مدتی در جمع چهار-پنج نفرهی دوستانهی ما مطالعهی کتابهای استاد مرحوم سیدجعفر شهیدی پیرامون زندگی ائمهی اطهار علیهم السلام در دستور کار بود. مستمرا در هیئت مدرسه که توسط دانشآموزان و فارغ التحصیلان اداره میشد و جو با حالی داشت، شرکت میکردیم. سال دوم یا سوم که بودیم یکی از فارغالتحصیلان باسابقه و خوشبیان مدرسه، ظهرها و در فرصت محدود ناهار و نماز، برایمان کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» امام خمینی را میخواند و توضیح میداد و ما کِیف میکردیم. بعدتر حلقههایی سه-چهار نفره حول چند تن از معلمانمان که هر کدام از جهاتی جاذبه داشتند شکل گرفت و با برنامههای جمعی زیارت قم و حضور در هیئتهای هفتگی و مناسبتی بیرون از مدرسه به راهنمایی همین معلمان عزیز و ... حال و صفایی داشتیم. در اواخر دوران مدرسه با یک جلسهی هفتگی در محلهی دولاب آشنا شدیم و نزدیک به دو سال، جمعی هفت-هشت نفره در این جلسات شرکت میکردیم. سخنران این جلسهی هفتگی روحانی میانسال و خوشفکری بود و در همان مسجد محلهی دولاب حوزهی کوچکی هم راه انداخته بود. حرفهای نویی برای ما داشت. به شدت جذبمان کرده بود و ما که همه در علامه حلی رشتهی ریاضی و بعد در دانشگاه مهندسی میخواندیم، تقریبا مطمئن شده بودیم که میخواهیم درس طلبگی بخوانیم و از همانجا بود که سیر خواندن کتابهای حوزوی(از قبیل منطق و اصول) و یادگیری زبان عربی با محوریت یکی از معلمان سابقمان جدی شد و برایش جلسات مستمر تشکیل میدادیم. در یک روند موازی، یکی دیگر از معلمانمان که بینش اسلامی تدریس میکرد -و پزشک هم بود- گروهی دیگر را ( که از قضا من در آن گروه هم بودم) به خود جذب کرده بود. خارج از روال مدرسه، و تا جایی که در خاطر دارم حتی در دوران دانشگاه، عموما و خصوصا با او در ارتباط بودیم. او به ما خط مطالعه و مباحثهی کتب شهید مطهری را داد و مدتها در منزل ابراهیم عزیز با همین فرمان جلسه میگذاشتیم و بحث میکردیم. مدتی با یکی دیگر از معلمان (این بار معلم عربی) ارتباط گرفتیم و خیلی زود به این جمعبندی رسیدیم که مشرب ضدفلسفی دارد و بیخیالش شدیم...
دو.
من برای هر یک از این سه سوال شخصا جوابهایی دارم. شاید اینجا جای خوبی برای تفصیل جوابها نباشد، ولی اجمالا ترجیح میدهم: جمع دوستان سابق مجددا بر اساس اعتقادات مشترک و ترجیحا کوچک شکل بگیرد، و هدف و خروجی را ناظر به اثرگذاری اجتماعی-ولو در حد محدود- انتخاب کند. در مورد شکل کار هم طبیعتا باید از تجربیات گذشته و آنچه هر یک از ما در چندسال اخیر آموختهایم استفاده کرد.