بمب یک عاشقانه
«بمب؛ یک عاشقانه»
روایت زندگی در موشکباران تهران
@Banizy
🔹آیا فیلم کشش دارد؟ بله، تا حدودی.
روایت موازی دو عشق در بحبوحهی موشکباران تهران (۱۳۶۶) که البته گاهی تقاطع میکنند؛ اولی در کشاکش قهر و آشتیهای زنوشوهری و دومی عشقی کودکانه که در تاریکیهای «وضعیت قرمز» و تلاقی نگاهها در پناهگاه رشد میکند و مخاطب را درگیر میکند. نوستالژیهای دههشصتی هم به کمک فیلم میآیند و این عاشقانهی دوساعته دیده میشود. اضافه کنید تعلیق کشندهی #بمب و آژیر خطر را: هر آن منتظری که کی و کجا صدای انفجار میآید.
🔹آیا فیلم خوشساخت است؟ نه چندان. هرچند فیلمنامه خوب و دقیق نوشته شده ولی قصهی معادی چند خط بیشتر نیست. علیرغم آگاهی کارگردان از عناصر زندگی دههشصتی -تلفن عمومی، تیله، موشک کاغذی، نوار و ...- و گنجاندن آنها در پلانهای مختلف، بازسازیها چندان موفق از آب در نیامده و به زندگی طبقهی متوسط در دههی هفتاد شبیهتر است. معادی بد نیست، حبیب رضایی خوب بازی میکند، ولی بازی سیامک انصاری مسخره است و لیلا حاتمی هم که مثل همیشه. از طرف دیگر ظاهرا برای کمخرج درآوردن کار، حتی المقدور شخصیت آپارتمانی فیلم حفظ شده و بمبهای مکرری که در شهر به زمین میخورند، به جز یکی-دو سکانس، فقط صدا دارند و بس. ما فقط میشنویم که بمبها فرو میریزند ولی چیزی نمیبینیم!
🔹آیا فیلم برای جشنواره ساخته شده است؟ بله، ولی نه جشنواره فجر. حضور پرتراکم عناصر تکرارشونده در فیلمهای جشنوارهپسند این احتمال را پررنگ میکند که لابد کارگردان محترم بیش از فجر به جشنوارههای خارجی نظر داشته است: کودکانی مورد ظلم (بچههای مدرسه)، آزادی فردی محدود شده و سانسور (نوار، رقص، تختهنرد و سایر غیرمجازها)، تظاهر و ریاکاری (مدیر مدرسه)، ضدیت با جنگ، امدادگرانی با لباس بینالمللی، حکومتی شعارزده، و دختری که از میترا (لیلا حاتمی) زبان انگلیسی فرا میگیرد و سکانسی که به زبان اصلی برگزار میشود!
@Banizy
🔹آیا موضوع فیلم عشق است؟
بله + نفرت. راوی عشق بازیگراناند و راوی نفرت کارگردان. عشق در روابط افراد تعریف میشود: در انتظار بهانهها و غنیمت شمردن فرصتها، دیدن نیمه پر لیوان که میتواند وضعیت قرمز را به فرصتی برای باهم بودن و آشتی و لبخند تبدیل کند. و اما نفرت: نفرت در ترسیم رابطهی تکتک شخصیتهای فیلم با #دیگران بازنمایی میشود؛ دیگرانی که فقط شعار میدهند، مسبب ادامهی جنگاند (جنگ جنگ تا پیروزی)، و جز ترس و جدایی و مرگ دستاورد دیگری ندارند. دیگرانی که دوست دارند روی دیوار مدرسه شعار «مرگ بر آمریکا» ببینند و معلمان مجبور و کودکان معصوم را وادار به نقاشی روی دیوار میکنند. دیگرانی که هیچگاه نمیبینیمشان ولی باید چشمبسته قبول کنیم که آنها شایسته نفرتاند.
🔹آیا فیلم عاشقانه است؟ شما قضاوت کنید: فیلمی ساخته شده که زندگی مردم تهران را در موشکباران تصویر میکند. به عبارت دیگر بخشی از تاریخ دفاع این کشور را تصویر میکند. در این تصویر هیچ چیزی که بشود به آن افتخار کرد وجود ندارد، هیچ چیزی که نمایندهی یک ملت باشد نیست؛ گروهی فرار کردهاند یا درصدد فرارند، گروهی در پناهگاه زندگی میکنند و نقششان انفعال است و ترس و انتظار، و #دیگران ی که فقط شعار میدهند و ظاهرا چون ربطی به مردم ندارند هیچگاه نمیبینیمشان. در این فیلم حتی یک پلان از دفاع ملی بهچشم نمیخورد، و حتی یک نفر نیست که به جبهه رفته باشد! مخاطب ایرانی بعد از دیدن فیلم هیچ احساسی جز #تاسف نسبت به تاریخ کشورش پیدا نمیکند. حالا شما بگویید که اینگونه روایت تاریخ دفاع ملی، عاشقانه است یا خائنانه؟ از آقای معادی انتظار فیلم ارزشی دفاع مقدسی نداریم، ولی آیا میتوان روایت تحقیرآمیز و ضدملی از تاریخ یک کشور را پذیرفت؟
#جشنواره_فجر #نقد_فیلم #تاریخ #دفاع_مقدس
@Banizy2
http://l1l.ir/43-3