کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

اسارت در دام دانش!؟

دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۴۲ ب.ظ

اسارت در دام #دانش

‎یا چرا دیگران حرف‌های ما را نمی‌فهمند؟


@Banizy2

🔹بعضی‌ها از بس کتاب خوانده‌اند یا در موضوعی تخصصی وقت صرف کرده‌اند، ادبیات‌شان قلمبه‌سلمبه شده و نمی‌شود حرف‌شان را فهمید. اصطلاحات پیچیده به کار می‌برند و به هر جمله‌ای که می‌گویند باید دقایقی فکر کنی تا بفهمی منظورشان چیست. حتما شما هم تا به حال با چنین آدم‌هایی هم‌صحبت شده‌اید، درست است؟ خود ما هم کم‌وبیش دچار این مشکل هستیم. گاهی اوقات از خاطرات بسیار شعف‌انگیز، دستاوردهای خیلی مثبت، یا تجربیات دردآورمان برای دیگران تعریف می‌کنیم، ولی با واکنش‌های سرد آن‌ها مواجه می‌شویم و می‌فهمیم که حرف ما را نفهمیده‌اند. (علامتش سر تکان دادن به نشانه‌ی تایید است!) اما مشکل کجاست؟ 


🔸مثال مشهوری در این زمینه وجود دارد که البته می‌توانید خودتان هم تجربه کنید: آهنگ کوتاه و معروفی را که می‌دانید همه شنیده‌اند انتخاب کنید و سعی کنید آن را با دهان یا ضربات دست برای چندنفر یادآوری کنید. آزمایش‌ها نشان داده است که اکثرا با درصد بالایی انتظار دارند که طرف مقابل به درستی آهنگ مورد نظر را تشخیص دهد، ولی شانس موفقیت در حد ۲۰-۳۰ درصد بیشتر نیست. چرا؟ چون ما آن آهنگ را حین نواختن با دهان یا دست، در ذهن‌مان مرور می‌کنیم و در واقع قطعه‌ی اصلی را می‌شنویم، ولی احتمالا طرف مقابل جز یک تلاش مذبوحانه‌‌ی بی‌معنی چیزی نمی‌بیند! ما در دام دانشی که می‌دانیم اسیر هستیم و این دانش مانع از ارتباط موثر و موفق می‌شود.


@Banizy2

🔹وقتی ما از خاطرات‌مان برای دیگران تعریف می‌کنیم، تصاویر تجربه شده را ناخودآگاه در ذهن‌مان مرور می‌کنیم. وقتی از دستاوردهایمان در حیطه‌ی کاری مشخصی صحبت می‌کنیم، پیشینه‌ی کار را می‌دانیم یا می‌دانیم که این دستاورد در این حوزه چقدر کلیدی است. وقتی از تجربیات دردآورمان سخن به میان می‌آوریم، همه‌ی لحظات دردناک در ذهن‌مان #تداعی می‌شود. در واقع این دانشِ زمینه‌ای است که به محتوای مورد نظر ما رنگ می‌دهد و اهمیتش را روشن می‌کند، ولی در بسیاری از موارد این دانش به قرینه‌ی دانستن ما حذف می‌شود و به زبان نمی‌آید. #مخاطب ما حس همان کسی را پیدا می‌کند که شاهد تلاشی مذبوحانه برای نواختن یک قطعه‌ی موسیقی است و اتفاقا هر چقدر بیشتر بر فوق العاده بودن این قطعه تاکید کنیم ماجرا در نظر او خنده‌دارتر می‌شود!‌ 


🔸نتیجه‌گیری ساده است: خودمان را جای #مخاطب بگذاریم و سعی کنیم تا جای ممکن با ادبیات #ساده صحبت کنیم. اصطلاحات خودساخته یا تخصصی را توضیح دهیم. پیش‌فرض‌هایمان را مرور کنیم و از خودمان بپرسیم که آیا طرف مقابل این‌ها را می‌داند؟ بدانیم که 90 درصد پیش‌فرض‌های ما نیاز به ،#توضیح دارند! این را هم بدانیم که اعتراض نکردن یا سر تکان دادن نشانه‌ی فهمیدن منظور ما نیست؛ نشانه‌ی اصلی فهمیدن، چالش کردن، پرسیدن، درگیر شدن احساسات و تصمیم‌ به اقدام است.

▫️پی‌نوشت:

#اسارت_در_دام_دانش چالش رایج در تعاملات داخلی و خارجی سازمان‌هاست، ولی منحصر به این نیست. پدر و مادرها -که چند دهه‌ تجربه‌ی زندگی‌ دارند- در تعامل با فرزندان، معلمان -که صدها بار مسائل مشخصی را تکرار کرده‌اند- در تعامل با دانش‌آموزان، روحانیون -که در مباحث دینی غرق شده‌اند- در گفتگو با مردم و همه‌ی آن‌هایی که به نوعی با دیگران مرتبطند و مشغول گفتگو ممکن است با این چالش مواجه باشند. یک بار دیگر با این #عینک به تعاملات‌مان نگاه کنیم!

#مخاطب #پیش_فرض #دانش

@Banizy2

http://l1l.ir/31q-


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی