کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

۱۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

‎نظام ارجاع روحانیت

‎حلقه‌ی گمشده‌ی ارتباط روحانیت با مردم

‎(قسمت اول)‎

🔸 یکی از دو روش مدیریت نظام سلامت در کشورهای مختلف، روشی است که به عنوان #نظام_ارجاع شناخته می‌شود؛ اساس این روش بر این منطق استوار است که چینش خدمات بهداشتی و درمانی بایستی به صورت سلسله‌وار از سطح عمومی به سطح تخصصی صورت پذیرد و متقاضیان خدمات گام‌به‌گام و برحسب نیاز به سمت خدمات تخصصی‌تر ارجاع داده شوند. شروع حرکت در این سلسله همیشه از #پزشک_خانواده است و اوست که تشخیص می‌دهد، درمان اولیه را تجویز می‌کند و در صورت نیاز بیمار را به متخصصان امر ارجاع می‌دهد. این روش از سردرگمی‌ها، دوباره‌کاری‌ها (اقدامات تشخیصی و درمانی تکراری) و مراجعات غیرلازم به متخصصان مشهور جلوگیری می‌کند، و با محوریت دادن به #پزشک_خانواده حداکثر اطلاعات زمینه‌ای را که در سابقه‌ی بیمار، خانواده‌ی او، شرایط زندگی، تغذیه و ... جمع‌آوری می‌کند و در واقع دقت تشخیص را بالا می‌برد. البته در کشور ما از این روش استفاده نمی‌شود و وضعیت نظام سلامت به همین آشفتگی است که می‌بینیم!

🔹 #سازمان_روحانیت کشور ما نیز در حال حاضر از آشفتگی مشابهی رنج می‌برد. نگاهی بیندازید به تنوع ارتباطی مردم با روحانیت:

▫️ گروهی نیازهای دینی خود را به #سوالات_شرعی (احکام) تقلیل داده‌اند و با دفتر #مراجع تماس می‌گیرند و رفع نیاز می‌کنند.

▫️ گروهی به #هیئات_مذهبی (که اغلب مناسبتی برگزار می‌شوند) اکتفا کرده‌اند و این هیئات نیز غالبا فاقد روحانیت مستقر و ثابت هستند.

▫️گروه اندکی با #روحانیون_مساجد تماس می‌گیرند و متاسفانه مساجد نیز در بسیاری از موارد از حضور روحانی مستقر و ثابت بی‌بهره‌اند.

▫️ گروه دیگری به سخنرانان مشهور و برنامه‌های مذهبی تلویزیونی متمسک شده‌اند و مطالب ایشان را دورادور و یک‌طرفه دنبال می‌کنند.

▫️ جماعت بسیار بسیار کمی هم هستند که به روحانی آشنایی اعتماد کرده‌اند و از او برنامه می‌گیرند و سوال می‌پرسند و ... 

▫️ و گروه بسیار بسیار زیادی هم هستند که با هیچ یک از سازوکارهای بالا ارتباطی ندارند و ارتباطشان با روحانیت در حد تماس‌های تلویزیونی یا خیابانی است.

این همه در حالی است که بیش از ۱۵۰ هزار نفر روحانی در کشور حضور دارند و اگر تنها دو-سوم از این تعداد در نقشی مشابه با پزشک خانواده، ارائه‌ی خدمات عمومی و اولیه به خانواده‌ها، محله‌ها یا شرکت‌ها و موسسات را بر عهده بگیرند، یعنی به طور میانگین هر ۸۰۰ نفر با یک روحانی به صورت دائم در ارتباطند. البته این سرانه‌ی تخمینی (۱ به ۸۰۰) اصلا مطلوب نیست، ولی وضع موجود با این عدد فرضی هم فاصله‌ی بسیار زیادی دارد و ما از #توزیع_نامتوازن روحانیت در کشور رنج زیادی می‌بریم؛ این عدم توازن هم از حیث جغرافیایی (تراکم بسیار زیاد در شهرهای مذهبی و خالی ماندن شهرهای دیگر و روستاها) و هم از حیث نوع اشتغالات روحانیت (خالی ماندن عرصه‌ی خدمات عمومی) قابل بررسی است.

اما منظور از خدمات عمومی و اولیه‌ی روحانیت چیست؟

(ادامه دارد...)

#روحانیت

@Banizy2

http://l1l.ir/29fa


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۴

‎نظام ارجاع روحانیت

‎حلقه‌ی گمشده‌ی ارتباط روحانیت با مردم

‎(قسمت دوم)



🔸 منظور از خدمات عمومی و اولیه‌ی روحانیت چیست؟ 

برگردید به مثال پزشک خانواده. پزشک خانواده در تعامل مستمر با افراد تحت پوشش خود، به خوبی با عوامل زمینه‌ای و محیطی موثر بر زندگی آن‌ها آشنا می‌شود و در وهله‌ی اول با #تنظیم عوامل محیطی (رعایت بهداشت، تغذیه مناسب و ...) از بروز بیماری پیشگیری می‌کند، در گام بعدی می‌تواند درمان‌های اولیه و ساده‌ای برای بیماران تجویز نماید (که در اکثر موارد کفایت می‌کند)، و در گام آخر مشکلات پیچیده‌تر را (با پرونده‌ی مدون) به متخصصین مربوطه #ارجاع دهد. خدمات عمومی روحانیت نیز از همین سنخ است. #روحانی_مشاور باید با حضور #مستمر و فعالانه در متن زندگی مردم (محل کسب، مدارس، مساجد، مراسم غم و شادی و مناسبت‌ها) اولا زمینه‌های روحی، روانی، خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی طرف مشورت خود را به‌خوبی شناسایی نموده، و ثانیا اعتماد طرف مشورت را (که مقدمه‌ی لازم برای تاثیرگذاری است) جلب نماید. با فراهم شدن این مقدمه، کار روحانی مشاور آغاز می‌شود: 

✅ او باید در وهله‌ی اول به #تنظیم عوامل زمینه‌ساز بپردازد و شرایط رشد و تعالی فرد-خانواده-محله-سازمان طرف مشورت خود را فراهم آورد. در اینجا نیز پیشگیری بسیار مهم‌تر و به‌صرفه‌تر از درمان بوده و در اکثر موارد درست زندگی کردن ما در گرو تنظیم رابطه‌هاست. 

✅ در گام دوم، روحانیِ مشاور می‌تواند #درمان_گرانه وارد عرصه‌ی زندگی افراد شود و با حل و فصل اختلافات، تجویز یا منع اقدامات خاص و پایش مداوم، به حل مسائل جمعیت تحت پوشش خود اقدام نماید. 

✅ و در گام سوم و در صورت ضرورت، زمینه‌ی ارتباط مردم با مراجع تخصصی‌تر (اعم از روحانی و غیرروحانی) را فراهم آورده و مسائل را #ارجاع دهد.

در این‌جا نیز منتقل شدن پرونده‌ (سابقه‌ی مسئله) بسیار کلیدی است؛ مراجع تخصصی #موضوع را دقیق‌تر و عمیق‌تر می‌شناسند، ولی تطبیق با #مصداق نیازمند شناخت عوامل زمینه‌ای است و علامه‌ی دهر(!) نیز نمی‌تواند با یک ایمیل، تماس تلفنی یا پنج دقیقه گفتگوی حضوری مصداق را بشناسد. روحانیِ مشاور کسی است که می‌تواند مسئله را به‌خوبی و به شکل فنی برای متخصصین امر ترجمه کند، و در بازگشت نیز توصیه‌ها و نسخه‌های تخصصی را با شرایط طرف مشورت تطبیق دهد. 

مشکل اینجاست که در شرایط فعلی جمعیت روحانی کشور به صورت غیرمتوازن توزیع شده است. اطلاع دقیقی از اشتغالات قریب به ۱۵۰ هزار روحانی در دست نیست، ولی از رصد وضعیت شهر تهران و مساجد خالی مانده و محلات بدون روحانی و مدارس بیگانه از روحانیت می‌توان فهمید که آن‌چه من آن را #نظام_ارجاع_روحانیت نامیده‌ام به هیچ وجه جدی گرفته نمی‌شود؛ هر کسی در گوشه‌ای مشغول کار خود است و کمتر کسی خود را متکفل ارائه‌ی خدمات عمومی می‌داند. 

شاهد نزدیکِ این معضل، وضعیت اغلب دوستان طلبه‌ی ماست که به صورت غیرسنتی و پس از تحصیلات دانشگاهی وارد حوزه شده‌اند؛ هر چند هنوز برای جمع‌بندی و ارزیابی دقیقِ جریان دانشگاهی جوانی که طی یک دهه‌ی گذشته وارد حوزه شده‌اند زود است، ولی از الان پیداست که اینان عمدتا در پی تغییرات بنیادین می‌گردند و تحول را از #قم (جغرافیای قم) و محافل بحث و فحص دنبال می‌کنند. کمتر کسی در این میان به فکر آن است که به محله و خانواده و شهر خود برگردد و روحانیِ مشاورِ کارآمدی باشد برای برقراری مجدد ارتباط مردم با #سازمان_روحانیت. 

تا وقتی این حلقه‌های واسط شکل نگیرند و کسی نباشد که نقش معتمدالطرفین، مشاور و مترجم را ایفا کند، سایر تلاش‌ها برای برقراری ارتباط مجدد مردم (عموم مردم) با روحانیت ابتر خواهد ماند.

▪️ پی‌نوشت:

ای کاش نهادهای متولی آمار درست و درمانی از وضعیت توزیع روحانیت در کشور و اشتغالات ایشان ارائه می‌دادند که متوسل به تخمین‌های غیردقیق نمی‌شدیم.

#روحانیت

@Banizy2

http://l1l.ir/29fd


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۱

‎ماتریس اولویت‌ها و مسئله‌ی #حصر

ماتریس اولویت‌ها (مشهور به ماتریس آیزنهاور)، ابزار مدیریتی ساده‌ای است که بر اساس دو مولفه‌ی #فوریت و #اهمیت، کارها را در چهار گروه دسته‌بندی کرده و برای هر گروه راهبردی را توصیه می‌کند:

▫️ گروه اول- فوری‌های مهم؛ که باید فورا رسیدگی شوند.

▫️ گروه دوم- فوری‌های غیرمهم؛ که باید حتی‌المقدور برون‌سپاری شوند.

▫️ گروه سوم- مهم‌های غیرفوری؛ که باید به بهترین شکل ممکن برای آن‌ها برنامه‌ریزی و تدبیر شود.

▫️ گروه چهارم- غیرمهم‌های غیرفوری؛ که باید نادیده گرفته شوند.

(شکل پایین را ببینید)

 🔸 رسیدگی به اتهامات سران فتنه ۸۸ در زمان خود (سال ۸۸) موضوع مهمی بود که قید فوریت نداشت (گروه سوم). تدبیر اساسی در این موضوع آن بود که با روشنگری و زمان دادن به جامعه، زمینه‌ی اجتماعی لازم برای برخورد با ایشان فراهم شود. 

 🔸ماجراهای بهمن ماه ۸۹ و نقطه‌ی اوج آن در ۲۵ بهمن که با هدایت سران فتنه به احیای آشوب‌های خیابانیِ خاموش‌شده انجامید، به موضوع برخورد با ایشان فوریت داد (گروه اول). اقدام فوری در آن زمان #حصر بود. چرا محاکمه نه؟ برای اینکه التهابات فتنه 88 هنوز فروکش نکرده بود و محاکمه و صدور حکم سنگین احتمالی می‌توانست حکم دمیدن در آتش اختلافات داخلی را داشته باشد. با حصر سران فتنه موضوع از فوریت و اهمیت خارج شد(انتقال به گروه چهارم).

  🔸در شش-هفت سال اخیر جامعه‌ی ما با مسئله‌ای بسیار مهم و فوری مشکلات اقتصادی درگیر شده است؛ مهم از باب گره خوردن آن با بحث معیشت مردم و فوری از این جهت که در کانون تمرکز دشمن قرار گرفته و بدون حل آن در هیچ حوزه‌ی دیگری اقدامی اساسی نمی‌توان صورت داد. کلیدی بودن این اولویت تا آن‌جاست که هیچ مشابهی به جز مسئله‌ی جنگ در تاریخ جمهوری اسلامی ندارد و هیچ گاه مسئله‌ای با این شدت و استمرار مورد تاکید رهبری انقلاب قرار نگرفته است، مگر در مورد جنگ. بنابراین طبیعی و قابل درک است که کلیت نظام جمهوری اسلامی علاقه‌ای به خارج کردن مسئله‌ی #سران_فتنه از وضعیت کنونی و افزودن چالشی ولو موقت و کوچک به ابرچالش اقتصادی فعلی ندارد و ترجیح می‌دهد تمامی قوای اجتماعی و حاکمیتی بر روی حل مشکلات اقتصادی متمرکز شوند.

  🔸 تلاش‌های اخیر سران فتنه (و در واقع کارگردانان نمایش‌های اخیر) همگی در این جهت است که اولا این مسئله‌ را به مسئله‌ی روز (فوری) تبدیل کرده و از گروه چهارم خارج کنند و با موج‌آفرینی رسانه‌ای و اجتماعی جمهوری اسلامی را وادارند که سیاست «نادیده گرفتن» را کنار بگذارد. و ثانیا اولویت اصلی کشور را -که همان حل مشکلات اقتصادی است- دستخوش تزلزل نمایند.

 🔸 هرچند بعید نیست که نمایش اعتصاب غذا و امثال آن مسئله را به یکی از دو گروه اول و دوم منتقل نموده و جمهوری اسلامی را وادار به تصمیم مجدد در مورد سران فتنه نماید، ولی این به معنای آن نیست که سیاستی که تا کنون اتخاذ شده (ترجیح اولویت‌ها) غلط بوده است؛ کما اینکه امیرالمومنین علیه السلام تا خوارج دست به شمشیر نبردند از برخورد با ایشان اجتناب کرد.

▫️ پی‌نوشت:

البته بد نیست گوشه‌چشمی هم داشته باشیم به خصلتی فراگیر در جامعه‌ی ما و نیز فراگیر در سطوح عالی تصمیم‌گیری کشور، که همان «علاقه به تعویق» یا «اینرسی در تصمیم‌گیری» است.

#فتنه۸۸ #مدیریت_کارها

@Banizy2

http://l1l.ir/27tq


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۷


‎جاناتان، مرغ دریایی

«جاناتان! 

وقتی به سرعت کامل دست پیدا کنی، همون لحظه به بهشت خواهی رسید. سرعت کامل، سرعت هزاران یا میلیون‌ها کیلومتر در ساعت نیست، حتی سرعت نور هم سرعت کاملی به حساب نمیاد. چون هر عددی یه محدودیته و تکامل محدودیت‌پذیر نیست.

سرعت کامل، پسرم، یعنی آنجا بودن.»

جاناتان مرغ دریایی، ص ۲۸

🔸جاناتان مرغ دریایی جوانی‌ست عاشق #پرواز؛ او نمی‌خواهد تسلیم روزمرگی و عادات مرسوم دسته‌ی مرغان دریایی شود و دوست ندارد که زندگی‌اش را‌ وقف خور و خواب کند. جاناتان برای یادگیری بیشتر و بیشتر می‌جنگد، تمرین می‌کند و درست همان‌جایی که انتظار دارد مورد تشویق ‌و تحسین دیگران قرار بگیرد، از جمع مرغان دریایی تبعید می‌شود. اما تبعید او را با عالم دیگری آشنا می‌کند که در آن خواستنی‌هایی بزرگ‌تر از پرواز مطرح است و در معیت «مرغ کبیر» چیزهای جدیدی می‌آموزد...

🔹تفکر فلسفی و پرداختن به معنا و #هدف زندگی نیاز همیشگی انسان‌هاست، ولی به‌طور خاص در این عصر که انبوه داده‌ها و سرعت سرسام‌آور تحولات اکثریت را مبهوت و مسخ کرده، این نیاز بیشتر ‌و جدی‌تر است؛ علی‌الخصوص برای نسل جوان و نوجوان که تازه دارند وارد جامعه می‌شوند و بناست تصمیم‌ بگیرند که دهه‌های بعدی زندگی خود را صرف چه کنند و به کجا برسند؟ 

ای کاش تولیدات بیشتری در این حوزه داشتیم و لازم نبود به ریچارد باخ متوسل شویم!

▫️ پی‌نوشت: 

«جاناتان مرغ دریایی» داستان کوتاهی است که در ۵۰ صفحه توسط نشر آموت منتشر شده است و خواندنش بیشتر از دو ساعت زمان نمی‌برد. با تشکر از بچه‌های بوکتاب تهران @booktab_tehran که این کتاب را از ایشان امانت گرفتم.

#نوجوانان #فلسفه #کتاب

@Banizy2

http://l1l.ir/26ow


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۵

‎زمانه‌ی ما و آینده‌ی انقلاب اسلامی

‎به قلم: وحیدرضا طراوت

📸 http://l1l.ir/24--

یادداشتی که در ادامه می‌آید به قلم برادر عزیزم آقای وحیدرضا طراوت از طلاب فاضل حوزه‌ی علمیه‌ی قم نگاشته شده و ابتدائا در کانال شخصی ایشان منتشر شده است:

https://telegram.me/aghle_enghelabi/50

🔸 در این یادداشت جناب طراوت ابتدا در اهمیت توجه به «زمانه» به عنوان برآیند مجموعه‌ی عوامل موثر بر اجتماع مقدمه‌ای ذکر می‌کند و سپس می‌کوشد تا مجموعه‌ی ویژگی‌های زمانه‌ی فعلی را برشمارد:

  1. دوری مردم از دین‌داری تعبدی و گرایش بیشتر به اسلام تعقلی

  2. اهمیت «عزت و اقتدار» در نظر جامعه ولو اینکه در تشخیص مصداق دچار اشتباه شود

  3. کم‌رنگ شدن اصل مبارزه با استکبار که مورد تاکید ویژه حضرت امام بوده است

  4. رواج دنیاطلبی

  5. سوء ظن و بدبینی نسبت به حاکمیت

🔹 در گام بعد این نوشته به عوامل شکل دهنده‌ی این «زمانه» می‌پردازد و پنج عامل اصلی را این‌گونه شناسایی می‌کند:

  1. عقب‌ماندگی نظری و عملی حوزه‌های علمیه

  2. آفت‌های درگیری با قدرت و ثروت

  3. اقتصاد ناکارآمد نفتی

  4. انقطاع صاحبان تفکر انقلابی از توده‌ی مردم

  5. قدرت پیش‌بَرنده‌ی تمدن غرب

🔸 نویسنده معتقد است شرایط فعلی محصول فرآیندی است که از دهه‌ی 60 شروع شده و تنها در مقطع 84 بارقه‌های امید برای تغییر زمانه بروز کرد و البته به‌خوبی از آن استفاده نشد. در شرایط فعلی باید تغییر زمانه را در یک مسیر 10-15 ساله دنبال کرد و البته به مسائل مهمی که در این بازه‌ی زمانی پیش روی جریان انقلابی است توجه داشت؛ مسائلی چون:

  1. رهبری آینده

  2. مقابله با پدیده نفوذ و نفاق

  3. تعامل با جریان غرب‌گرا

  4. تأمین مالی جریان‌های فرهنگی

  5. مسئله ضعف اقتصاد کشور 

  6. کارآمد سازی نهادهای حاکمیت جهت برطرف کردن سوءظن مردم 

🔹 برای این تغییر باید از تمام توان کشور استفاده کرد و از هر نفر یا جریانی که دو ویژگی زیر را داشته باشد کمک گرفت:

▫️ اول/ به فکر پیشرفت اقتصادی کشور باشد و به استقلال اهمیت دهد.

▫️دوم/ قبول داشتن اصل دشمنی دشمن و اینکه تا جمهوری اسلامی از هویت مستقل اسلامی خود عدول نکند مورد غضب امریکا و کشورهای اصلی سلطه‌گر در دنیا خواهد بود.

————————

با توجه به تناسب این یادداشت با کلان‌مسئله‌ی #کجانامک (کجاییم؟!) حیفم آمد که این‌جا منتشر نشود و تلاش کردم با اندکی ویرایش و تنظیم آن در قالب فایلی جداگانه خواندنی‌ترش کنم (دریافت متن کامل از اینجا: https://telegram.me/Banizy2/179). 

ان شاء الله در فرصتی دیگر به نقد این یادداشت خواهم پرداخت.

#انقلاب_اسلامی

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۹

ساکنان سرزمین فیسبوک

‎دلنوشته‌ای در وصف مهاجران علامه حلی‎

هر از چندگاهی پای من به سرزمین فیسبوک باز می‌شود؛ ماجرا از دنبال کردن چند لینک آغاز می‌شود و بعد از چند ساعت گشت‌وگذار با انبوهی از احساسات درهم‌آمیخته‌ی غم و تاسف و ترس پایان می‌یابد. فیسبوک میعادگاه فارغ التحصیلان علامه حلی است که با عمده‌ی ایشان از حدود ۷-۸ سال پیش (سال‌های سوم و چهارم دانشگاه، به جبر مهاجرت) خداحافظی کردم، و حالا شده آینه‌ی دق من؛ فیسبوک جایی است برای مرور و بازیابی خاطرات دوران نوجوانی و نقض شدن و نقض شدن و نقض شدن تصورات و تصویرهای قدیمی. هربار که پای من به این سرزمین باز می‌شود (شاید سالی یکی-دو بار) باز این زخم تازه می‌شود، که می‌بینم: بله، دوست و رفیق دیگری نیز مهاجرت کرده است. دوستان قدیم را می‌جویم و حس دوگانه‌ی محتومی آزارم می‌دهد: اگر در جمع اهالی فیسبوک بیابم‌شان یعنی کوچ کرده‌اند و نیستند -به احتمال قوی- و اگر نیابم‌شان ناکام و بی‌خبر مانده‌ام. بگذار اندکی از این غم و تاسف و ترس بگویم...

▫️غمِ چه؟ || فیسبوک برای من یعنی غم دوری عزیزان و معاشران دوران نوجوانی، خاصه آن‌که امید چندانی به تکرار و بازگشت آن ارتباط‌ها و حتی ملاقات دوباره در وطن ندارم. یعنی برداشته شدن فاصله‌ها و حریم‌ها در فضای مجازی که مصنوعا ما را به هم نزدیک می‌کند، و هم‌زمان فاصله‌های آزاردهنده‌ی چند‌هزار کیلومتری. فیسبوک یعنی دیدن غربتِ دوستان و چهره‌های خندانی که شاد نیستند؛ عکس‌هایی پر از زرق و برق که به دروغ بر شاد بودن اصرار دارند و این دروغ بدجوری مرا آزار می‌دهد.

▫️تاسف بابت چه؟ || تاسف بابت امیدهایی که ناامید شده. بابت سرمایه‌ها و خونِ دل‌هایی که برای تربیت استعدادهای برتر خرج شده به هوای اینکه روزی ثمر بدهند و گره از کار این مملکت بگشایند؛ ولی الان معلوم نیست که این استعدادها چه نفعی به چه‌کسی می‌رسانند؟ چه نسبتی با انبوه مشکلات ریز و درشت هم‌وطنان و هم‌کیشان خود –همان‌هایی که پول و فرصت رشد را برای ایشان فراهم کرده‌اند- دارند؟ ایام شباب را در خدمت بیگانگان و دشمنانِ ملت طی می‌کنند و نهایتا برای آن‌که نسبت به آن‌چه در وطن می‌گذرد بی‌تفاوت نباشند، منت می‌گذارند و در انتخابات رایی می‌دهند و یا گه‌گداری برای رفع حصر پیامی می‌فرستند.

▫️ترس از چه؟ || ترس از یک‌نواختی دنیای پر از بزکِ فیسبوک؛ هجوم معنادار جو مسلط و آزادی‌های به شدت چارچوب‌بندی شده. ترس از اینکه رفقای پیش از این به‌رنگ کسانی درآمده‌اند که پیش‌تر آن‌ها را بیگانه می‌پنداشتیم و حالا تفکیک‌شان از یکدیگر سخت شده. ترس از تغییرهای عجیب و غریب کسانی که روزی الگو و بعضا معلم ما بودند و حالا چهره‌ای دیگر به نمایش می‌گذارند؛ از گرداب غرب که به هیچ‌کس رحم نمی‌کند و ترس از اینکه یک روز پای چون منی که بسیار ضعیف‌تر از رفقای قدیم هستم به حاشیه‌ی این گرداب باز شود و فرو بروم و هضم شوم و خُرد شوم.

لعنت به فیسبوک!

▪️پی‌نوشت: هر تحلیلی استثناء دارد و این متن نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ این دل‌نوشته ناظر به کلیت تصویری بود که از فارغ التحصیلان کوچ‌ کرده‌ی علامه حلی به چشم می‌آید.

#علامه_حلی #سمپاد #فیسبوک #غرب #دلنوشته

@Banizy2

http://l1l.ir/24cp


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۰۲

اسارت در دام #دانش

‎یا چرا دیگران حرف‌های ما را نمی‌فهمند؟


@Banizy2

🔹بعضی‌ها از بس کتاب خوانده‌اند یا در موضوعی تخصصی وقت صرف کرده‌اند، ادبیات‌شان قلمبه‌سلمبه شده و نمی‌شود حرف‌شان را فهمید. اصطلاحات پیچیده به کار می‌برند و به هر جمله‌ای که می‌گویند باید دقایقی فکر کنی تا بفهمی منظورشان چیست. حتما شما هم تا به حال با چنین آدم‌هایی هم‌صحبت شده‌اید، درست است؟ خود ما هم کم‌وبیش دچار این مشکل هستیم. گاهی اوقات از خاطرات بسیار شعف‌انگیز، دستاوردهای خیلی مثبت، یا تجربیات دردآورمان برای دیگران تعریف می‌کنیم، ولی با واکنش‌های سرد آن‌ها مواجه می‌شویم و می‌فهمیم که حرف ما را نفهمیده‌اند. (علامتش سر تکان دادن به نشانه‌ی تایید است!) اما مشکل کجاست؟ 


🔸مثال مشهوری در این زمینه وجود دارد که البته می‌توانید خودتان هم تجربه کنید: آهنگ کوتاه و معروفی را که می‌دانید همه شنیده‌اند انتخاب کنید و سعی کنید آن را با دهان یا ضربات دست برای چندنفر یادآوری کنید. آزمایش‌ها نشان داده است که اکثرا با درصد بالایی انتظار دارند که طرف مقابل به درستی آهنگ مورد نظر را تشخیص دهد، ولی شانس موفقیت در حد ۲۰-۳۰ درصد بیشتر نیست. چرا؟ چون ما آن آهنگ را حین نواختن با دهان یا دست، در ذهن‌مان مرور می‌کنیم و در واقع قطعه‌ی اصلی را می‌شنویم، ولی احتمالا طرف مقابل جز یک تلاش مذبوحانه‌‌ی بی‌معنی چیزی نمی‌بیند! ما در دام دانشی که می‌دانیم اسیر هستیم و این دانش مانع از ارتباط موثر و موفق می‌شود.


@Banizy2

🔹وقتی ما از خاطرات‌مان برای دیگران تعریف می‌کنیم، تصاویر تجربه شده را ناخودآگاه در ذهن‌مان مرور می‌کنیم. وقتی از دستاوردهایمان در حیطه‌ی کاری مشخصی صحبت می‌کنیم، پیشینه‌ی کار را می‌دانیم یا می‌دانیم که این دستاورد در این حوزه چقدر کلیدی است. وقتی از تجربیات دردآورمان سخن به میان می‌آوریم، همه‌ی لحظات دردناک در ذهن‌مان #تداعی می‌شود. در واقع این دانشِ زمینه‌ای است که به محتوای مورد نظر ما رنگ می‌دهد و اهمیتش را روشن می‌کند، ولی در بسیاری از موارد این دانش به قرینه‌ی دانستن ما حذف می‌شود و به زبان نمی‌آید. #مخاطب ما حس همان کسی را پیدا می‌کند که شاهد تلاشی مذبوحانه برای نواختن یک قطعه‌ی موسیقی است و اتفاقا هر چقدر بیشتر بر فوق العاده بودن این قطعه تاکید کنیم ماجرا در نظر او خنده‌دارتر می‌شود!‌ 


🔸نتیجه‌گیری ساده است: خودمان را جای #مخاطب بگذاریم و سعی کنیم تا جای ممکن با ادبیات #ساده صحبت کنیم. اصطلاحات خودساخته یا تخصصی را توضیح دهیم. پیش‌فرض‌هایمان را مرور کنیم و از خودمان بپرسیم که آیا طرف مقابل این‌ها را می‌داند؟ بدانیم که 90 درصد پیش‌فرض‌های ما نیاز به ،#توضیح دارند! این را هم بدانیم که اعتراض نکردن یا سر تکان دادن نشانه‌ی فهمیدن منظور ما نیست؛ نشانه‌ی اصلی فهمیدن، چالش کردن، پرسیدن، درگیر شدن احساسات و تصمیم‌ به اقدام است.

▫️پی‌نوشت:

#اسارت_در_دام_دانش چالش رایج در تعاملات داخلی و خارجی سازمان‌هاست، ولی منحصر به این نیست. پدر و مادرها -که چند دهه‌ تجربه‌ی زندگی‌ دارند- در تعامل با فرزندان، معلمان -که صدها بار مسائل مشخصی را تکرار کرده‌اند- در تعامل با دانش‌آموزان، روحانیون -که در مباحث دینی غرق شده‌اند- در گفتگو با مردم و همه‌ی آن‌هایی که به نوعی با دیگران مرتبطند و مشغول گفتگو ممکن است با این چالش مواجه باشند. یک بار دیگر با این #عینک به تعاملات‌مان نگاه کنیم!

#مخاطب #پیش_فرض #دانش

@Banizy2

http://l1l.ir/31q-


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۴۲

رونالدو پیش می‌رود...‏

خبری جالب و کوتاه،

مناسب برای دست‌به‌دست شدن در شبکه‌های اجتماعی:

فاطمه حمامی

دخترک معصومی که معلولیت جسمی دارد

با هنرمندی تمام

و به وسیله‌ی پاهایش

تصویر «کریستیانو رونالدو» را

نقاشی کرده است‏

و من فکر می‌کنم

که چگونه رونالدو وارد خانه‌ی فاطمه شده است؟!

#از_رنجی_که_میبریم

@Banizy2

http://l1l.ir/229o
































۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۰۷

گندم از گندم بروید، جو ز جو

‎برای #مدیران فرهنگی-رسانه‌ای تحول‌خواه

‎بحثی مختصر در لوازم درونی اصلاحِ خروجی‌ها

▫️ در چند ماه اخیر برخی از #کلان_رسانه های انقلابی مشغول خانه‌تکانی و بازبینی و بازطراحی هستند. این فرصت مبارک از تلاقی چند پدیده و بنا به قاعده‌ی توفیق اجباری حاصل شده است:

1.  فراغت بعد از #انتخابات

2.  عدم موفقیت در شکست روحانی و تغییر دولت

3.  مطالبه‌های پیاپی و عتاب‌آلود رهبری از قرارگاه‌های فرهنگی 

▫️ آسیب‌شناسی این رسانه‌ها از وضعیت فعلی خود، در این مقطع بسیار تعیین کننده است و باید حتی المقدور دقیق و #بدون_ملاحظه باشد. بخشی از آسیب‌ها ظاهرا مورد اجماع واقع شده است و طرح‌های جدید درصدد رفع آن‌ها برآمده‌اند:

1⃣محدود بودن مخاطبان فعلی و لزوم توسعه مخاطبان در دوره جدید

2⃣ تمرکز بیش از اندازه بر مخاطب حزب اللهی و لزوم توجه به مخاطبان خاکستری، اقشار و ...

3⃣  سهم غالب مباحث سیاسی در خروجی‌های فرهنگی-رسانه‌ای و لزوم ورود به حوزه‌ی مسائل اجتماعی در دوره جدید

4⃣  اثرگذاری پایین -که حمل بر چهره‌ی برچسب‌دار شده است- و در نتیجه لزوم ایجاد چهره‌(برند)های غیر جهت‌دار (مثلا با تابلوی سرگرمی و طنز)

در لزوم تغییر وضع موجود و خوشحالی از توجه به آسیب‌های پیش‌گفته، هر چه بگوییم کم است! لکن نگرانی‌هایی در این مسیر وجود دارد...

▫️ عمده نگرانی‌ها به رفتارها و تحلیل‌هایی برمی‌گردد که طی سالیان و بلکه دهه‌ها در میان مدیران و متولیان امر و سازمان‌های تابع ایشان رسوخ کرده و به سادگی قابل تغییر نیست؛ در واقع ما پیش از آسیب‌شناسی خروجی‌ها و عزم بر تغییر آن‌ها، نیازمند آسیب‌شناسی سازماندهی موجود و تغییر #انقلابی این نظم فرسوده هستیم: بدون تغییر فاعل، فعل تغییری نخواهد کرد که از قدیم گفته‌اند «گندم از گندم بروید، جو ز جو». 

به اجمال می‌توان شش اشکال اساسی سازماندهی موجود را این‌گونه لیست کرده و اصلاح راهبردی هر مورد را به عنوان مقدمه‌ی لازم برای تغییر خروجی‌های فرهنگی‌-رسانه‌ای پی گرفت:

1⃣ مجریان و مدیران ناکارآمدی که آزمون خود را پس داده‌اند و نمی‌توان از ایشان توقع تحول داشت؛ 

✅راهبرد اصلاحی: سپردن کار به جوان‌ترها، تازه‌نفس‌ها و اعتماد کردن به ایشان.

2⃣  عجله در بهره‌برداری و فقدان نگاه بلندمدت در سازماندهی نیروها که به استعدادها اجازه‌ی ریشه کردن و ثمر دادن نمی‌دهد.

✅راهبرد اصلاحی: سرمایه‌گذاری (به معنای دقیق کلمه) بر امر #تربیت و توانمندسازی.

3⃣ انحصاری شدن فرآیندهای تولید و انتشار محتوا که مانع از بروز خلاقیت، تنوع محصول، گسترش مخاطب، و تولید و انتشار به‌صرفه می‌شود.

✅ راهبرد اصلاحی: تنوع بخشی به روش‌های تولید و انتشار محتوا و سپردن کار به مردم (به معنای عام) و باز اعتماد کردن به ایشان.

4⃣ تلقی #مونتاژکاری در عرصه‌ی فرهنگ و رسانه که به دلیل غیرواقعی بودن اولا ایجاد انسداد می‌کند و ثانیا منجر به خروجی‌های فاقد ‌روح و لَختِ غیرموثر می‌شود.

✅ راهبرد اصلاحی: بازبینی فرآیندهای تولید در جهت برجسته‌سازی خالقان محتوا و ایفای نقش سیاست‌گذاری- شناسایی-حمایت به جای سیاست‌گذاری-تولید-انتشار.

5⃣ نظام فکری و تحلیلی مغشوش (در سطح کلان) که همه‌چیز را از دریچه تنگ سیاست و انتخابات می‌بیند و مانع پرداخت واقعی به مسائل اجتماعی و فرهنگی می‌شود و این مسائل را (علی‌رغم ادعاها) همیشه درجه‌ی دو تحلیل می‌کند. 

✅ راهبرد اصلاحی: بازنگری در تحلیل‌ها در سطوح عالی سیاست‌گذاری که بخش عمده‌ی آن به تغییر بازیگران سطوح عالی وابسته است.

6⃣ عدم شناخت صحیح از میدان عملیات فرهنگی-رسانه‌ای که منجر به عملیات‌های کور و ابتر می‌شود. 

✅راهبرد اصلاحی: #شناسایی دقیق و جسورانه‌ی واقعیت‌های کشور مبتنی بر روش‌های علمی و فارغ از تحلیل‌های پیشینی.

نکته‌ی بسیار مهم اینجاست که همه‌ی این موارد نیازمند #تغییر است و تغییر همیشه با مقاومت #وضع_موجود روبرو می‌شود. باید درباره‌ی این تغییر تصمیم قاطع و انقلابی گرفت.

#آسیب_شناسی

@Banizy2

http://l1l.ir/20y-


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۱۵
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۱۱