کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی


حامد قدوسی در کانال «یک لیوان چای داغ» از تجربیات دهه‌ی چهارم زندگی‌اش نوشته و چهار دریافت کلیدی را شرح داده است‌؛ با گزاره‌هایی که در عین سادگی و شاید بدیهی بودن، عمیقا وجدانی‌اند و برای من که به‌تازگی قدم به دهه‌ی چهارم زندگی گذاشته‌ام خوشایند و امیدبخش:


 «دیروز چهل ساله شدم و یکی از دوستان خواست که چند نکته که در فاصله ۳۰ تا ۴۰ سالگی از زندگی آموختم و در مقایسه با ده سال قبل در نگاهم به خود و دنیا تغییر ایجاد کرد را بگویم. سوال جالبی بود و بعضی پاسخ‌هایم را این‌جا را این‌جا می‌نویسم...»

https://t.me/hamedghoddusi/306

@Banizy2

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۰۹

«خجالت نکش!»

یک فیلم دوست‌داشتنیِ خانوادگی با موضوع جمعیت

@Banizy2

🔸«خجالت نکش!» روایت زندگی قنبر و صنم است. قنبر یک‌بار در اوایل دهه‌ی ۷۰ (وقتی سه پسر دارد) تصمیم می‌گیرد که خود را ناقص کند، و بار دیگر در دهه‌ی ۹۰ پشیمان می‌شود و با دوا و درمان سعی می‌کند به آرزوی دختردار شدن برسد و زنگوله‌ای برای پای تابوت‌ش دست‌وپا کند. هر دوبار همسر قنبر (صنم) مخالف است و هر دوبار قنبر تحت تاثیر شعارهای سیاسیون تصمیم می‌گیرد؛ سال ۷۲: "دو بچه کافیه و جمعیت زیاد به کشور ضربه میزنه" و سال ۹۲: "اگر میخواید استان بشید باید جمعیتتون رو زیاد کنید! شما جمعیت رو تحویل بدید و ما هم استان رو تحویل میدیم" از زبان احمدی‌نژاد. بالاخره دختر قنبر و صنم با پنهان‌کاری به‌دنیا می‌آید و چالش نیمه‌ی دوم فیلم گم‌شدن نوزاد است و بعد معرفی آن به اهالی روستا. «خجالت نکش!» زبان طنز دارد که همین عامل جذابیت لازم برای حدود ۸۰ دقیقه نشستن و فیلم دیدن را فراهم می‌کند. 

🔹بازی‌ دو نقش اول زن و مرد (شبنم مقدمی در نقش صنم و مهران‌فر در نقش قنبر) در کل و با توجه به عدم‌حضور ستاره‌ها خوب و قابل قبول است. فیلم‌نامه اما دو ضعف اساسی دارد: اول/ خالی از بچه‌قصه‌های جذاب است و تماما حول ماجرای بچه‌دار شدن و بچه‌داشتن و بچه‌خواستن می‌چرخد؛ این نقیصه ظاهرا با تلاش برای رسیدن به استاندارد زمانی فیلم‌ سینمایی (کش‌دار شدن قصه) تشدید شده. دوم/ گره‌افکنی‌ها و بازشدن گره‌ها بعضا غیرمنطقی و لوس از آب در آمده. ولی به هر حال زبان #طنز به کمک کارگردان آمده و این ضعف‌ها را به‌خوبی پوشش داده است. 

@Banizy2

🔸اما نکته‌ی مهم و اصلی در مورد فیلم «خجالت نکش!» سوژه‌ی انتخابی رضا مقصودی است. مقصودی بر روی سوژه‌ای دست گذاشته که سه ویژگی فوق العاده دارد: اول/ پیام کلی فیلم مثبت است و امیدبخش. این فیلم روایت چالشی است که در انتهای آن شخصیت‌های اصلی شاد و موفق‌اند و پیام «ما می‌توانیم» و «خجالت نکش!» را مخابره می‌کند. دوم/ #مخاطب این فیلم مخاطب عام است. مردم عادی کوچه و بازار می‌توانند این فیلم را ببینند، با آن ارتباط بگیرند و پیام آن را درک کنند، و از تماشای آن لذت ببرند.  سوم/ مقصودی بر روی مسئله‌ای ملی دست گذاشته است و سعی کرده در راستای کمک به حل این مسئله قدمی بردارد. این سه ویژگی ارزشمند در سینمای امروز ما بسیار کمیاب است و بنابراین جا دارد که به مقصودی و سایر عوامل خداقوت بگوییم و برایشان آرزوی موفقیت بیشتر داشته باشیم! 

▫️ پی‌نوشت: این اثر اولین تجربه‌ی کارگردانی رضا مقصودی است. مقصودی پیش از این در حوزه‌ی فیلم‌نامه‌نویسی مشغول به فعالیت بوده و احتمالا موفق‌ترین تجربه‌ی او نگارش فیلم‌نامه‌ی «لیلی با من است» است! 


#جشنواره_فجر #نقد_فیلم #جمعیت

@Banizy2

http://l1l.ir/477f


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۱۰

«بمب؛ یک عاشقانه»

روایت زندگی در موشک‌باران تهران

@Banizy


🔹آیا فیلم کشش دارد؟ بله، تا حدودی.

روایت موازی دو عشق در بحبوحه‌ی موشک‌باران تهران (۱۳۶۶) که البته گاهی تقاطع می‌کنند؛ اولی در کشاکش قهر و آشتی‌های زن‌وشوهری و دومی عشقی کودکانه که در تاریکی‌های «وضعیت قرمز» و تلاقی نگاه‌ها در پناهگاه رشد می‌کند و مخاطب را درگیر می‌کند. نوستالژی‌های دهه‌شصتی هم به کمک فیلم می‌آیند و این عاشقانه‌ی دوساعته دیده می‌شود. اضافه کنید تعلیق‌ کشنده‌ی #بمب و آژیر خطر را: هر آن منتظری که کی و کجا صدای انفجار می‌آید.

🔹آیا فیلم خوش‌ساخت است؟ نه چندان. هرچند فیلم‌نامه خوب و دقیق نوشته شده ولی قصه‌ی معادی چند خط بیشتر نیست. علی‌رغم آگاهی کارگردان از عناصر زندگی دهه‌شصتی -تلفن عمومی، تیله، موشک کاغذی، نوار و ...- و‌ گنجاندن آن‌ها در پلان‌های مختلف، بازسازی‌ها چندان موفق از آب در نیامده و به زندگی‌ طبقه‌ی متوسط در دهه‌ی هفتاد شبیه‌تر است. معادی بد نیست، حبیب رضایی خوب بازی می‌کند، ولی بازی سیامک انصاری مسخره است و لیلا حاتمی هم که مثل همیشه. از طرف دیگر ظاهرا برای کم‌خرج درآوردن کار، حتی المقدور شخصیت آپارتمانی فیلم حفظ شده و بمب‌های مکرری که در شهر به زمین می‌خورند، به جز یکی-دو سکانس، فقط صدا دارند و‌ بس. ما فقط میشنویم که بمب‌ها فرو می‌ریزند ولی چیزی نمی‌بینیم!

🔹آیا فیلم برای جشنواره ساخته شده است؟ بله، ولی نه جشنواره فجر. حضور پرتراکم عناصر تکرارشونده در فیلم‌های جشنواره‌پسند این احتمال را پررنگ می‌کند که لابد کارگردان محترم بیش از فجر به جشنواره‌های خارجی نظر داشته است: کودکانی مورد ظلم (بچه‌های مدرسه)، آزادی فردی محدود شده و سانسور (نوار، رقص، تخته‌نرد و سایر غیرمجازها)، تظاهر و ریاکاری (مدیر مدرسه)، ضدیت با جنگ، امدادگرانی با لباس بین‌المللی، حکومتی شعارزده، و دختری که از میترا (لیلا حاتمی) زبان انگلیسی فرا میگیرد و سکانسی که به زبان اصلی برگزار می‌شود!

@Banizy

🔹آیا موضوع فیلم عشق است؟ 

بله + نفرت. راوی عشق بازیگران‌اند و راوی نفرت کارگردان. عشق در روابط افراد تعریف می‌شود: در انتظار بهانه‌ها و غنیمت شمردن فرصت‌ها، دیدن نیمه پر لیوان که می‌تواند وضعیت قرمز را به فرصتی برای با‌هم بودن و آشتی و لبخند تبدیل کند. و‌ اما نفرت: نفرت در ترسیم رابطه‌ی تک‌تک شخصیت‌های فیلم با #دیگران بازنمایی می‌شود؛ دیگرانی که فقط شعار می‌دهند، مسبب ادامه‌ی جنگ‌اند (جنگ جنگ تا پیروزی)، و جز ترس و جدایی و مرگ دستاورد دیگری ندارند. دیگرانی که دوست دارند روی دیوار مدرسه شعار «مرگ بر آمریکا» ببینند و معلمان مجبور و کودکان معصوم را وادار به نقاشی روی دیوار می‌کنند. دیگرانی که هیچ‌گاه نمی‌بینیم‌شان ولی باید چشم‌بسته قبول کنیم که آن‌ها شایسته نفرت‌اند.

🔹آیا فیلم عاشقانه است؟ شما قضاوت کنید: فیلمی ساخته شده که زندگی مردم تهران را در موشک‌باران تصویر می‌کند. به عبارت دیگر بخشی از تاریخ دفاع این کشور را تصویر می‌کند. در این تصویر هیچ چیزی که بشود به آن افتخار کرد وجود ندارد، هیچ‌ چیزی که نماینده‌ی یک ملت باشد نیست؛ گروهی فرار کرده‌اند یا درصدد فرارند، گروهی در پناهگاه زندگی می‌کنند و‌ نقش‌شان انفعال است و ترس و انتظار، و #دیگران ی که فقط شعار می‌دهند و ظاهرا چون ربطی به مردم ندارند هیچ‌گاه نمی‌بینیم‌شان. در این فیلم حتی یک پلان از دفاع ملی به‌چشم نمی‌خورد،‌ و حتی یک‌ نفر نیست که به جبهه رفته باشد! مخاطب ایرانی بعد از دیدن فیلم‌ هیچ احساسی جز #تاسف نسبت به تاریخ کشورش پیدا نمی‌کند. حالا شما بگویید که این‌گونه روایت تاریخ دفاع ملی، عاشقانه است یا خائنانه؟ از آقای معادی انتظار فیلم ارزشی دفاع مقدسی نداریم، ولی آیا می‌توان روایت‌ تحقیرآمیز و ضدملی از تاریخ یک کشور را پذیرفت؟

#جشنواره_فجر #نقد_فیلم #تاریخ #دفاع_مقدس

@Banizy2

http://l1l.ir/43-3














۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۵۴


#زندگی در حالت عادی -یعنی خوب- به مثابه طی مسیر است: 

انتخاب هدف، 

برنامه‌ریزی، 

غلبه بر چالش‌ها 

و اهداف بعدی... 

اما در این مسیر ایستگاه‌هایی ناپیدا وجود دارد که چون دستگاه مکش، #سیاه‌چاله یا امثال این‌ها همه‌چیز را قفل می‌کند: 

برنامه‌ها به هم‌ می‌ریزد، 

دغدغه‌ها عوض می‌شود، 

تحلیل‌ها لاجرم بازنگریسته می‌شوند و زمان، 

#زمان می‌ایستد

-درست مثل سیاه‌چاله‌ها-

تلف می‌شود... 

عمرت کوتاه می‌شود ولی پیش نمی‌روی 

و تا از دست این مکشِ زندگی خلاص نشوی، 

نمی‌توانی در مسیر قدم از قدم برداری!

مکشِ زندگی برای هر کسی بارها تکرار می‌شود و هر بار مقداری وقت می‌خورد: 

یک روز، 

یک هفته، 

یک سال و 

شاید چند سال و شاید تا آخر عمر. 

ایستگاه‌های ناپیدای مسیر علی‌رغم هیجانی که به زندگی تزریق می‌کنند

 -نیمه پر لیوان😊- 

همه‌چیز را به‌هم می‌ریزند 

و خاصه اگر مقاومت کنی اعصابت را خرد می‌کنند و‌ خلاصه حالت را می‌گیرند! 

ولی می‌توانی با دیدن نشانه‌های این مکش، 

تسلیم باشی و همراهی کنی 

تا بگذرد و بگذارد بروی. 

دقیقا مثل وقتی که در دریا شنا می‌کنی و با موج‌های بزرگ مواجه می‌شوی:

نباید مقاومت مذبوحانه کنی! 

باید خودت را رها کنی و اجازه بدهی موج بیاید و برود، 

و اگر زرنگ باشی 

می‌توانی بر دوش امواج سوار شوی 

و برای لحظاتی افق‌های دورتر را تماشا کنی 

و‌ لذت ببری!

▫️ پی‌نوشت: این باشد توجیهی برای یک ماه تعطیلی کانال! 

ان شاء الله ادامه خواهم داد.

#دلنوشته #زمان

 @Banizy2

http://l1l.ir/43j3


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۲۵

تکرار و‌ اصرار شاید بخشی از جواب باشد، ولی قطعا #همه جواب نیست!

#فرهنگ_کار #کار_جهادی

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۲۱

وقت هرس کردن رسیده 

@Banizy2

زمستان فصل هرس کردن درختان است؛ شاخه‌های اضافی، معیوب و یا از مسیر خارج شده‌ی درختان را می‌بُرند تا هوا و نور و غذای کافی به سایر اجزای درخت برسد و بتواند بهتر #رشد کند. بد نیست که ما هم با طبیعت هم‌نوا شویم و به این فکر کنیم که آیا در زندگی شخصی، کاری و اجتماعی خود وقتی برای هرس‌کردن در نظر گرفته‌ایم؟ و چرا آن وقت همین فصل زمستان نباشد؟

——

🔹 در زندگی #شخصی و خانوادگی، آیا زمان آن نرسیده است که کارهای بیهوده‌ای را که صرفا از سر #عادت یا برای هم‌شکل دیگران شدن انجام می‌دهیم حذف کنیم؟ وقت آن نشده که از #دیگران نترسیم و تحمیل‌های محیط را - که برای آینده‌ی ما برنامه‌ریزی می‌کند- پس بزنیم؟ نیازهای کاذب‌مان را بشناسیم و حذف کنیم؟ از قرارهای بی‌خاصیت روزانه‌مان بکاهیم؟ از وظیفه‌پنداری‌های تُهی کم کنیم تا وظیفه‌های اصلی و سخت رخ نشان دهند؟ و بگذاریم که لذت زندگی آگاهانه و آزاد را تجربه کنیم...

🔸 در محل #کار/شرکت/سازمان آیا زمان آن نرسیده است که با بخش‌ها و معاونت‌ها و اداره‌کل‌های بی‌خاصیت خداحافظی کنیم؟ پروژه‌های کش‌دارِ بی‌ثمر را شکست خورده اعلام و ملغی کنیم؟ عذر دو نفر را که جز روزمرگی و غرزدن کاری انجام نمی‌دهند بخواهیم؟ و بگذاریم سیستم نفس بکشد و جایی برای تعریف کار جدید باز شود...

@Banizy2

🔹 و آیا وقت آن نرسیده است که #جمهوری_اسلامی تکانی به این درخت جوان بدهد و خود را هرس کند؟ از شلختگی این سیستم تودرتوی هزارصاحب بکاهد و جمعی از شوراها و سازمان‌ها و کمیته‌های معطل مانده را - که نقش تخدیری دارند، یعنی فقط خیالمان را راحت می‌کنند!- تعطیل کند؟ وقت آن نرسیده که یک-در-هزار مفسدان یا مخلصان ناکاربلد را عزل و بیرون کند؟ و نفس بکشد...

✅ اگر دست من بود، روزی را به عنوان #روز_ملی_هرس_کردن اعلام می‌کردم؛ و از همه‌ی مردم و مسئولین و نهادها می‌خواستم که داوطلبانه بیایند و اقلا یکی از کارها و پروژه‌های شکست‌خورده‌شان را تعطیل کنند. بدون هرس کردن درختِ زندگی تازه نمی‌شود.

*به سبک آقای ضرغامی!

#فرهنگ_کار #سبک_زندگی #طبیعت

@Banizy2

http://l1l.ir/3lxu

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۶ ، ۱۱:۳۴



@Banizy2

📷 http://yon.ir/3WU8y

🔹 #تهاجم_فرهنگی چیست؟ هجوم نرم دشمن به ارزش‌ها! بیش از دو دهه از رواج ادبیات تهاجم فرهنگی در کشور ما می‌گذرد و این تعریفِ عرف‌شده از تهاجم فرهنگی -ولو اینکه نزدیک‌ترین تعریف به واقعیت تهاجم فرهنگی باشد- اجازه نمی‌دهد که این پدیده به دغدغه‌ای همگانی (در میان مردم) تبدیل شود. این تعریف و گره زدن سفت و سخت تهاجم فرهنگی به ارزش‌ها (که غالبا از آن ارزش‌های دینی فهم می‌شود) لااقل از دو بُعد محدودکننده است:

۱. همه‌ی مردم #فدایی دین نیستند و بنابراین به خطرافتادن ارزش‌های دینی را مهم و حیاتی تلقی نمی‌کنند. به تعبیر دیگر آن‌ها ارزش‌های دینی را کالایی #لوکس تلقی می‌کنند که ربط مستقیمی به زندگی ایشان ندارد، فلذا از دایره‌ی دغدغه‌هایشان خارج است.

۲. ارزش‌ها یا همان ارزش‌های دینی، -به غلط- در نظر عامه‌ی مردم صاحبانی دارند، فلذا وظیفه‌ی حفظ یا حراست از آن‌ها نیز بر عهده‌ی #دیگران است.

مورد دوم به خصوص وقتی تشدید می‌شود، که تهاجم فرهنگی در اولین قدم‌ها به سراغ همان #دیگران می‌رود و چهره و وجهه‌ی ایشان را در نظر جامعه تخریب می‌کند. در نتیجه گزاره‌ی ابتدایی پیش می‌رود و به تدریج این جمع‌بندی پررنگ می‌شود که: اگر این #دیگران نماینده و نگهبان ارزش‌ها هستند، اساسا چرا باید ارزش‌ها را حفظ کرد؟

@Banizy2

🔸 امروز مطلبی می‌خواندم از دکتر محسنیان راد (مقاله‌ای خواندنی با عنوان آسیب‌شناسی مخاطب‌پنداری http://l1l.ir/3lsb)؛ در انتهای این مقاله ایشان در قالب مثالی جالب به تصمیم‌گیران و برنامه‌ریزان [حاکمیت] توصیه می‌کنند که آگاهی مخاطبان‌شان را از مقوله‌ی #تداخل_فرهنگی بالا ببرند: 

📝 «داروسازان گیاهی و سنتی ایران معتقد بودند که برخی مواد غذایی همچون خربزه و عسل را نباید با هم خورد، زیرا به مشکلات گوارشی منجر خواهد شد که به آن «تداخل» می‌گفتند. جوامع مسلمان نیز باید بیاموزند که برخی تولیدات رسانه‌ای جوامع غربی در نظام ارزشی آنان به پدیده‌ای منتهی خواهد شد که می‌توان آن را #تداخل_فرهنگی نامید.»

یعنی فارغ از ارزش ذاتی تولیدات رسانه‌ای مهاجم، باید دانست که این تولیدات با نوع زیست ما هم‌خوانی ندارند و سرانجام ما را دچار تداخل و #تعارض خواهند کرد. یقینا قرائت‌هایی این‌چنین از پدیده‌ی تهاجم فرهنگی باوجود نواقصی که دارد، همه‌فهم‌تر خواهد بود چرا که #تداخل_فرهنگی از منافع #دیگران سخن نمی‌گوید، بلکه مستقیما به منافع #من و خانواده‌ی من اشاره دارد و بنابراین ملموس‌تر است. دقت کنید که از این سخن به هیچ‌وجه نباید توصیه به تقلیل مفاهیم ارزشی یا کم‌رنگ کردن مفاهیم ضدارزشی را برداشت نمود؛ حرف اصلی این است:

✅ ما باید بتوانیم در عین حفظ معنای تهاجم فرهنگی و حقیقت آن (که در ذات خود دشمنی و تهاجم را دارد)، این مفهوم را متناسب با اقشار گوناگون و گرایش‌های مختلف مذهبی و سیاسی #بازتعریف کنیم تا در گستره‌ای وسیع فهم شده و #همگانی شود. فرض کنید که همین امروز با تهاجم نظامی آمریکا مواجه شویم؛ آیا برای بسیج عمومی ملت می‌توان بر تعریفی از جنگ نظامی که هدفش سرنگونی نظام اسلامی است تکیه کرد؟ مسلما نه. در چنین شرایطی باید بتوانیم در انواع بسته‌بندی‌ها و متناسب با انگیزه‌های پایه‌ی اقشار گوناگون (از قبیل: حفظ جان، مال، ناموس، عزت، و در راس همه‌ی این‌ها اعتقادات و ارزش‌های دینی) شرایط نبرد را بازتعریف کنیم.

 ▫️ پی‌نوشت: تهاجم فرهنگی صرفا یک نمونه است و می‌توان به‌جای آن بسیاری از مفاهیم دیگر را نام برد که هم‌زاد جمهوری اسلامی‌اند و متاسفانه #بسیط مانده‌اند: استقلال، حجاب، ولایت فقیه، حمایت از فلسطین، نفی نظام سلطه و ... . کسی نیست که این مفاهیم را به زبان روز و برای اقشار گوناگون توضیح دهد و نشان دهد که موضع جمهوری اسلامی در قبال آن‌ها یک موضع #عقلانی است و نه صرفا سیاسی؛ انصافا کم‌کاریم!

#چهل‌سالگی #انقلاب_اسلامی #تهاجم_فرهنگی #رسانه

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۶ ، ۱۳:۴۳

چینی‌ها دنیا را این‌گونه به کودکان‌شان معرفی می‌کنند:

#چین در مرکز عالم!


#هویت_ملی

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۶ ، ۱۷:۵۳
چینی‌ها دنیا را این‌گونه به کودکان‌شان معرفی می‌کنند:
#چین مرکز عالم است!

#هویت_ملی
@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۸

دو مطلب خواندنی و شنیدنی

!‎درباره‌ی حباب‌های پیرامونیِ جداساز‎

@Banizy2

📷 http://l1l.ir/3kze

1️⃣ اخیرا موسسه #ترجمان بر روی سایت خود مطلبی کار کرده که در آن به نقش حباب‌های پیرامونی در افزایش نابرابری‌های اقتصادی پرداخته است. مطالعه‌ی آن کمتر از ده دقیقه زمان می‌برد و خالی از لطف نیست:

📝 «عصر #اینترنت وجه جدیدی از انزوای اجتماعی را با خود آورده است. رسانه‌های اجتماعی که در نظر می‌توانستند ابزاری باشند تا ما را به جمعیتی متنوع وصل کنند، به افرادی که در غیر این صورت با آن‌ها مرتبط نمی‌شدیم، در عمل اغلب نقشی عکس این دارند.

الگوریتم‌های ساخته شده در فیس‌بوک و مانند آن اتاق‌های پژواکی ایجاد می‌کنند که می‌توانیم در آن‌ها مانند زندگی واقعی تعامل داشته باشیم، اغلب با افرادی که شرایط زندگی و عقایدی مشابه ما دارند. حباب‌های رسانه‌های اجتماعیِ ما، به‌جای تنوع‌بخشیدن به دیدگاه‌هایمان، عقاید متعصبانه و دیدگاه‌های گزینشی را در جامعه تثبیت می‌کنند.

...

درواقع، دلایل مهمی برای نگرانی دربارۀ این تمایل روزافزون به جداسازی اجتماعی داریم؛ و تنها به این خاطر نیست که [جداسازی] مانع درک متقابل است و به تفرقه و قطبی‌سازی جوامع می‌انجامد.

جداسازی همچنین نقش مهمی در سطح نابرابری اقتصادی جوامع دارد؛ اول آنکه، به‌سبب «تأثیرات شبکه»، کار ثروتمندان رونق می‌گیرد و علت آن نه‌تنها درآمد بلکه محله‌های پولدارنشین و ارتباطات مهم آن‌ها است. به همین شکل، افراد فقیرتر شاید ضرر کنند و علت نه‌تنها درآمد پایین بلکه محله‌های اغلب محروم، مدرسه‌های درجۀ دو، و نداشتن ارتباطی تأثیرگذار است. آتش‌سوزی اخیر در برج گرنفل نمونۀ بارز چنین جداسازی سکونتی است، در این حادثه به نگرانی‌های ساکنین دربارۀ ایمنی آتش‌سوزی بی‌توجهی شد، چون افرادِ تحت‌تأثیر آن‌قدرها «مهم» تلقی نمی‌شدند.

البته جداسازی می‌تواند به‌شکلی ثانوی و غیرمستقیم هم بر نابرابری تأثیر بگذارد: جداسازی اجتماعی می‌تواند سوءتفاهم‌ها را دربارۀ وضع جامعه تشدید کند و درنتیجه بر حمایت شهروندان از برخی سیاست‌ها مانند #توزیع_درآمد و توسعۀ وضعیت رفاهی تأثیر بگذارد.»

متن کامل را از این‌جا بخوانید: http://l1l.ir/3kzb

@Banizy2

2️⃣ همچنین اخیرا در #TED ویدئویی دیدم از الی پرایزر که در آن به مفهوم مشابهی تحت عنوان حباب فیلتری (Filter Bubbles) پرداخته و توضیح داده که چگونه الگوریتم‌های شخصی‌سازی فیسبوک و گوگل و ... ما را احاطه کرده‌اند و نمی‌گذارند با دنیای خارج ارتباط بگیریم. نسخه‌ی باکیفیت این ویدئو را می‌توانید از این‌جا تماشا کنید:

http://l1l.ir/3kzd

فایل کم‌حجم آن هم در یادداشت بعدی قابل دریافت است.

▫️ پی‌نوشت:

پیش‌تر اینجا دومطلب در مورد حباب‌های پیرامونی که موجب خطا در شناخت و تحلیل ما می‌شوند نوشتم:

👈🏻  حباب موقعیت؛ ‎این‌بار: سوزنی به فعالان فرهنگی دهه‌شصتی

https://t.me/Banizy2/166

👈🏻 فرار از حباب اطلاعاتی در عصر شخصی‌سازی دانش

https://t.me/Banizy2/170

همچنین در مورد نت‌فلیکس و سلطه‌ای که الگوریتم‌های پیشنهاددهنده‌ی آن ایجاد می‌کنند اینجا نوشتم:

👈🏻 وقتی که [ناخودآگاه] میفروشیم

https://t.me/Banizy2/198

#حباب_موقعیت #رسانه #مخاطب

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۶ ، ۱۸:۰۲