یک‌سره به رنگِ خاکستری بود و ما خبر نداشتیم که کجای آن می‌توان قدم گذاشت و کجا نه؛ نمی‌دانستیم که کجا زلزله‌خیز است و کجا امن؛ نمی‌دانستیم که کجا باید گندم و ذرت کاشت و کجا باید درخت میوه غرس کرد؛ نمی‌دانستیم که کجا باید جاده کشید و کجا باید سوار کشتی شد؛ از کجا باید آب برداشت و از کجا باید نفت و فلزات بیرون کشید... در این شرایط چگونه زندگی می‌کردیم؟ 

احتمالا با حذف تنوعات جغرافیایی، زندگی #هندسی‌ تری می‌داشتیم؛ تقسیمات شهری و کشوری‌مان مستطیلی‌تر می‌شد و مشاغل ساده: نیمی از مردم شغل‌شان #زمین_کاوی بود و نیمی دیگر #زمین_کاری؛ زمین‌کاوان با انواع وسایل حفاری مشغول کاوش زمین بودند و منتظر که چه روزیشان می‌شود؟ طلا یا نفت یا آب یا هیچ؟ یا مرداب‌ها و حفره‌های مرگ؟ و زمین‌کاران با الگوریتمی #ماشینی مشغول کاشت بودند و منتظر که آیا ثمری حاصل می‌شود یا نه؟ چه‌بسیار گندم‌هایی که روی سنگ کاشته می‌شد و چه بسیار نهال‌هایی که در شوره‌زار فرو می‌رفت، و نتیجه جز بی‌حاصلی و گرسنگی چیزی نبود. در این شرایط بخت و اقبال معنای دیگری داشت. تنها یک‌ از هزارِ زمین‌کاوان و زمین‌کاران موفق می‌شدند که چیزی برای خوردن یا فروختن به دست بیاورند و الباقی در انتظار طلوع ستاره‌ی اقبالشان سماق می‌مکیدند و هر روز کار عبثِ دیروز را تکرار می‌کردند...

🔹الحمدلله اینگونه نیست و ما #زمین را تاحدودی شناخته‌ایم؛ از طیباتش می‌خوریم و از طبیعت رنگارنگش لذت می‌بریم. ولی از #زمان غافلیم. زمان نیز پستی و بلندی‌هایی دارد و هر قطعه‌ی آن مستعد محصولی ویژه است؛ هر قطعه‌ی آن مناسب کاری و حالتی است و فعل خاص خود را طلب می‌کند. ما زمان را به ثانیه‌ها تقلیل داده‌ایم و با الگوریتمی #ماشینی مشغول #زمان_کاوی و #زمان_کاری هستیم. در مقام دعا، حامل انتظارات گنگِ مستمریم (نمی‌دانیم چه‌چیزی را چه‌زمانی باید طلب کرد) و در مقام عمل، فاعل امورات کور کم‌ثمر (نمی‌دانیم چه‌کاری را چه زمانی باید انجام داد). و در نهایت نیز آویزان بخت و اقبالیم و بهره‌مان چیزی حوالیِ همان یک از هزار.

▫️ پی‌نوشت:

ماه #رمضان بیش از هر موقع دیگری از سال توجه به زمان و خصوصیات آن را تقویت می‌کند؛ هر روز آن دعای خاص دارد و روز و شام و سحرش اعمال مخصوص. حامل #شب_قدر است. همه‌چیز در آن ضریب فزاینده دارد و تذکر می‌دهد که لحظات سال هم‌وزن نیستند. دهه‌ی آخرش دوباره اعمال مخصوص دارد. حلال و حرام‌های موقت دارد. دو ماه رجب و شعبان را مقدمه‌ی خود دارد. سلام دارد و وداع...

در تعالیم اسلامی برای خور و خواب، کسب و کار، معاشرت اجتماعی، عبادات و بسیاری از امور دیگر زمان(وقت) تعیین شده است. یقینا توجه و پیروی از الگوی زمانی اسلام موجبات زندگی بهتر و بهره‌مندی بیشتر از نعمات الهی را فراهم خواهد آورد. متاسفانه این موهبت الهی در سیر تقلید ما از تمدن غربی روز به روز بیشتر مورد غفلت قرار گرفته و ما نیز با تقلیل زمان به ثانیه‌ها، به تدریج به مرض #کورزمانی دچار شده‌ایم. برای کسانی که در مسیر ساختِ #تمدن_نوین_اسلامی به دنبال راه میان‌بر هستند، بازنگری در نسبت ما با #زمان بسیار کلیدی است.

#زمان #رمضان #تمدن_اسلامی #غرب

@Banizy2

http://l1l.ir/1qk5



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۲۷

حکایت #دنیای_امروز ما...

این اثرِ علیرضا پاکدل 

برنده‌ی جایزه‌ی بهترین،

از جشنواره‌ی World Press Cartoon 2017

شده است.

جالب نیست؟

ما و داوران این جشنواره هم،

همگی همان دوربین به‌دستانیم!

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۹

I کپ کرده‌ایم که‌‌ می‌گویند #آتش_به_اختیار

آیا سازوکارهای رسمی و دستگاه‌های جورواجور متولی امر #فرهنگ -از صداوسیما و شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته تا وزارت‌خانه‌ها و پژوهشگاه‌ها سایر نهادهای مرتبط- توان ایجاد تحول فرهنگی را دارند؟ آیا می‌توان برای مقابله با #جنگ_نرم دشمن از یک سو و کشف و ترویج سبک‌زندگی ایرانی-اسلامی از سوی دیگر، به این‌ها دل بست؟ در چندسال اخیر ناامیدی روزافزونی در این مورد شکل گرفته است که ظاهرا از رهبری تا خردترین سطح فعالین فرهنگی را شامل می‌شود. در این شرایط چه باید کرد؟ بیایید پاسخ این سوال را از منظر رهبر انقلاب و فعالین فرهنگی بیابیم:

🔸اگر ما جای رهبر انقلاب باشیم، منطقا یکی از این دو راه را باید انتخاب کنیم:

یک. اصلاح و ترمیم قرارگاه‌ فرماندهی

دو. خلق مسیر جایگزین

مسیر اصلاح و ترمیم مسیری دشوار و کند است و در کوتاه‌مدت ثمره‌‌ی ملموسی ندارد. مهمترین چالش پیش روی این مسیر فقدان #نیروی_انسانی توانمند به قدر کفایت است؛ باید اعتراف کرد که ما در مجموع بهتر از آقایانی که در حال حاضر مسئولیت قرارگاه فرماندهی را برعهده دارند، نداریم! و فی المثل عزیزانی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی جمع شده‌اند عصاره‌ی داشته‌های بالفعل ما در عرصه‌ی فرهنگی هستند. با این حال تلاش‌هایی که برای جایگزینی نیروهای تازه نفس در دستگاه‌های مسئول صورت گرفته و تدوین اسناد سیاستی گوناگون و شکل‌دهی شوراها و کارگروه‌های جدید، همگی تدابیری برای ایفای نقش موثرتر این دستگاه‌‌هاست. 

اما در مورد خلق مسیر جایگزین، باید دقت کرد که این مسیر لاجرم در سطح قرارگاه فرماندهی یافت نخواهد شد، چرا که به هر حال فرماندهان ثابت‌اند و خروجی‌ ایشان همین است که می‌بینیم.  فلذا رهبر انقلاب نیز در کوتاه‌مدت راهبرد تغییر سطح را در دستور کار قرار داده‌اند. ایشان تلاش می‌کنند که فعالین فرهنگی را که پیش‌تر به عنوان افسران جوان جنگ نرم خطاب قرارداده بودند، در قالب هسته‌های خودجوشی که این‌بار شان فرماندهی محلی را نیز بر عهده دارند، بازسازماندهی نمایند. این همان ایده‌ی حرکت‌های #خودجوش_فرهنگی است که در چند سال اخیر مورد تاکید رهبری قرار گرفته و در دیدار اخیر دانشجویی نیز با فرمان #آتش_به_اختیار بر آن تاکید شد.

🔸اما از منظر فعالین فرهنگی، با قرارگاه فرماندهی فشل چه باید کرد؟ در جواب عملی به این سوال فعالین -یا به تعبیر عام‌تر دغدغه‌مندان فرهنگی- به دو گروه کلی تقسیم شده‌اند: 

گروه اول، از ناامیدی به انفعال، انسداد و #انتظار_منفی رسیده‌اند. غُر می‌زنند و نقدهای کلیشه‌ای منتشر می‌کنند و منتظرند تا بالاخره روزی مرد تحول #صداوسیما و وزیر ترازِ وزارت ارشاد و ائمه‌ی جمعه‌ی توانمند و فرماندهان فهیمِ فرهنگی به دنیا بیایند(!) و بعد از آن امور در مسیر اصلاح بیفتد و گاه دولتِ اسلام و انقلاب فرا برسد! یا لااقل رهبری به شخصه تعیین تکلیف کنند؛ فرمان بدهند و صحنه‌ی عملیات را با جزئیات مسئولیت‌ها مشخص کنند تا نوبت اقدام برسد. 

اما گروه دوم، همان فعالان #خودجوش_فرهنگی هستند که منتظر ننشسته‌اند و به قدر وسع و فهم خود مشغول فعالیت‌اند؛ در عدد اقلیت‌اند ولی بیشتر اتفاقات مبارک فرهنگی را اینان رقم می‌زنند. به نظر می‌رسد رهبر انقلاب نیز در پی غلبه‌ی فرهنگ همین گروه اخیر است و از این رهگذر:

✅اولا تدبیر کوتاه‌مدت امر فرهنگ در کشور را دنبال می‌کنند

✅ثانیا امید دارند که در این مسیر فرماندهان توانمندی تربیت شوند و در آینده‌ی نه‌چندان دور به قرارگاه‌های فرماندهی جان و معنایی تازه بدهند.

🔹با این توضیح مشخص است که فرمان #آتش_به_اختیار به هیچ‌عنوان در صدد شُل کردن چارچوب‌های قانونی کشور نیست. ما در میانه‌ی پیچیدگی‌های صحنه‌ی نبرد و انفعال فرماندهان کُپ کرده‌ایم که می‌گویند آتش به اختیار. آتش به اختیار، فرمان مسئولیت‌پذیری و خروج از انفعال است؛ فرمان بازگشت به تحرک جهادی و انقلابی است؛ در صدد نفی غر زدن‌های با پُز روشنفکری و بی‌عملی‌هاست و می‌خواهد #جسارت_اقدام را در جوانان انقلابی زنده کند. همان جسارتی که روزگاری نه‌چندان دور در این کشور معجزه‌ی دفاع مقدس را خلق کرد.

▫️پی‌نوشت:

سعی این یادداشت، تفسیر فرمان آتش‌ به اختیار در حوزه‌ی #فرهنگ بود؛ ولی ظاهرا این فرمان عام است و به حوزه‌ا‌ی خاص منحصر نیست.

#رهبری #فرهنگ

@Banizy2

http://l1l.ir/1osb


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۵

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۴۰

I فشار اطلاعات

I اندر مصائب کار فرهنگی در عصر #تلگرام

1️⃣ به طرز عجیبی این پدیده مشاهده شده که هر چقدر #سواد آدم‌ها بیشتر می‌شود و در حل مسائل پیچیده‌ کسب مهارت می‌کنند، از دریافت‌های صاف و ساده‌ی عقلایی (حکیمانه؟) دور می‌شوند. به تجربه همه‌مان چشیده‌ایم که انسان در زمان گرسنگی، طعم و مزه‌ی غذاهای گوناگون را دقیق‌تر از وقتِ سیری تشخیص می‌دهد. و همچنین این تجربه‌ی همگانی ماست که سرعت تغییرات در کودکی (به واسطه‌ی بکر بودن) بسیار زیاد است و هر چه سن بالاتر می‌رود #تغییر کم‌یاب‌تر می‌شود و #تحجر (سنگ شدن) نمود بیشتر می‌یابد... به گمانم همه‌ی این‌ها بروز این اصل طبیعی است که: 

✅ هر جا #فشار درونی زیاد شود، #گیرایی از محیط کاهش پیدا می‌کند. ✅

2️⃣ از جمله‌ی مصادیق بارز این پدیده ابتلای جوامع امروزی و ما به فضای مجازی و جنابِ #تلگرام است. تلگرام #فشار_اطلاعات را به قدری زیاد کرده است که همه‌ی اهالی آن تا لبالب پر شده‌اند و ورودی‌ها نوعا سرریز می‌کنند و فوروارد می‌شوند که مگر اندکی از فشار داخلی کاسته شود!

این واقعیت کار موثرِ فرهنگی را سخت کرده است؛ هرچند تلگرام امکان #گفتگو را توسعه داده و چندبرابر کرده است، ولی به مراتب امکان #اثر را کاهش داده است. زمین‌های ذهنِ ما هزاران بار کشت شده و همه دست‌خورده‌‌اند (بعضا سوخته شده‌اند) و اگر طلا هم بکاری معلوم نیست حاصلی حاصل کنی. طرفه این‌که آن‌چه از اطلاعات در این فضای مجازی ردوبدل می‌شود، نوعا جنسِ نامرغوب است و ذائقه‌ها را خراب کرده است. اطلاعات بدون هویت و ریشه (مبدا نامعلوم)، و بدون آن‌که عمقی داشته باشند و نیازی به تامل (سطحی‌) می‌آیند می‌روند و در این بازار حرفِ درست‌وحسابی شنیده نمی‌شود؛ یا نهایتا به اندازه‌ی همان گیف‌های خوشمزه و ترفندهای کاربردی و نوستالژی‌های دهه‌شصتی، لایکی می‌گیرد و فراموش می‌شود. در این شرایط چه باید کرد؟

3️⃣ چه باید کرد؟ در پاسخ به این سوال دو مسیر کلی به نظر من می‌رسد: 

🔹 اول/ تطبیق دادن پیام‌ها با قالب و سبک (مدیوم) جدید؛ به این معنی که بکوشیم تا از همین ابزارهای مدام‌ به‌روزشونده، از قبیل #گیف و #هشتگ و طنز و تصویر و توییت و غیره، استفاده کنیم و پیام‌های ارزشی و انقلابی را تولید و عرضه کنیم. این تلاشی است که از مدت‌ها قبل آغاز شده و الحمدلله پیش می‌رود.

🔹اما دوم/ کشف یا خلق موقعیت‌هایی که #مخاطب را از این فشار اطلاعاتی برهاند و امکان گفتگوی موثر را فراهم آورد. این مهم نیازمند مداقه و کوشش اهل فن است (از روحانی و غیرروحانی) که با مطالعه‌ی حالات انسان و شرایط زمانی-مکانی مختلف و #فرآیندهای_اثرگذاری، چنین موقعیت‌هایی را کشف یا خلق نمایند. چه بسا به این نتیجه برسیم که فشار مذکور، در ساعاتی از شبانه‌روز کمتر است و آن زمان مناسبی است برای انتقال پیام‌. چه بسا به این نتیجه برسیم که وارد شدن به فرآیند گفتگوی موثر، نیازمند طی مقدماتی است که به مثابه حوضچه‌ی آرامش ذهن آشفته‌ی انسان تلگرام‌زده را آرام سازد و آن مقدمات این‌گونه و آن‌گونه حاصل می‌شود. باید در این مقوله اندیشه کنیم.

#تلگرام #رسانه #اثربخشی 

@Banizy2

http://l1l.ir/1o2w


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۴۳

I قل لا اسئلکم علیه اجر

در سراسر قرآن کریم دعوت انبیا با تذکر این نکته همراه است که ایشان بابت دعوت‌شان از مردم اجر و مزدی طلب نمی‌کنند. علامه طباطبایی ذیل یکی از این آیات شریفه (قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا ۖ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرَىٰ لِلْعَالَمِینَ- انعام/90) می‌نویسند: 

«[ﺧﺪﺍﻯ ﻣﺘﻌﺎﻝ می‌فرماید]: ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺰﺩ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﻣﻜﻦ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺳﻔﺎﺭﺷﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﺮﺳﺎﻥ ﺗﺎ ﺧﺎﻃﺮﺷﺎﻥ ﺁﺳﻮﺩه ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﺟﺮﺕ ﻧﺪﺍﺭﻯ، ﭼﻮﻥ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺩم ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﻋﻮﺕ ﺗﻮ ﺧﻮش‌بینﺗﺮ ﺷﺪه ﻭ ﺩﻋﻮﺗﺖ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﺛﻤﺮ ﻣﻰﺭﺳﺪ، ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﻬﻤﺖ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺑﻮﺩ.»

این اصل ثابت دعوت انبیا پیام روشنی در حوزه‌ #مخاطب_شناسی دارد؛ مردم‌ دعوت بدون چشم‌داشت را می‌پسندند و اگر احساس کنند که دعوت‌کننده برای خودش کیسه دوخته است، دیگر به محتوای دعوت کاری ندارند و آن را فی‌الفور رد می‌کنند! و البته کیسه دوختن فقط به معنای طلبِ پول نیست و بسیاری از رفتارهای مرسوم سیاسی که به هوای اسم و جاه و تفوق بر دیگری صورت می‌گیرند از این دسته‌اند. #جریان_انقلابی در بازگشت مبارکی که به حوزه اجتماعی آغاز کرده است، بایستی این اصل را مدنظر قرار دهد و 

✅ اولا؛ از #خدمت یا #دعوت، نیت کسب رای یا محبوبیت یا تفوق سیاسی و اجتماعی نداشته باشد؛ بایستی اصلِ رسیدن و ادراک پیام انقلاب هدف دعوت‌ها قرار بگیرد، و در فرض خدمت‌رسانی، رفع استضعاف و تعاون اجتماعی هدف باشد.

✅ ثانیا؛ دامن خود را از اتهام به منافع شخصی پاک نماید و بر سبیل انبیا «ما اسئلکم علیه اجرا» را صریح و شفاف بیان کند. در این مسیر، #ایثار دُر گرانبهایی است که خلوص نیت را به‌خوبی نشان‌ می‌دهد و با تحبیب قلوب زمینه‌ی پذیرش دعوت را  فراهم می‌آورد؛ ایثار وقت، مال، جان و آبرو.

▫️پی‌نوشت:

بازگشت به اجتماع و لزوم ارتباط مستقیم با مردم نقلِ محافل این روزهای جریان انقلابی است. اصل این توجه را باید به فال نیک گرفت، ولی کلی و مبهم ماندن این مهم آفتی است که می‌تواند به سرعت انگیزه‌ها را بخشکاند. حتما باید در مورد کیفیت و لوازم این رویکرد جدید تدبیر شود و ظرف چند هفته و چند ماه آینده اتفاقات روی زمین رقم بخورد. ان شاء الله در مجموعه یادداشت‌هایی به این موضوع خواهیم پرداخت.

#برداشت_از_قرآن #مخاطب #دعوت #خدمت #ایثار

@Banizy2

http://l1l.ir/1n9j




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۹