کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

I تیر را #پیکان نیاز است

I در جستجوی راهبردهای مکمل برای شکست #روحانی

I تاملات انتخاباتی- سوم

فرآیند عمل جراحی، با عکس‌برداری و تشخیص شروع می‌شود، با هماهنگی پرسنل متخصص و تجهیز اتاق عمل جلو می‌رود، با استریل کردن و شکافتن محل عمل ادامه می‌یابد، و در انتها به نقطه‌ی حساسی می‌رسد که دقت‌های میلیمتری لازم دارد و میدانِ کارکُشته‌هاست. 

القصه،

آقای روحانی هر روز از پله‌های محبوبیت پایین‌تر می‌رود و ما را به تغییر دولت امیدوارتر می‌کند. چنین شرایطی در انتهای چهار سال اول بی‌نظیر است و #تک‌_دوره‌ای شدن جناب روحانی را نوید می‌دهد. اما نباید غفلت کرد. هر چه به اردیبهشتِ سرنوشت‌ساز نزدیک‌تر می‌شویم، به ظرافت بیشتری نیاز داریم. در حال حاضر به برکت روشنگری‌های دل‌سوزان و به لطفِ نمایان شدن ثمراتِ پوک تفکر فرتوت حاکم بر دولت، حسن روحانی #رای_منفی قابل توجهی برای خود جمع کرده است. جریان انقلابی باید این شرایط را به مثابه‌ی #زمینه‌_تغییر قدر بداند و به فکر تمام کردن کار باشد. برخی از راهبردهای تمام کننده عبارت است از:

1️⃣ فروکاستن رای‌های مثبت آقای روحانی (رسیدن به حد نصاب لازم برای تغییر)

2️⃣ امیدبخشی نسبت به ثمربخش بودن تغییر (وجه اثباتی)

3️⃣ معرفی و تبلیغ گزینه‌ی جایگزین (تمام کننده)

در مورد راهبردهای سه‌گانه‌ی بالا بیشتر خواهم نوشت، ان شاء الله. دقت کنید که راهبردهای پیشنهادی به هیچ وجه به معنای رها کردن عرصه‌ی فعلی نیست؛ ولی اصرار انحصاری بر فراهم کردن زمینه (به عبارت دیگر: جمع کردن رای منفی) بدون توجه به راهبردهای مکمل و تمام‌کننده، چون فراهم کردن تیری بدون #پیکان است که به هدف نخواهد رسید.

#انتخابات #تاملات_انتخاباتی

@Banizy2

http://l1l.ir/18ns


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۲۹

I آیا حاضریم فرزندان‌مان آتش‌نشان شوند؟

I به مناسبت چهلمِ شهدای آتش‌‌نشان

چهل روز از تشییع شهدای #آتش‌_نشانِ حادثه‌ی #پلاسکو گذشت

واقعیت این است که من

-شما را نمی‌دانم- 

شوکه شدم.

هیچ انتظار چنین استقبال و بدرقه‌ای از شهدای آتش‌نشان نداشتم.

به یک باره آتش‌نشان‌ و "آتش‌نشانی" 

مهم شد و اوج گرفت و پرده‌ی عادت‌ها را پاره کرد...

هیچ وقت در جستجوی «چه کنم؟»ها 

به گزینه‌ی "آتش‌نشانی" 

حتی فکر هم نکرده بودم -شما را نمی‌دانم-

هیچ وقت 

-از شما چه پنهان- 

آتش‌نشان‌ها را آدم‌های مهمی نمی‌دانستم؛ 

نه اینکه آدم‌های مهمی نباشند، 

منظورم این است که شغل‌شان را چندان مهم نمی‌دانستم.

تا به حال هیچ کسی از من نپرسیده بود که: 

آیا می‌خواهی آتش‌نشان شوی؟ 

یا بعدها که طرف مشورت دیگران قرار گرفتم، هیچ کس نپرسید که: 

به نظرت بروم آتش‌نشان شوم؟ 

یا: پسرم را بفرستم آتش‌نشان شود؟

خب، 

عجیب نیست که در عصر تسلط کلاس‌های #کنکور 

و آرزوهای بی‌رمقِ پزشک و مهندس شدن

و در عصر منفعت‌طلبی‌های شخصیِ کوتاه‌مدت

- که از طرف زمین و زمان القا می‌شود-

کسی به فکر آتش‌نشانی نباشد

که آتش‌نشانی شغلی است: کم‌پولِ پرددسرِ گم‌نام

ولی عجیب است که امثال من 

-شما را نمی‌دانم-

سوال‌های کلیدی‌ زندگی‌شان هم

- از قبیل «چه کنم؟» -

دچار عادت‌زدگی شده است 

و جرات خرق عادت ندارند

در چنبره‌ی گزینه‌های محدودِ تکراری گیر افتاده‌ایم

-ولو اینکه تکرارهایمان ما را در جامعه متمایز کند- 

حتی #شهادت را هم

به عنوان یک آرزوی دوست‌داشتنی 

در بستر عادات جستجو می‌کنیم

و حال آن‌که 

«از آخر مجلس شهدا را چیدند»

واقعا عجیب است....

بگذریم.

راستی

ما که شهدای آتش‌نشان را مدح می‌کنیم

و ایثار و فداکاری‌شان را می‌ستاییم

آیا حاضریم فرزندان‌مان آتش‌نشان شوند؟

محکِ صداقت است این.

#هدف #ایثار #دل_نوشت

@Banizy2

http://l1l.ir/189b


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۳۴

I مخاطب خاکستری؛ دغدغه‌ای مبارک و آدرسی غلط

شاید ایراد از ذهن‌های مهندسی‌نگر ماست؛

فکر می‌کنیم برای رسیدن به #مخاطب_خاکستری، باید کمی محتوای سیاه به سفیدها اضافه کنیم! فکر می‌کنیم مخاطب خاکستری را باید با کار ضدارزشی و گذشتن از خطوط قرمز (ارزش‌ها) جذب کرد؛ و نیت‌مان البته خیر است که بعد از جذب، ارزش‌ها را حقنه می‌کنیم و تمام. نخیر:

- مخاطب خاکستری دغدغه‌ی بی‌حجابی ندارد، او دغدغه‌ی #نان دارد.

- مخاطب خاکستری دغدغه‌ی کمک نکردن به حزب الله ندارد، صرفا نسبت به این موضوع بی‌دغدغه است و دوست‌تر دارد که ابتدا مشکلِ خودش حل شود.

- مخاطب خاکستری کشته و مرده‌ی یغما گلرویی -و دیگرانی چون او- نیست؛ او فقط به موسیقی و شعر نگاه سیاسی و ایدئولوژیک ندارد، همین.

...

با افزودن بی‌حجابی به حجاب و کنار هم قرار دادن شهید و گلرویی، مخاطب خاکستری درست نمی‌شود؛ معجونِ بی‌خاصیتی ساخته می‌شود که هم مخاطب و هم خطاب کننده را از #هویت می‌اندازد.

مخاطب خاکستری را باید با #زبان_زندگی جذب کرد، همین.

#مخاطب #رسانه #فرهنگ 

@Banizy2

http://l1l.ir/189w


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۳۲

I در انتظارِ میوه‌های اردی‌بهشت

I یا چرا من به #تغییر امیدوارم؟

I تاملات انتخاباتی- دوم

در فاصله‌ی کمتر از 80 روز مانده به انتخابات، اکثریت قریب به اتفاق جریان انقلابی کشور با شدتی کم‌سابقه خواستار تغییر دولت هستند؛ اما این خواسته تحرک متناسبی به همراه ندارد. چرا؟ یکی از مهمترین دلایل تحرک پایین جریان انقلابی، ناامیدی از تغییر است. در این یادداشت به صورت خلاصه ابتدا به ریشه‌یابی این پدیده می‌پردازم و بعد دلایلی برای رد آن عرض می‌کنم:

🔸چرا جریان انقلابی از تغییر دولت ناامید است؟

1. قیاس/ در طول تاریخ جمهوری اسلامی هیچ دولتِ تک‌دوره‌ای وجود نداشته است و بنابراین این دولت هم تک‌دوره نخواهد شد.

2. نظرسنجی‌ها/ عمده‌ی نظرسنجی‌ها با فاصله‌ی زیاد از پیشتاز بودن «روحانی» در انتخابات سال آینده خبر می‌دهند.

3. عدم وجود رقیب ِقوی/ در حال حاضر کاندیدای توانمندی برای رقابت با «روحانی» وجود ندارد. و در صورت وجود کاندیدای قوی نیز اجماع در مورد آن تقریبا محال است.

4. مردم امیدی به تغییر دولت ندارند، و با تغییر دولت هم امیدی به تغییرِ اوضاع ندارند، فلذا اساسا گام در مسیر تغییر دولت نخواهند گذاشت.

🔹 چرا نباید از از تغییر دولت ناامید بود؟

1️⃣ با پدیده‌ی #پیگمالیون (Pygmalion Effect) آشنا هستید؟ پیگمالیون توصیفی روانشناختی است از اثرگذاری باورها بر رفتارهای انسانی و توضیح می‌دهد که چگونه حلقه‌های مثبت و منفی باور/رفتار شکل می‌گیرند. وقتی معلم، دانش‌آموزی را کندذهن تصور کند این تصور در رفتار معلم و بعد باور دانش‌آموز نسبت به خودش موثر واقع می‌شود، و در نتیجه دانش‌آموز عملکرد پایینی خواهد داشت و پیش‌فرض معلم (کندذهنی دانش‌آموز) تصدیق می‌شود و این حلقه‌ی منفی ادامه می‌یابد. بر همین اساس می‌توان توضیح داد: وقتی ما باور می‌کنیم که جامعه ناامید است، جامعه این باور را در رفتار خود بروز می‌دهد (مثلا در نظرسنجی‌ها) و در نتیجه باور ما تصدیق و تشدید می‌شود و این حلقه‌ی منفی ادامه پیدا می‌کند. وقتی ما باور کنیم که هیچ دولتی تک‌دوره نخواهد بود، و این باور را بر سر هر کوی و برزن اعلام کنیم، باعث می‌شود که رای‌های سرگردان در جهت دودوره‌ای شدن روحانی به حرکت در بیاید. اگر باور کنیم که #وحدت جریان انقلابی در انتخابات پیش رو محال است، هیچ تلاشی در جهت وحدت نمی‌کنیم و در نتیجه وحدتی حاصل نخواهد شد.

چرا پیگمالیون را در جهت مثبت به کار نیندازیم؟ 😊 تکرار کنید:

روحانی با پایین‌ترین نسبت رای به ریاست جمهوری رسیده است و در مقایسه با روسای جمهور پیشین، کمترین محبوبیت را در سال چهارم دولت خود دارد. او اولین رییس دولت تک‌دوره‌ای در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد بود.

2️⃣ عموم مردم در ماه آخر و بلکه هفته‌های آخر وارد فضای انتخاباتی می‌شوند. کاملا طبیعی است که در نظرسنجی‌ها رای روحانی غالب باشد، چرا که مردم فعلا رییس جمهور مستقر را می‌شناسند و بس. شناختی که از برنامه‌های تبیینی به دست می‌آید و احساسات ناشی از فضای پرشور دمِ انتخابات و مناظره‌ها همگی #میوه‌_اردیبهشت هستند، و از این رو فرصت اردیبهشت ماه را -و به خصوص فعالیت‌های میدانی هفته‌های آخر را- باید بسیار جدی گرفت و از هم‌اکنون برای آن زمان برنامه داشت.

3️⃣ تنوع مردم و دغدغه‌هایشان بسیار بیشتر از تنوع کاندیداهاست؛ بنابراین ناگزیر است که در انتخابات جریان‌های خُرد اجتماعی و دغدغه‌های گوناگون (حتی در یک نفر هم دغدغه‌های متعددی قابل کشف است) به جریان‌های بزرگ‌تر منتهی شوند و نهایتا رای‌ها به سبد چند کاندیدای محدود بریزند. به عبارت دیگر رای‌هایی که به یک کاندیدا داده می‌شود هم‌شکل و هم‌وزن نیستند و صرفا از ترجیح نسبی حکایت دارند. بنابراین:

▪️ اولا: باید در تعامل با گروه‌های مختلف اجتماعی بر روی اشتراکات سرمایه‌گذاری کرد؛ باید بذری کاشت و آن را رشد داد و هدایت کرد به سمت #تغییر. هر کس با هر دایره‌ی اثری که دارد (ده، پنجاه، صد، هزار، هر چند نفر که هست) باید شروع کند. نباید به دنبال جماعتی باشیم که با ما انطباق نظر دارند، اشتراک نظر کافی است و می‌تواند مبنای گفتگو باشد. 

▪️ثانیا: روحانی نه در هنگام انتخاب درصد بالایی از رای را با خود داشته (حدودا 50 درصد)، و نه در میان آنانی که او را انتخاب کرده‌اند محبوب است (شدت رای بالایی ندارد). بنابراین رای روحانی بسیار شکننده است و اتفاقا باید با طرفداران او وارد گفتگو شد.

خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی، هیچ‌کدام در ابتدای بهار سال‌های 76 و 84 و 92 شانس اول ریاست جمهوری نبودند، بلکه اساسا کسی آن‌ها را جدی نمی‌گرفت. بنابراین نباید از تغییر ناامید شد که فرصت هنوز باقیست. اگر نوروز، ایام مبارکِ رجب و شعبان، و اردی‌بهشت را قدر بدانیم و "بُردار‌های تغییر" را شکل بدهیم، ان شاء الله #حسن_روحانی در پاستور نخواهد ماند.

#تاملات_انتخاباتی #انتخابات #تغییر 

@Banizy2

http://l1l.ir/17o9


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۳۸

I ثمرات #خودآگاهی در فرآیند #کار_جمعی

📸 http://l1l.ir/16-9

در قسمت قبل از اهمیت #خودآگاهی نسبت به فرآیند شکل‌گیری کارها نوشتم و نوشتم که این خودآگاهی عامل اصلی شکل‌گیری گونه‌ای از کار کردن است که اسمش را #کار_جمعی می‌گذاریم و همگی آن را تحسین می‌کنیم:

https://t.me/Banizy2/109

 در واقع وقتی ما متوجه باشیم که مجموعه‌ی عوامل متعدد و گوناگونی در شکل‌گیری کارها موثر هستند و هر چه این عوامل را بهتر بشناسیم، از پوسته‌ی فردگرایی خود خارج شده و به سمت کار جمعی سوق پیدا می‌کنیم. 

حالا این تغییر چه فایده‌ای دارد؟

1️⃣ اولویت‌ها را آشکار و از کوته‌نظری جلوگیری می‌کند 

به ما می‌فهماند که برای به ثمر رسیدن «کار» چه مقدمات و زمینه‌ها و همکاری‌هایی لازم است و نمی‌توان بدون توجه به این همه اقدام کرد. این توجه برای «اقدام نکردن» نیست، بلکه برای این است که بدانیم گاهی اوقات #اولویت با رفع موانع یا تهیه‌ی مقدمات است؛ گاهی اوقات باید به جای کشت دانه بر آماده‌سازی خاک تمرکز کرد، گاهی اوقات به جای انبار کردن گندم باید بر «دفع شر موش» تمرکز کرد.

2️⃣ مانع غرور و عُجب می‌شود

چرا که می‌فهمیم اگر کار من به ثمر نشسته، متاثر از عوامل گوناگونی است و ما فقط جزئی از اجزای تودرتو هستیم. و به تبع آن شکرگزاری را لازم می‌آورد: خدا، خانواده، مردم، سابقون و ... . دیگر آن نخبه‌ای که برای مثال اختراعی داشته از همه توقع تشکر ندارد، بلکه خود را مرهون منت همه‌ی آن‌هایی می‌داند که برای او حیات و آب و نان و سواد و پروژه و امنیت و غیره فراهم کرده‌اند تا بتواند گل آخر را بزند. 

3️⃣ از خمودگی و ناامیدی جلوگیری می‌کند 

چرا که می‌دانیم هر کاری اثر خاص خود را دارد، ولو اینکه ما آن اثر را در لحظه و فی‌المجلس نبینیم. می‌فهمیم که واقعا «هر کاری در شان خود مرکز عالم است»، فلذا برای بالا بردن عنوان و نقش‌آفرینی در ابتدای صف دست و پا نخواهیم زد. مرحوم نادر ابراهیمی در کتاب «چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم» مثال قشنگی دارد؛ او به یادمان می‌آورد که برای صعود جمعی محدود به قله (2-3 نفر)، گروه کوه‌نوردی بزرگی (20-30 نفر) به راه می‌افتند. شان اکثریتِ گروه پشتیبانی از همان جمع محدود است و بدون این پشتیبانی آن جمع محدود امکان صعود ندارند. (نادر ابراهیمی به همسرش می‌گوید که تو برای من حُکم همان گروه بزرگ را داری.) 

4️⃣ دوباره: امید را زنده می‌کند

چرا که می‌دانیم #الگوی_رشد کارها چگونه است و ما قرار نیست صفر تا صد کارها را تدبیر کنیم. ما سهم خود را می‌آوریم و به برکت اخلاص خدا آن را رشد می‌دهد و به سایر اسباب ملحق می‌سازد و به ثمر می‌نشیند؛ ولو اینکه ثمردهی به عمر ما قد ندهد. با این نگاه است که حرکت سیدالشهداء علیه السلام موفق ارزیابی می‌شود، ولو اینکه بعد از ایشان بنی‌امیه ده‌ها سال بر مسند قدرتِ جامعه‌ی اسلامی باقی بمانند.

5️⃣ تقوا را برجسته و مهم می‌کند 

چرا که می‌فهمیم اگر کار را کج یا خدای ناکرده بد انجام بدهیم، ممکن است تا قیام قیامت اثراتش دست به دست بچرخد و دامان‌گیرمان شود.

6️⃣ گیرایی ما را نسبت به فرصت‌ها افزایش می‌دهد 

اگر به #کار_جمعی اینگونه نگاه کنیم و #پازل_کار را گسترده ببینیم (گسترده در زمان و مکان)، این‌بار به پیرامون خود به شکلی دیگر نگاه خواهیم کرد. چه بسا داشته‌های بی‌ربطِ بی‌ارزشی که ارزشمند می‌شوند، چه بسا آدم‌های ناهمگونِ بی‌ارتباطِ بدونِ تخصصی که مرتبط می‌شوند، و چه بسا اقداماتِ کوچکی که انجامشان در توان ماست، ولی چون توان تکمیل آن‌ها را در خودمان نمی‌بینیم، آن‌ها را بی‌ثمر می‌دانیم و حذف‌شان می‌کنیم، ولی در نگاه کلان می‌توانند #دومینو های بزرگی را شکل دهند یا تکمیل کنند.

این لیست را هنوز می‌توان ادامه داد.

#کار_جمعی #فرهنگ_کار #خودآگاهی

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۴۱

I از تنبیه‌های پدر تا نابودی مملکت

I در جستجوی معنای #کار_جمعی

احتمالا این مثل را پیش‌تر شنیده‌اید، ولی کوتاه است، دوباره بخوانید:

🔹

به خاطر میخی، نعلی افتاد

به خاطر نعلی، اسبی افتاد

به خاطر اسبی، سواری افتاد

به خاطر سواری، جنگی شکست خورد

به خاطر شکستی، مملکتی نابود شد

و همه‌ی این‌ها به خاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود.

🔸

اما تمثیل بالا وجه دیگری نیز دارد که من تا به حال جایی نخوانده‌ام!: 

آن نعل‌زنِ شُل‌کار پیشتر شاگرد استاد آهنگری بود که با همین سبک کار می‌کرد. استادِ آهنگر، از تشویق‌های بی‌مورد مادرش به این نتیجه رسیده بود که لزومی ندارد کار حتما «خوب و بی‌نقص» باشد. تشویق‌های بی‌حساب مادر، به خاطر تنبیه‌های بی‌مورد پدرش بود (عقده‌ای شده بود) و پدر...

واقعیت آن است که شروع و پایانی که ما معمولا برای کارهایمان فرض می‌کنیم، #اعتباری هستند. شروع و پایانی وجود ندارد؛ #کار ما افزودن خشتی بر خشت‌های دیگران است و دیگرانی هستند که خشت بر خشت ما خواهند گذاشت؛ خوب یا بد. پروژه‌ها بنا بر اقتضائات گوناگون زمان‌بندی می‌شوند و برای آن‌ها شروع و پایان و هزینه مشخص می‌شود، ولی کارها در «جریان» هستند. انواع کارها -مستقل از شیوه‌ی انجام- از تاثیر و تاثرات گوناگون شکل می‌گیرند و جلو می‌روند:

▫️هر ایده و پروژه‌ای سابقه‌ای دارد که از آن درس یا عبرت می‌گیرد.

▫️فرد یا افرادی که با یک کار درگیر می‌شوند، انواع و اقسام پشتیبانی‌ها را با خود دارند: پشتیبانی مدیران، اساتید، همکاران و زیرمجموعه، خانواده و ... .

▫️عوامل زمینه‌ای در ثمردهی کارها موثر است و این زمینه‌ها را دیگرانی شکل داده‌اند و بنابراین آن‌ها نیز در «کار» سهیم هستند.

بر این اساس ما اصولا «کار انفرادی» -به معنای کاری که تنها اثر "یک نفر" باشد- نداریم؛ پس «#کار_جمعی» به چه معناست و چه زمانی می‌توان گفت که این خصلت مثبت در گروهی پدیدار شده است؟ باید گفت ممیزه‌ی اصلی کارِ جمعی نوعی «#خودآگاهی» است که در افرادِ #گروه پدید می‌آید. وقتی نسبت به انبوه تاثیر و تاثراتی که زنجیروار به یکدیگر متصل می‌شوند و ثمر می‌دهند آگاهی حاصل شود، و این همه به صورت فعالانه در خدمت «#هدف» در بیایند، «کار جمعی» شکل گرفته است. این خودآگاهی ثمرات بسیار مبارکی در پی دارد که ان شاء الله در ادامه به آن خواهیم پرداخت. علی الحساب اگر حال داشتید، یکی از مهمترین کارهای یک ماه اخیرتان را انتخاب کنید، و با رسم شکل (بدون شکل فایده ندارد!) مشخص  نمایید که در آن از چه عواملی اثر گرفته‌اید و با انجام این کار چه اثراتی بر پیرامون خود گذاشته‌اید.

#کار_جمعی #فرهنگ_کار #خودآگاهی #هویت_جمعی

@Banizy2

http://l1l.ir/16bq


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۴۴

🔸حرف ‌بس است!

🔹به مناسبت تصویب حقوق ۲۴ میلیونی در مجلس

اگر من جای جریان انقلابی و عزیزانی که در‌‌‌ معرض کاندیداتوری‌ انتخابات پیش رو هستند بودم، حتما‌ نمیگذاشتم ماجرای حقوق ۲۴ میلیونی فراموش شود و دقیقا‌ از همین‌جا شروع به‌ علامت‌گذاری #راه_نو می‌کردم؛ راهی که می‌تواند کشور‌ را از دست جریان دولت مستقر نجات دهد و امید مردم به انقلاب‌ و تحقق‌ وعده‌های انقلاب را زنده‌ کند. اما این امر به‌ صرف اعتراض کردن و بیانیه دادن حاصل نمی‌شود؛ این همان کاریست که عموم #مردم هر روز به آن مشغولند و البته نشانی از #تغییر با خود ندارد. اگر کسی یا کسانی در امید تغییر هستند و پرچم این امر مبارک‌ را به دست گرفته‌اند، باید لااقل‌ کمی جلوتر رفته و #تفاوت را نشان دهند. اصل ماجرا البته مربوط به دوره‌ی بعدی ریاست جمهوری و پس از انتخاب است، ولی خب نشانه‌ای لازم است.‌ این نشانه چه می‌تواند باشد؟ من چند پیشنهاد ساده دارم:

۱. هر کسی می‌خواهد کاندیدا شود، شفاف و به موقع لیست دارایی‌های‌ خود را داوطلبانه اعلام‌ عمومی کند.

۲. هر‌ کس می‌خواهد کاندیدا شود، شفاف و به‌ موقع اعلام‌ کند که منابع‌ مالی تبلیغات انتخاباتی او چقدر است و از کجا تامین خواهد شد؟

۳. هر کس می‌خواهد کاندیدا شود، شفاف اعلام کند‌ که سقف حقوق مدیران دولت او چقدر خواهد بود؟ طبیعتا دریافتی کمتر از سقف مصوب بلامانع است!

عملی شدن این پیشنهادها شاید ساده نباشد، ولی‌ نشان پرقدرتی خواهد بود از تولد دولتی متفاوت.

پی‌نوشت: تحقق این‌ مطالبات و پیشنهادهای مشابه‌ علاوه بر عزم کاندیداهای احتمالی، نیازمند پیگیری جدی جریان انقلابی و کسانی است که مردم را خطاب قرار‌ می‌دهند و گزینه معرفی می‌کنند.

#انتخابات‌ #حقوق_نجومی

@Banizy2

http://l1l.ir/16o2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۴۷

I علی امام من است و منم غلام علی؟

اگر به‌راستی ما خدای متعال را -و به اذن‌ او ائمه اطهار علیهم السلام را- مولای خود می‌‌دانیم، پس چه رابطه‌ای میان ما بایستی برقرار باشد؟ طبیعتا مولا امر می‌کند و بنده فرمان می‌برد؛ مولا آقایی می‌کند و بنده نوکری. ولی ظاهرا ما مسیر دیگری می‌رویم و علی‌رغم این ادعا که «منم غلام علی» تنها کارمان شده محبت ورزیدن و اشک ریختن برای مولا. ما به جای نوکری و خدمت -که‌ لازمه‌اش گوش‌به‌فرمان بودن و تلاش و کارآمدی است- بر در خانه‌ی مولا نشسته‌ایم و خودمان را برای ایشان لوس می‌کنیم، همین.

(برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام سعادت، ۱۰ اسفند ۹۵)

این حکایت زندگی‌ ماست و هیئات و مراسم ذکرمان نیز بازتابی است از همین شیوه زندگی و نگاهی که به ائمه‌ی اطهار داریم.

—---------

پی‌نوشت: 

این فاطمیه را #هیئت_الزهرا ی دانشگاه شریف‌ بودم. خداقوت به خادمان هیئت. الحمدلله برکات اهل بیت علیهم السلام جاریست، ولی ‌متاسفانه آن‌طور که شایسته است از ظرفیت هیئت -آن هم در کانون مهمی‌چون شریف- استفاده نمی‌شود. هدف این دستگاهِ بی‌نظیر فقط محبت ورزیدن و اشک ریختن نیست، که هیئت باید معرفت‌افزا، پویا و محرک باشد:

  «شما به‌عنوان مدّاح وقتی میخواهید راجع به فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) صحبت کنید، اینها را باید بگنجانید در بیاناتتان، در شعرتان، در مدیحه‌تان. بله، مقامات معنوی ائمّه (علیهم‌السّلام) و فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) وقتی گفته میشود، دل مستمع روشن میشود... حالت حضوری پیدا میکند، حالت خضوعی پیدا میکند، این خیلی خوب است، اینها به جای خود محفوظ و لازم است لکن کافی نیست. حالا که حالت حضور پیدا شد، حالا که دلتان روشن شد، باید درس بگیریم؛ درس در این جملاتِ کاربردی است؛ یعنی بایستی کوشش بشود در هر منبری درس از ائمّه (علیهم‌السّلام)، درس انسان شدن، درس کامل شدن، درس تقرّب الی‌الله گنجانده بشود. ما باید درس بگیریم، یاد بگیریم. صِرف محبّت کافی نیست. البتّه محبّت کارساز است امّا کافی نیست، ولایت لازم است. ولایت یعنی تولّی کردن، دنباله‌روی کردن، دست به دامن اینها زدن؛ راهی را که اینها رفته‌اند انسان آن راه را برود؛ این لازم است... یک نکته‌ی دیگری که خوشبختانه امروز در جامعه‌ی مدّاح تا حدود زیادی رواج دارد، توجّه به مسائل جاری روز است... نباید خیال کنیم که اینها از حیطه‌ی تدیّن ما خارج است. خب شما ببینید پیغمبر اکرم که سیّد خلق عالَم است و برتر از این بزرگوار هیچ موجودی را خدای متعال نیافریده است و آورنده‌ی همین دین و همین اسلامی است که ما امروز مدّعی‌اش هستیم، در زمینه‌ی مسائل جاری سیاسیِ کشورش -همان کشوری که آن روز وجود داشت و کشور کوچکی بود- این بزرگوار چقدر تلاش میکرد، چقدر زحمت میکشید... در همین مسجد مردم را جمع میکرد، آنها را به جهاد دعوت میکرد، آنها را به وحدت دعوت میکرد، آنها را به آگاهی در مقابل دشمن دعوت میکرد؛ همین حرفهایی که امروز برای من و شما مطرح است. مسائل روز مسائلی نیست که بشود از آن صرفِ‌نظر کرد.» (رهبر انقلاب، 11 فروردین 1395)

در ادامه، این مطلب مرتبط برادر عزیزم آقا مهدی دادمان را با عنوان «هیئتی دیگر» بخوانید:

https://t.me/maktab_e_roohollah/24

#دانشگاه_شریف #فاطمیه #هیئت #تبیین

@Banizy2

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۴۸

I دعوای رسانه‌‌ای همان دعوای سیاسی است

I در نقد کج‌فهمی رسانه‌های جریان انقلابی

http://l1l.ir/1692

اینجا پیشتر از رویکرد جدید و مبارکِ جریان انقلابی به مسئله‌ی «محرومین و مستضعفین» نوشتم و دو آسیبِ در کمین را متذکر شدم:

https://t.me/Banizy2/85

علی‌رغم کارهای بسیار خوبی که در کفِ صحنه توسط نهادهای انقلابی و گروه‌های خودجوش و جهادی صورت گرفته است، متاسفانه در بُعد رسانه‌ای تا حدودی به این آسیب‌ها دچار شده‌ایم و بایستی فورا آن را علاج کرد. تلقی اشتباهی از مردمی بودن رسانه‌ها شکل گرفته است. پرداختن به مسائل مردم یا مردمی بودن رسانه، به حضور مردم در قاب تصاویر نیست؛ معنای مردمی بودن این نیست که حرف‌ها و دغدغه‌های خودمان را از زبان مردم طرح کنیم، بلکه باید از زاویه‌ی نگاه مردم حرف زد. «مسئله» را باید از مردم گرفت، نه صرفا «واژه‌ها» را. اگر ما همان حرف‌ها و اهداف پیشین را پی‌ بگیریم و متوجه اهمیت ذاتی «محرومین و مستضعفین» در منظومه‌ی فکری انقلاب نشویم، راه به جایی نخواهیم برد. پیش از این گله داشتیم از دعواهای سیاسی چهره‌ها و گروه‌های خاصی که فارغ از متن جامعه با هم مشغول بگومگو و زورآزمایی هستند. مسیر فعلی همان صحنه‌ی مضحکِ تاسف‌بار را به عرصه‌ی رسانه‌ای خواهد کشاند، با ابعادی گسترده‌تر، ولی باز فارغ از #مردم.

و حالا که به انتخابات نزدیک می‌شویم بد نیست از این منظر هم به ماجرا نگاه کنیم که: اگر «نه به روحانی» بوی حب و بغض‌های سیاسی بدهد و مردم صدای خودشان را نشنوند، یا گله‌مندی‌هایشان را مصادره شده ببینند، دلیلی برای تغییرِ دولتِ بی‌عمل نخواهند داشت.

باید از زاویه‌ی نگاه مردم حرف زد؛ با درد مردم، و با هدفِ تسکین و علاج این درد.

پی‌نوشت 1: تعارضی ندارد که ما با زاویه نگاه مردم و از مسائل مردم حرف بزنیم و تحلیل و دغدغه‌ی خودمان را هم (که لزوما منطبق با متنِ جامعه نیست) حفظ کنیم. فرصتی باشد توضیح خواهم داد ان شاء الله.

پی‌نوشت 2: رحمتِ خدا بر #امام_خمینی عزیز که در 12 بهمن 57، در جوار شهدای مبارزه با رژیم جور، این‌گونه با بغض و درد سخن آغاز کرد (البته دیدن تصاویر بسیار گویاتر است):

▫️ «ما در این مدت مصیبت‌ها دیده‌ایم، مصیبت‌های بسیار بزرگ... مصیبت‌ زن‌های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل‌های پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده‌اند می‌افتد، سنگینی در دوشم پیدا می‌شود که نمی‌توانم تاب بیاورم...»

امام مصداق تام کسی بود که واقعا دردِ مردم داشت و در عین حال سرتاپا محوِ #هدف بود.

#رسانه #مستضعفین #اخلاص #انتخابات

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۵۰

I من یَعمل یزدد قوّة 

I هرچه کار کنید نیرویتان افزایش پیدا می‌کند 

رهبر انقلاب

16 شهریور 1389

:

«من یعمل یزدد قوّة و من یقصّر فی العمل یزدد فترة»؛ کار که بکنید، نیروی کار هم افزایش پیدا میکند. خاصیت کار، کاهش نیست، افزایش است؛ افزایشِ خودِ نیروی کار، نه محصول کار. خب، محصول کار که معلوم است افزایش پیدا میکند- وقتی کار کردید، کار یک محصولی دارد- اما در این روایت، امیرالمؤمنین (علیه‏السّلام) میفرماید که وقتی کار کردید، قدرت کار و نیروی کار هم افزایش پیدا میکند. «و من یقصّر فی العمل»، کسی که در کار کردن کوتاهی کند، تقصیر بکند، «یزدد فَتره» یا «فِتره»، فتور و سستی او افزایش پیدا میکند. این مال شخص فقط نیست؛ این «مَن» که فرمود: «من یعمل»، معناش فقط این نیست که هر کسی این کار را بکند؛ خب، این روی اشخاص نیست، روی جوامع هم هست: هر ملتی، هر جامعه‏ای. هرچه کار بکنید، نیروی کارتان بیشتر میشود. هرچه تحرک انسان داشته باشد، نشاط حرکتش بیشتر میشود.

#سنتهای_الهی #رهبری #فرهنگ_کار #انتخابات

@Banizy2

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۴۷