سپاه جدید و ارتش جدید
سپاه جدید و ارتش جدید
درسآموزی از جوانان ۵۹ و ۶۰
1⃣ در نیمه سال ۱۳۵۹ که جنگ ایران و عراق آغاز شد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طفلی یکسال و چندماهه بود که کسی تحویلش نمیگرفت. #سپاه از نظر نیروی انسانی و ابهت نظامی و ساختار و تجهیزات به هیچوجه قابل مقایسه با #ارتش نبود و بنابراین جدی گرفته نمیشد. با ریاست جمهوری #بنی_صدر و متعاقبا فرماندهی او بر کل قوا، ارتش بر معادلات جنگ وزنهی سیاسی بیشتری پیدا کرد. رجوع به مشروح مذاکرات قرارگاههای جنگی در سالهای ۵۹ و ۶۰ و گفتگوی فرماندهان سپاه با مسئولان سیاسی وقت به خوبی گویای وضعیت منزوی سپاه است؛ برای نمونه این دو یادداشت را از مجموعه یادداشتهای روزانهی شهید حسن باقری مربوط به فروردین سال ۶۰ ببینید:
📝 یکشنبه، ۱۶ فروردین ۱۳۶۰
صبح جلسهای بود با شرکت بنیصدر، فلاحی، سرهنگ منظوری، مفید و سرتیپ خزایی راجع به پیگیری آب و بقیه طرحها. ظاهرا دیشب جلسهی دیگری بوده و از سپاه کسی را نگفته بودند و در تقسیم وظایف، بازکردن پلهای زیر جاده اهواز-خرمشهر را به سپاه واگذار کرده بودند.
📝 شنبه، ۸ فروردین ۱۳۶۰
عصر رفتیم فرودگاه. #رجایی آمد و شمخانی را هم بردیم. رفتیم روی سدی که در کرخه زده شده. روی سد به امامت رجایی نماز خواندیم. سپس رفتیم مرکز سیاسی ایدئولوژیک... در برگشتن رجایی و غرضی و شمخانی را سوار ماشین کردیم. خواستیم صحبت کنیم. گفت ما که با هم این حرفها را نداریم، از این ارتش کاری ساخته نیست. در مورد #سپاه میگفت که فعلا ما مواجهیم با یک شورای مرکزی سپاه که بین خود مسائل زیادی دارند. سپاه الان در کشور دارای یک بار سیاسی مهم نیست و به عنوان یک عامل تعیین کننده در جنگ نمیباشد، در حالی که #ارتش به علت نظم ارگانیک این استعداد را از خود نشان داده. الان سپاه در کردستان نیست و میگوید که در جنوب است، در حالی که در جنوب نیز به چشم نمیخورد.... مجموعا نظرش این بود که جنگ را اگر میخواهیم مردمی کنیم، باید یک ارگانی بتواند آن را تقبل کرده و مردم را بسیج کند و سپاه با عدم انسجامش نشان داده که آن ارگان نمیتواند باشد... علی [شمخانی] هم نتوانست حرفی بزند.
2⃣ اما این وضعیت تغییر کرد و به تدریج وزنهی سپاه سنگینتر شد و کار به جایی رسید که چند سال بعد سپاه عملیاتهای بزرگی را مستقلا طراحی میکرد و در آنها ارتش صرفا در نقش پشتیبان به کار گرفته میشد! چه عواملی این تغییر پرسرعت را رقم زد؟ رمز موفقیت سپاه چه بود و چگونه توانست توان خود در مدیریت جنگ را در سطوح بالای حاکمیتی اثبات کند؟ در پاسخ باید به این نقاط قوت سپاه جوان اشاره کرد:
▫️ ۱/ #پشتکار، انگیزهی بالا و خستگیناپذیری؛ سپاه به سرزنشها و تحقیرها از میدان به در نشد. ایستاد و جنگید و خود را اثبات کرد.
▫️ ۲/ اتکا به #دانش_تخصصی کارآمد؛ عمق شناسایی، اشراف اطلاعاتی و طراحیهای دقیق سپاه در سالهای ۶۰ و ۶۱ ارتش و فرماندهان بالاسری را مقهور خود کرد.
▫️ ۳/ شکستن حصارهای نظری حاکم و درانداختن #طرحی_نو؛ سپاه و فرماندهان جوان آن، نه تنها به ادبیات کلاسیک و پیشفرضهای حاکم بر ارتش مستقر تن ندادند، بلکه اصولا ادبیات جدیدی در حوزه نبرد نظامی معرفی کردند و به صحنه آوردند.
و البته در این میان از تاثیر فداکاری و ایثار، اخلاص در عمل، و پشتیبانی شخص حضرت امام نمیتوان چشمپوشی کرد.
3⃣ از بحثهای داغ و پربسامدِ محافل جوانان انقلابی در این روزها، بحث اثبات نسل جدید بر پیشکسوتان نسل اول انقلاب است. جوانان انقلابی شکایت دارند که چرا آنهایی که در دههی سوم و چهارم زندگی بزرگترین و پیچیدهترین مسئولیتهای جمهوری اسلامی را به عهده گرفتند، همچنان به این مسئولیتها چسبیدهاند و به جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب اعتماد نمیکنند؟! به نظر میرسد شرایط امروز ما، مشابهت زیادی با شرایط سالهای ۵۹ و ۶۰ دارد و بر این قیاس: بار دیگر سپاهی جوان و پرانگیزه درصدد اثبات خود بر ارتشی مستقر و یالوکوپالدار-و البته ناکارآمد- است! غر زدن کفایت نمیکند. میتوان از این الگوی پیشرفت سپاه در سالهای ابتدایی جنگ درس گرفت و طرحی نو درانداخت.
#سپاه #شهید_باقری
@Banizy2
http://l1l.ir/1zia