کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیشرفت» ثبت شده است

بسم الله.
دیدن بعضی ها تلنگریست برای انسان که به خود نگاه کند و شاید به خود بیاید. امروز یکی از آنها را دیدم: جوانی رشید، باجربزه، و با اخلاق، که با لبخند و موفقیتش به من نهیب می زد که «حاصل عمرت چیست؟ کجاست؟». این عزیز که متولد شهریور ۷۳ بود و دو هفته ای برایم مربی گری می کرد من را متوجه گذر زمان کرد و سرمایه ی عمرم که آب میشود... البته حس موازیم خیلی شیرین بود؛ ماشااللهی گفتم و غبطه خوردم و دعایش کردم و خدا را سپاس گفتم بابت وجود این گوهرهایی که می توانند غم از دل رهبر عزیز بردارند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۲۷

جمهوری اسلامی بعد از گذشت 36 سال از انقلاب، پیشرفت‌های چشم‌گیری داشته است و من سخت معتقدم که ما دچار حجاب هم‌عصری هستیم و تحولات را آن‌گونه که باید درک نمی‌کنیم. شیب‌ها، در فواصل طولانی خود را نشان می‌دهند و ان‌شاءالله نشان خواهد داد. شاید بیشتر از پیشرفت، عبارت تحول را بتوانیم به کار بگیریم. جمهوری اسلامی و امام معادلات و روال‌هایی را عوض کردند. امام، فرمان "سرسپردگی به آمریکا" را به سمت "مبارزه با استکبار" چرخاند و ما هنوز داریم نان همین تغییر را می‌خوریم؛ امام، فرمان "غربزدگی" را به سمت "ما می‌توانیم" چرخاند و ما هنوز داریم به دنبال خط او می‌دویم. به تعبیر رهبر عزیز انقلاب «هرچه ما داریم پیش میرویم، ضرب دست امام است. ایشان آنچنان این گوی را محکم پرتاب کرده، که حالا حالاها امثال بنده باید دنبالش بدویم»(90/10/14). اما از این مطلب که بگذریم-که به نظرم اصل مطلب است و نباید غبار غفلت بگیرد-، ما پس از گذشت 36 سال از انقلاب با مشکلات مزمنی در مملکت‌مان دست به یقه هستیم. قریب به اتفاق این مشکلات هم راه‌حل‌های مشخص و منطقی دارند و دنیای امروز از آن‌ها عبور کرده است. اما چرا ما هنوز نتوانسته‌ایم این مشکلات را حل کنیم؟ بگذارید چند نمونه‌ی واضح را لیست کنم:

 

  1. تولید خودرو
  2. کمبود و مدیریت منابع آب
  3. تصادفات جاده‌ای
  4. تورم
  5. بانک
  6. آلودگی دوره‌ای هوا
  7. وابستگی به نفت
  8. کنکور

 

در این‌جا معضلات فرهنگی -از قبیل قانون‌گریزی، فساد اداری، اعتیاد و ...-  را نیاورده‌ام، چرا که معتقدم آن مسائل پیچیدگی‌های بیشتر دارند و دیرپاترند، و مهم‌تر این‌که راه‌حل‌های جهانی چندان به دردشان نمی‌خورد و باید بومی‌تر حل شوند. اما این مسائلِ عمدتا اقتصادی و مدیریتی چرا حل نمی‌شود؟ واقعا چرا مسئله‌ی آلودگی‌ هوا در کشور ما حدود 20 سال- از وقتی من یادم می‌آید- مطرح است و هنوز در حل آن پیشرفتی نداشته‌ایم؟ مگر آلودگی منشاء ناشناخته دارد؟!

 

مدتی است که این مسئله ذهن مرا درگیر کرده است. پاسخ‌های متعددی می‌شود برای این سوال جست:

  1. کشور در شرایط تهدید و فشار خارجی است و هنوز متولیان امر وقت نکرده‌اند به این مسئله بپردازند. یا به تعبیر دیگر ما در اول راه انقلاب هستیم و هنوز آن‌طور که باید جاگیر نشده‌ایم که بخواهیم این مسائل کلان را حل کنیم.
  2. ما می‌خواهیم راه‌حل بومی خودمان را پیدا کنیم، وگرنه کپی کردن تجربیات غرب که کاری ندارد.
  3. این مسائل در همان مسائل فرهنگیِ پیچیده ریشه دارد و بدون حل آن‌ها قابل حل نیست.
  4. نیروی انسانی کارآمدی که این مسائل را حل کند نداریم.

 

می‌شود به این دلایل اضافه کرد. ولی به نظر من این مسئله وجه مغفول دیگری هم دارد که در یادداشت بعدی به آن خواهم پرداخت.

 

مرتبط: پیشرفت یا پسرفت؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۳ ، ۱۰:۵۶

1.       آن‌چه امروزه در قالب تمدنی خودنمایی می‌کند و زندگی آدم‌ها را در گیر خود دارد، بدون تردید «تمدن غرب» است. واقعیت این است که ما نیز تا حد زیادی زیر چتر تمدن غرب قرار گرفته‌ایم. از یک سو با افکار و نظریات بنیانی تمدن غرب (هیومانیسم، سکولاریسم، داروینیسم، ...) دست و پنجه نرم می‌کنیم و رد پای آن‌ها را در خانواده و دانشگاه، اقتصاد و سیاست، رسانه و فرهنگ می‌بینیم؛ و از سوی دیگر با بروزها و مظاهر تمدن غرب درگیر و آغشته شده‌ایم: اینترنت و دنیای دیجیتال، قوای سیاسی سه گانه، دانشگاه و مدرسه، خانه و هتل و فرهنگسرا، برق و نفت و ... همه و همه مولود تمدن غرب‌اند و یا لااقل نسخه‌ی امروزی‌شان که مورد استفاده‌ی ماست ویرایش غرب را به خود دیده.

2.       ما با ادعای «تمدن نوین اسلامی» پا به میدان گذاشته‌ایم و به افق‌های دور نگاه می‌کنیم. ولی تمدن نوین اسلامی چیست و از چه مسیری به آن خواهیم رسید؟ تمدن از هیچ طرفی مرز مشخص ندارد. کل تمدن‌های شناخته شده‌ی تا به امروز -با اغراق- به تعداد انگشت‌های دو دست نمی‌رسند و کسی که با تاریخ آشنایی داشته باشد می‌داند که این شناسایی‌ها هم غالبا بر پایه‌ی اطلاعات ناچیز و حدس و گمان‌های بی‌شمار است. اصلا آن‌چه ما به عنوان «تمدن» می‌شناسیم خود مفهومی نوظهور و مولود تمدن غرب است. با این حساب ما باید بیشتر به این سوال فکر کنیم که تمدن نوین اسلامی چیست؟ چگونه محقق می‌شود؟ و اصلا چرا ما باید برای رسیدن به آن تلاش کنیم؟

3.       ما از جهات مختلف با تمدن غرب ناسازگاریم. هر چند درون آن زندگی می‌کنیم ولی مدام با مفاهیم و مظاهر آن دچار چالشیم و اگر زورمان به تغییر هم نرسد نمی‌توانیم ناراحت بودن‌مان را پنهان کنیم. آرمان‌ ما -تمدن نوین اسلامی- بیش از ما با تمدن غرب ناسازگار است و امیدواریم رنگی دیگر به دنیا بدهد. با همه‌ی این احوال برای رسیدن به تمدن مطلوب‌مان راه دیگری نداریم جز این‌که از همین‌جا آغاز کنیم. برای مثال نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که تمدن نوین اسلامی در جایی دیگر، در یک محیط ایزوله به وجود بیاید و بعد به زندگی امروزی ما قلمه بخورد و رشد کند. آن راه هر چه باشد و هر چقدر تغییر در دل خود ذخیره کرده باشد از همین‌جا می‌گذرد؛ از همین‌جایی که هر چند موطن تمدن غرب نیست، ولی این میهمان خودخوانده را پذیرفته و با تاخیر به دنبال آن در حرکت است. ما ناگزیریم که از همین‌جا شروع کنیم، ولی به نظر می‌رسد که این جبر روزگار فرصت‌هایی را هم پیش روی ما گذاشته و اگر زیرک باشیم و توفیق بیابیم می‌توانیم زودتر از مدل رشد گلخانه‌ای (که شاید مطلوب و مفروض برخی باشد) به تمدن نوین اسلامی برسیم. ما می‌توانیم جهش کنیم و سکوی پرتاب این جهش همین تمدن غرب است.

4.       تمدن‌ها هرم‌هایی‌اند که در راس از یکدیگر منفک‌اند ولی هرچه به قاعده نزدیک‌تر می‌شوند در آمیخته‌تر می‌نمایند. به تعبیر دیگر نقطه‌ی تمایز تمدن‌ها فکرها و ایده‌های پشت آن‌هاست، نه ابزارها و روش‌های به کار رفته در آن‌ها. این بدان معنا نیست که تمدن‌ها در ابزارها و روش‌ها یکسان هستند؛ نه. قطعا هر تمدنی محصولات خاص خود را هم پدید می‌آورد و اتفاقا این محصولات هم فکر و ایده‌ی پشت سر خود را نمایندگی می‌کنند. «گنبد» به عنوان نماد معماری اسلامی یک دنیا حرف پشت سر خود دارد، کما این‌که «پزشکی مدرن» و «سینما» و «مهد کودک» هم به عنوان محصولات تمدن غرب یک دنیا حرف و ایده را پشت سر خود دارند. با این وجود اگر بنا بر بده-بستان تمدن‌ها باشد، به نظر می‌رسد که در قاعده‌ی هرم محقق می‌شود و محصولات یکی در خدمت اهداف و ایده‌های دیگری در می‌آید. تمدن نوین اسلامی قطعا محصولات نو و بدیعی خواهد داشت که به تحقق اهداف آن بینجامد، ولی آیا همه‌ی دستاوردهای تمدن غرب را دور خواهد انداخت؟ آیا نمی‌شود دنیای دیجیتال را با ویرایش اسلامی به خدمت گرفت و مهر اسلامی بر آن زد؟ یک مرحله قبل: غرب با تمدن اسلامی مواجه شد. پزشکی و نجوم را از سرزمین‌های اسلامی گرفت و در کارگاه خود نسخه‌های جدیدتری تولید کرد و به اسم دستاورد تمدنی خویش به سراسر عالم فرستاد. یک مرحله قبل‌تر: دنیای اسلام با تمدن یونانی و ایرانی مواجه شد. نظامات دیوانی و فلسفه را از آن دو گرفت و در کارگاه خود نسخه‌های جدیدتری تولید کرد و مهر تمدن اسلامی را بر آن‌ها زد. مهم مهر زدن نیست البته. مهم این است که یک تمدن نوپا می‌تواند از دستاوردهای دیگران بهره بگیرد و بالا برود.

5.       ما امروز فرصتی استثنایی در اختیار داریم. تمدن غرب با تلاشی 500 ساله جلوی روی ما قرار دارد و اتفاقا در این موقف تاریخی کاملا در دسترس ماست. ما می‌توانیم از این درخت پیر استفاده کنیم. می‌توانیم محصولات آن را گلچین کنیم و در خدمت خود بگیریم. در خدمت گرفتن لزوما به معنای کپی کردن نیست. یک تمدن و سرگذشت آن با تاریخی که از همیشه برای ما شفاف‌تر است جلوی روی‌مان قرار دارد. می‌توانیم آن را تشریح کنیم؛ از تجربیاتش درس بگیریم و عبرت بجوییم، روند شکل‌گیری و رشد تمدنی را قدم به قدم بشناسیم، محصولاتش را به خدمت بگیریم و به فکر خلق ایده‌های بکر و متعالی باشیم. پیش از انقلاب اسلامی ما با تاخیر (فرض کنید تاخیرِ 100 ساله) به دنبال تمدن غرب حرکت می‌کردیم. هر چند نسخه‌ی بدل بودیم و همیشه درگیر تناقضات، ولی به هر حال با زور واردات داشتیم کم‌کم به شکل غرب در می‌آمدیم. انقلاب اسلامی که آمد فکرها را دچار سکته و جهش کرد و شاید هنوز هم انقلاب مشغول شست و شوی اذهان است. اما در لایه‌های پایین‌تر چه؟ آیا انقلاب به محصول رسیده است یا هنوز ایران به دنبال غرب می‌دود و در پی پرکردن فاصله‌هاست؟ از یک طرف به نظر می‌رسد که ما همچنان داریم دنباله‌ی غرب می‌دویم و فاصله‌مان را کاهش می‌دهیم. هنوز ما (برخی از ما) در زمینه‌ی اقتصادی آرزوی رسیدن به ترازهای غربی را داریم و اصلا تعریف درستی از اقتصادِ بومی و اسلامی نداریم. هنوز در ذهن بخشی از جامعه غرب قبله‌ی آمال است و معیار سنجش پیشرفت‌ها. هنوز در زمینه‌ی تکنولوژی، رسانه و علم ما با دستاوردهای تمدن غرب فاصله داریم و فعلا داریم فاصله‌ها را کم می‌کنیم. اما از طرف دیگر جمهوری اسلامی در تدارک است که فکر انقلاب را به صحنه‌ی عمل بکشاند و به ویژه در زمینه‌های سیاسی و سازماندهی اجتماعی پیشرفت‌های امیدبخشی داشته است. به نظر می‌رسد که مسیر واقعی و شدنی ترکیبی هوشمندانه از این دو مسیر است. باید از همه‌ی ظرفیت‌ها برای رسیدن به آرمان‌های‌مان بهره برداریم. یکی از ظرفیت‌های نقدِ ما تجربه‌ی تمدنی غرب است. دیگرانی هستند که چند صد سال با آزمون و خطا تلاش کرده‌اند و تجربیات‌شان پیش روی ماست. ما به دنبال کپی کردن و تکرار تمدن غرب نیستیم -که در این‌صورت چیز جدایی نخواهیم بود-، ولی می‌توانیم و به نظرم باید با نگاه نقادانه هر چه می‌توانیم از این تجربه‌ی نقد بهره برداریم و آن را زیرپا بگذاریم و اوج بگیریم. به ویژه در قاعده‌ی هرم تمدنی و در لایه‌ی محصولات و بروزهای تمدن غرب فرصت خوبی برای ما فراهم است.


مرتبط: پیشرفت یا پسرفت؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۳ ، ۱۶:۲۶

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مکرر با این بحث مواجه شده‌ایم که آیا جمهوری اسلامی در حال پیش‌رفت است یا پس‌رفت؟ معمولا در این بحث‌های هیچ کسی بی‌طرف نیست و به فراخور دید و جایگاهش نظری می‌دهد و شاهد مثالی می‌آورد. به نظرم برای این‌که این سوالِ تکراری جوابی قوام یافته و تا حدودی منطقی بیابد، و قابل گفتگو باشد، نیازمند این هستیم که "معیار" مشخص کنیم: اگر چه بشود و چه داشته باشیم می‌گوییم پیش رفته‌ایم؟ و برعکس؟ اما تعیین کردن معیار برای این بحث راحت نیست و در این مقال نمی‌گنجد. عجالتا کاری که می‌شود کرد این است که فهرستی از واقعیت‌ها(fact) تهیه کنیم و نسبت آن‌ها را با پیش‌رفت و پس‌رفت بسنجیم. بعد از تجمع این اطلاعات، و مرور و دسته‌بندی و متوازن‌سازی فهرست واقعیات، امید است که جواب کمی به روشنایی میل کند و یا لااقل معیارهای بحث روشن‌تر شوند.

من فهرستی از واقعیات که احتمالا در این ارزیابی موثرند و کم و بیش این طرف و آن طرف شنیده‌ایم در ادامه می‌آورم. توجه دارید که این فهرست خام است و اولیه، و خیلی از موارد ذکر شده نیازمند تدقیق و ارائه‌ی سند است و کمک شما می‌تواند در این فرآیند مفید باشد:

 

1.       توسعه‌ی خدمات عمرانی به سمت روستاها و مناطق دور دست

2.       افزایش سن ازدواج

3.       افزایش چشمگیر آمار اعتیاد

4.       بالا رفتن ضریب نفوذ ماهواره

5.       رشد چشم‌گیر صدا و سیما از لحاظ کمی و کیفی

6.       بروز فاصله‌ی بین نسلی

7.       تدوین سند چشم‌انداز 20 ساله

8.       تجربه‌ی 8 سال دفاع مقدس

9.       ماندگاری و ثبات 33 ساله

10.   امنیت فراگیر در نقاط مختلف کشور

11.   افزایش ناامنی‌های اجتماعی

12.   ازدیاد/کاهش فحشا

13.   زیاد/کم شدن گرایش‌های مذهبی در میان نسل جوان

14.   عمق‌یافتن/سطحی شدن معرفت دینی در اقشار مختلف مردم

15.   برگزاری پرشور نماز عید فطر در سراسر کشور

16.   برگزاری پرشور مراسم شب قدر در سراسر کشور

17.   برگزاری پرشور مراسم محرم و صفر در سراسر کشور

18.   کم‌رنگ شدن نقش مراجع دینی در زندگی مردم

19.   پر رنگ شدن نقش مداحان در مقابل روحانیون

20.   افزایش چشم‌گیر آمار تحصیل‌کردگان

21.   توسعه‌ی کمی نظام آموزشی

22.   انتقال نرم و آرام قدرت سیاسی

23.   باز شدن فضای رسانه‌ای و بالا رفتن تحمل نقد

24.   توسعه‌ی اثرگذاری جمهوری اسلامی در خارج از مرزها

25.   پایدار ماندن اندیشه‌ی انقلابی در قشر جوان با توجه به گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی

26.   بروز مفاسد اقتصادی

27.   تورم بالا

28.   خودکفایی در پروژه‌های عمرانی

29.   ساخت آثار هنری ماندگار

30.   نا امیدی دشمن از تهاجم سخت به جمهوری اسلامی

31.   افزایش آمار طلاق

32.   پیشرفت‌های چشم‌گیر علمی

33.   شتاب بالای رشد علمی

34.   ظهور و تکثیر نسل روحانیون انقلابی

35.   شکلگیری طیف موزونی از نسل‌های اول تا سوم انقلاب (ترکیب تجربه و نشاط)

36.   استقرار ساختارهای حکومتی

37.   افزایش فاصله‌ی طبقاتی

38.   اشرافی شدن تدریجی مسئولین

39.   ارتقای سطح رفاه عمومی

40.   افزایش/کاهش مهاجرت نخبگان

41.   سست شدن بنیان خانواده‌ها

42.   کاهش رشد جمعیت

43.   توسعه‌ی زیرساخت‌های ارتباطی (راه و مخابرات)

44.   ریزش در بدنه‌ی انقلابی‌ها

45.   توسعه‌ی خدمات بهداشتی و درمانی

46.   ظهور مجموعه‌های انقلابی در زمینه‌های مختلف کاری

47.   پایین آمدن سطح کیفی آموزش در کشور

48.   خروج نسبی اندیشه‌ی انقلابی از حالت انفعال

49.   حزب الله لبنان

50.   افزایش سطح سواد عمومی

51.   پیشرفت چشم‌گیر در رشته‌های پزشکی

52.   پیشرفت در دیپلماسی بین المللی و منطقه‌ای

53.   پیشرفت در رشته‌های مختلف ورزشی (وزنه‌برداری، والیبال، بسکتبال، کشتی، ... )

54.   وابستگی کماکان به نفت

 

 

 

(این متن ان شاء الله به مرور تکمیل و اصلاح می‌شود. آخرین به روز رسانی: 17 خرداد 93)

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۱۸

شرایط به گونه ای رقم خورده است که گهگاه – با دوره ی تناوبی رو به کاهش -  بحث پیش می آید، راجع به ایران و خارج! چرا ما عقبیم و فحش به خودمان و مسئولین مملکتی و ... . حتی گاهی کار بیخ پیدا می کند و کار به اسلام و خدا و پیغمبر می کشد، نعوذ بالله.

 با گسترده تر شدن وحشتناک ارتباطات، مدام جلوه های غربی به مقایسه ی جلوه های ایرانی و یا اسلامی در می آیند؛ مقایسه ای که خالی از جهت دهی دشمنان نیست. تصور بهشت گونه ای که از غرب و خارج(!) داریم، و جهنم اسلامی خودمان. هرکسی به فراخور حالش  به گونه ای تفسیر و ریشه یابی می کند. یکی همه چیز را تقصیر آخوندها می داند و به پهلوی ها درود می فرستد! دیگری از ایرادات این نظام ِ به اصطلاح جمهوریِ اسلامی می گوید و همه ی مشکلات را ناشی از نحوه ی حکومتِ ما می داند، و اگر ما هم کارهای خارجی ها را بکنیم، خارجی می شویم! یکی دیگر از فرهنگ مردم می گوید. یکی ربط عقب ماندگی را به آی.کیو  بررسی می کند و حاصلش این می شود که هر چه باهوش تر، عقب تر! یکی منکر مشکلات می شود: ما مشکلی نداریم! و تازه اگر مشکلی باشد از استکبار جهانی و مافیا و ... است.

و حرفهای دیگر...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۸۷ ، ۱۵:۴۱