کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

هدف‌گذاری #برنامه‌ریزی نیست‌‎

@Banizy2

آذر که می‌آید، تقریبا معلوم است که سال چگونه گذشته و چگونه تمام می‌شود؛ این یعنی جمع‌بندی یا همان شمردن جوجه‌ها در آخر پاییز!*

از طرف دیگر آذر موعد برنامه‌ریزی برای سال آتی است؛

#برنامه‌ریزی و ما اَدراکَ ما برنامه‌ریزی!

- برنامه‌های چندچندم که بعضا تا شش-دوازدهم و هشت-‌دوازدهم هم می‌رسند!

- برنامه‌های هزینه‌محوری که ۹۰ درصد آن‌ها صرف حقوق پرسنل می‌شود

- اصلاحیه‌های مکرر و بنیادین که برنامه را شرحه شرحه می‌کند

- عدم اتصال به اسناد بالادستی و اهداف کلان

- ضعف و بلکه فقدان کارشناسی

...

از این لیست ناتمام که طنز تلخ ِمتاسفانه رایج کشور ماست که بگذریم، باید از اصل برنامه‌ریزی سخن گفت که چون گوهری نایاب است. در بسیاری از موارد وقتی صحبت از برنامه‌ریزی می‌شود، در واقع منظور هدف‌گذاری است! حال آن‌که برنامه، #فرآیند رسیدن به اهداف است و برنامه‌ریزی یعنی ریل‌گذاری و تعیین مسیر رسیدن به اهداف. برنامه‌‌ریزی یعنی:

🔹 ۱/ بدانیم هدف الف از چه اهداف خردتری تشکیل شده و الف-۱، الف-۲ و ... را مشخص کنیم.

🔸 ۲/ بدانیم برای رسیدن به هدف الف یا اهداف خردتر، راه‌های ممکن کدام است؟ و انتخاب کنیم.

🔹 ۳/ بدانیم در راه رسیدن به هدف الف با چه چالش‌هایی مواجهیم؟ گلوگاه مسیر کجاست؟ و راه حل چیست؟

🔸۴/ اهداف را اولویت‌بندی کنیم، و منابع پیش‌بینی شده را اعم از پول، نیروی انسانی و تجهیزات متناسب با اولویت‌ها توزیع کنیم.

🔹 ۵/ برای رسیدن به اهداف اصلی و خُرد زمان‌بندی کنیم و مشخص کنیم که رسیدن به کدام هدف پیش‌نیاز رسیدن به دیگری است؟

🔸 ۶/ نقاط مبهم و یا پرریسک برنامه را مشخص کنیم، و برای گزینه‌ی شکست راه‌حل جایگزین داشته باشیم.

🔹 ۷/ گذشته را آسیب‌شناسی کنیم و مشخص کنیم که دقیقا برای عدم تکرار و رفع آسیب‌ها چه تدبیری اندیشیده‌ایم؟

🔸 ۸/ سازوکار اصلاح برنامه را مشخص کنیم.

🔹 ۹/ سازوکار نظارت بر اجرای برنامه را مشخص کنیم.

🔸۱۰/ بی‌رحمانه و تا رسیدن به شفافیت از #چگونگی ها بپرسیم؛ متولی اجرای برنامه باید بفهمد چه‌کارهایی را برای رسیدن به اهداف انجام دهد.

* توضیح: مرغ‌های مادر در اواخر تابستان روی تخم‌ها می‌خوابند و بچه‌های زیادی به دنیا می‌آورند، ولی فقط چند عدد از آن‌ها از سرمای پاییزی جان سالم به‌در می‌برند؛ به همین خاطر توصیه می‌شود که "جوجه‌ها را در آخر پاییز بشمارید" و به صرف تصویب یک طرح یا کلنگ زدن یک پروژه آن را تمام شده حساب نکنید! 

#برنامه‌ریزی #چگونگی #چرخه_رشد

@Banizy2

http://l1l.ir/3aix


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۲۲:۰۳
معرفی کتاب 📚 اعترافات یک جنایتکار اقتصادی
‎جان پرکینز‎
کتابی بسیار خوب برای درک مناسبات #آمریکا (دولت و ابرشرکت‌ها) و نهادهای بین المللی با کشورهای در حال توسعه بعد از جنگ‌ جهانی دوم تا به امروز. جان پرکینز، جنایتکار اقتصادی، که از مشاوران اقتصادی ارشد شرکت‌های بزرگ آمریکایی بوده است، در این کتاب داستان زندگی خودش را روایت می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه دولت آمریکا و نهادهای بین المللی و ابرشرکت‌ها همگی دست‌شان در یک کاسه است و در قالب برنامه‌های پرزرق و برق #توسعه، ملت‌های دیگر را به بند می‌کشند.
@Banizy2
اما اهمیت این‌ کتاب فقط در شناساندن چهره‌ی کریه آمریکای امروز‌ نیست؛ نمونه‌هایی که پرکینز در این‌ کتاب نقل کرده، یک‌سره مخاطب ایرانی آشنا به تحولات داخلی را به مقایسه وا‌می‌دارد و عذاب می‌دهد: مقایسه‌ی آنچه از جنایت‌های اقتصادی نظام سرمایه‌داری آمریکا می‌خواند با وضعیت اقتصادی نابهنجار داخلی. بعد از خواندن این‌ کتاب حضور‌ وزرا و مسئولین حاکمیتی در بخش خصوصی برایتان معنی‌دارتر می‌شود، #خصولتی‌ ها را‌ بهتر‌ می‌فهمید، طرح‌های توجیهی داخلی و خارجی را کمتر‌ جدی‌ می‌گیرید، دلیل و سازوکار قیمت‌گذاری نجومی بر روی #استارتاپ‌ های نوظهور را می‌فهمید، نسبت به قراردادهای بیست‌وچندساله‌ و #وام‌ های خارجی حساس‌تر می‌شوید، اهمیت پیوستن ایران به کاروان #تجارت_جهانی و معاهدات بین‌المللی را بهتر‌ می‌فهمید، و #مدل_توسعه‌ ی اندونزی، امارات، ایران زمان شاه و کشورهای آمریکای جنوبی را بهتر درک می‌کنید...
قصه‌ی غم‌انگیزیست؛ خواندن این کتاب را به همه توصیه می‌کنم: اعترافات یک جنایتکار اقتصادی، ‎جان پرکینز، نشر اختران. (نسخه الکترونیکی کتاب در یادداشت بعدی قابل دریافت است ⬇️)
#کتاب #آمریکا #دنیای_امروز
@Banizy2
http://l1l.ir/376u


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۶ ، ۰۹:۳۱


این 32 عامل در ویدئوهای پربازدید #تکرار می‌شوند

🔹 هفته‌ی پیش با چندنفر از عزیزان که در حوزه‌ی تولید و نشر ویدئوهای کوتاه تجربه داشتند جمع‌ شده بودیم و پیرامون این سوال بحث می‌کردیم که «چرا برخی از ویدئوهای کوتاه پربازدید می‌شوند؟». نکات خوبی مطرح شد که بدون ترتیب و فهرست‌وار می‌نویسم، شاید به کار شما هم بیاید:

@Banizy2

1.  پرداختن به واکنش‌های مردمی (Reaction)

2.  غیرمنتظره بودن پیام/ جا خوردن مخاطب

3.  سیاه‌نمایی/ بدگویی/ انعکاس شکایات

4.  پرداختن به مسئله‌ها و دغدغه‌های مردم/ مخاطب حرف خودش را بشنود

5.  پرداختن به مسائلی که مخاطب با آن‌ها زندگی کرده (حوزه تجربی)

6.  غیرمرسوم بودن (به خصوص تبدیل شدن به بدلِ صداوسیما)

7.  واقع‌نمایی و خودمانی بودن گفتگوها، چیدمان و تصاویر (احساس نزدیکی و صمیمیت)

8.  سادگی و ملموس بودن پیام

9.  جزئیات، جزئیات و جزئیات

10.  اجرای دقیق ایده

11.  اعتبار و سرمایه‌ی اجتماعی تولیدکننده و نشردهنده

12.  اعتبار بخشی به پیام با پرداختن به جزئیات

13.  اعتبار بخشی به پیام با ارائه‌ی آمار

14.  استفاده از جذابیت‌های جنسی

15.  پرداختن به شخصیت‌ها و افراد حقیقی

16.  درگیر کردن احساسات و عواطف

17.  پرداختن به موضوعات آموزشی و کاربردی

18.  گزارش تجربیات (تجربه‌نمایی)

19.  سرعت در پرداختن به سوژه‌های روز

20.  صراحت کلام

21.  صداقت کلام

22.  همراهی و پشتیبانی مدسازان و چهره‌ها

23.  پرداختن به قهرمان‌ها (الگونمایی)

24.  طنز

25.  جذب مخاطب در 10-15 ثانیه‌ی ابتدایی

26.  کوتاه بودن ویدئو (حداکثر 3 دقیقه)

27.  تکنیک تداعی و استفاده از طرح‌واره‌های ذهنی

28.  تنوع رنگ و جذابیت‌ بصری تصاویر

29.  تدوین، تدوین، تدوین

30.  زیرنویس مناسب (ایجاد تعلیق، استفاده از «ترین»‌ها، خطاب مستقیم، ...)

31.  روایت/ استفاده از عناصر داستانی و ایجاد کشش برای ادامه دادن

32.  جذابیت و کشش ایده

▫️ پی‌نوشت:

دقت کنید که این نکات مربوط به ویدئوهای کوتاه منتشر شده در فضای مجازی است، و ماجرای مستندهای بلند و فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها به‌کلی متفاوت است.

#رسانه #ویدئو #مخاطب #اثربخشی

@Banizy2

http://l1l.ir/36bx


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۶ ، ۱۳:۳۲

قفسه‌بندی آشپزخانه، با طرح نقشه‌ی ایالات متحده آمریکا

آیا ما بلدیم اینگونه با نقشه‌ی #ایران،

در خانه، خیابان و‌‌ محل کار 

#عشقبازی کنیم؟! 

فرهنگ‌سازی یعنی این...

#هویت_ملی

@Banizy2








۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۶ ، ۱۳:۴۷

کتابخانه با طرح نقشه‌ی ایالات متحده آمریکا

آیا ما بلدیم اینگونه با نقشه‌ی #ایران،

در خانه، خیابان و‌‌ محل کار 

#عشقبازی کنیم؟! 

فرهنگ‌سازی یعنی این...

#هویت_ملی

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۶ ، ۱۳:۴۰


ترجمه یا تجربه؟ انتخاب با ماست.‌‌‌‎ 

@Banizy2

🔹‏ یک.

سالی دو بار بروید برای حجامت

اگر کمردرد دارید، فلانی رگ می‌گیرد و عجیب اثر دارد

ماست و ترشی را با هم نخورید!

عسل دوای همه‌ی دردهاست

این جملات آشناست، نه؟ #طب_سنتی چگونه جای خود را میان خانواده‌های ایرانی باز کرده است و پیش می‌رود؟ چه شده است که مردم ما نسخه‌های تغذیه‌ای و درمانی طب سنتی را به‌کار می‌بندند، احیانا از تجربیات و پسندهای خودشان چیزهایی به آن می‌افزایند، و به یکدیگر توصیه می‌کنند، در حالی که هیچ نهادی از حاکمیت در حوزه‌های مختلف فرهنگی، بهداشتی و اقتصادی، متولی ترویج چنین نسخه‌هایی نیست؟ پاسخ این سوال می‌تواند دریچه‌ای به روی ما باز کند برای ورود موفق به سایر زیرشاخه‌های مربوط به #سبک_زندگی.

🔸 دو.

۲۱ راه برای ارتباط موثر

چگونه خلاقیت فرزندان‌مان را شکوفا کنیم؟

ای کاش زودتر می‌دانستم!

رازهای موفقیت در زندگی زناشویی

این عناوین چطور؟ آشناست؟ من به همه‌ی آن‌هایی که دغدغه‌ی تبلیغ و فرهنگ‌سازی دارند  توصیه می‌کنم که سری به راسته‌ی کتاب‌فروشی‌های خیابان انقلاب بزنند؛ بروند و ببینند که چگونه انبوهی از کتاب‌های ترجمه‌ای رنگارنگ نوبه‌نو سبز می‌شوند و همگی دارند برای زندگی مردم #نسخه می‌پیچند؛ کتاب‌هایی که این روزها بیشترین تیراژ غیرآموزشی را دارند و در حوزه‌های مختلف مرتبط با #سبک_زندگی -اعم از روانشناسی، تربیت، مدیریت ذهن و زندگی، ارتباطات و ...- هدایت فکری کتاب‌خوان‌های جامعه و به‌خصوص #جوانان را، که علی‌القاعده قشر فرهنگ‌ساز و متنفذ جامعه هستند، در دست گرفته‌اند. بسیاری از این کتاب‌ها خالی از ابداعات نظری‌اند و هیچ حرف نوی ندارند؛ تنها چیزی که آن‌ها را جذاب و خواندنی می‌کند ارائه‌ی خوب و استناد به تجربیات افراد نه‌چندان موجه -ولی حقیقی- است. جوان امروزی تشنه‌ی #مشاهده است و شنیدن از #چگونگی ها؛ تشنه‌ی انتقال تجربیات و دیدن الگوهایی که توانسته‌اند با مسائل روزمره و ملموس دست و پنجه نرم کنند و بر آن‌ها فائق بیایند. الگوهایی که واقعی هستند ولو ناقص. 

@Banizy2

🔹 سه. طب سنتی مبتنی بر تجربیات چندصدساله رشد کرده و به دست ما رسیده است. بر خلاف تصور رایج، این طب بیشتر از آن‌که اسلامی و مبتنی بر متون دینی باشد، بومی و مبتنی بر #تجربه است، و البته خالی از اشکال نیست. اتفاق مهمی که در سالیان اخیر رخ داده و‌ پای این طب را به زندگی مردم ما باز کرده است، تولید و ترویج نسخه‌های عملیاتی (:#چگونگی)، داستان‌های موفقیت (:من این را تجربه کردم، عالی بود!)، و حضور پرتعداد مدعیان واقعی و دروغین در این حوزه است. البته نباید از تاثیر بدبینی رو به گسترش مردم نسبت به زندگی‌ و طب #مدرن چشم‌پوشی کرد.

🔸چهار. مشکل ما دقیقا همین‌جاست. تفکر رقیب (#غرب) ابایی از آن ندارد که چالش‌های روزمره‌ی خود را ثبت و منتشر کند و مبتنی بر شکست‌ها و موفقیت‌های محلی و تجربی خود و با استقرای ناقص #نسخه ارائه کند و #داستان بنویسد و #سبک_زندگی بسازد. ذهن‌ها را پر می‌کند و از انباشت تجربه‌ها #دانش می‌سازد و پیش می‌رود. اما در کشور ما اگر توجهی به حوزه‌ی سبک‌ زندگی وجود داشته باشد غالبا به پژوهش و تحلیل و آسیب‌شناسی و مباحث نظری محدود شده -آن هم به قصد کشف ایده‌آل‌ها- و کمتر یافته‌ها به محک تجربه سپرده می‌شوند. ما حتی در مورد صریح‌ترین و شفاف‌ترین مباحث مربوط به سبک زندگی از قبیل روابط زن و مرد و تربیت فرزند و حقوق همسایگان که حرف‌های خوب و شنیدنی برای گفتن داریم، نتوانسته‌ایم #مدل_عملیاتی و نسخه ارائه کنیم. نتوانسته‌ایم فهرست #بایدها_و_نبایدها بسازیم، فهرستی از #نکات_کاربردی بسازیم و منتشر کنیم، چه برسد به شخصیت‌پردازی و داستان‌نویسی و تولید کتاب و فیلم. چه برسد به موضوعاتی از قبیل مد، معماری داخلی، ترافیک، اسباب‌بازی، برگزاری آیین‌های مختلف و استفاده از وسایل ارتباطی جدید-. چرا؟ چرا در این نمونه‌ها همچون نمونه‌ی طب سنتی عمل نمی‌کنیم؟ چرا از مباحث نظری به حیطه‌ی عمل و تجربه وارد نمی‌شویم و چرا تجربیات مثبت و منفی‌مان را گزارش نمی‌کنیم؟ چرا حاضریم نسخه‌های صددرصد غربی را زندگی کنیم و از نشر آن‌ها در جامعه ابایی نداریم‌، ولی از نسخه‌های بومی و اسلامی (ولو ناقص و حداقلی) گریزانیم و نگرانیم که «نکند درست نباشد»!؟ چرا‌ از گزارش تجربیات خودمان که سعی کرده‌ایم مبتنی بر ارزش‌های بومی و مذهبی خودمان سازماندهی کنیم می‌ترسیم؟

✅ راه دیگری‌ وجود ندارد. ما ناگزیریم که دستاوردهای‌ نظری‌ را -ولو ناقص- به میدان تجربه بیاوریم -ولو ناقص‌- و چرخه‌ی نظر و عمل را مکرر در مکرر طی کنیم. راه دیگری وجود ندارد. 

▫️پی‌نوشت: عکس پایین، به عنوان نمونه از صفحه‌ی اینستاگرام "کتابفروشی جیحون" انتخاب شده است...

#سبک_زندگی #چگونگی #تجربه #غرب #کتاب

@Banizy2

http://l1l.ir/34wr


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۶ ، ۱۳:۵۴

«به من بگو چرا؟» از محبوب‌ترین کتاب‌های #دهه_شصتی‌هابود؛ راز محبوبیت؟ رمزگشایی و پرداختن به #چگونگی پدیده‌های آشنا.

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۶ ، ۱۳:۵۱

تیک‌تاک، تیک‌تاک‎

@Banizy2

مرحوم دکتر #گل‌افشانی -استاد برجسته‌ی دانشکده‌ی عمرانِ شریف- از هر فرصتی برای نصیحت و انتقال نکات اخلاقی و حکمت‌آموز به دانشجویانش استفاده می‌کرد. هر چند ما -به قاعده‌ی جهل جوانی- تکه کلام‌ها و نکات بعضا تکراری ایشان را دستمایه‌ی طنزهای خود قرار داده بودیم، ولی برخی از جملات حکمت‌آمیز ایشان هنوز و بعد از نزدیک به ده سال در ذهن من باقی‌مانده‌اند... از جمله به یاد دارم که ایشان را برای سخنرانی در برنامه‌ی اردوی ورودی‌های سال ۸۶ دعوت کرده بودیم به اردوگاه باهنر تهران، و ایشان صمیمانه و بی‌تکلف پذیرفتند. خوب به یاد دارم که شروع ماه رمضان بود و دکتر گل‌افشانی می‌گفت که در ابتدای ماه، دعای وداع -از امام سجاد علیه السلام- را مرور می‌کند تا قدر این ماه عزیز را بیشتر بداند. برای ما از ارزش وقت و #زمان می‌گفت و می‌گفت که من تیک‌تاک ساعت را که نشانه‌ای است بر گذر عمر در قلب خودم حس می‌کنم... من معتقدم که نصیحت‌های دکتر گل‌افشانی اصلا پیچیده نبودند، ولی عمیقا مخلصانه و مشفقانه بیان می‌شدند و به دل می‌نشستند، روحش شاد. حالا چرا به یاد این ماجرا افتادم؟ در شروع دهه‌ی چهارم زندگی، بیش از همیشه #تیک‌تاک ساعت را در جان خودم حس می‌کنم و می‌بینم که وقت دارد می‌گذرد...

▫️پی‌نوشت: این کانال را جمعی از دانشجویان و علاقه‌مندان دکترِ مرحوم راه انداخته‌اند برای جمع‌آوری خاطراتی که از ایشان برجای مانده، گلستان دکتر گل افشانی: https://t.me/GolafshaniGolestan

#خاطرات #زمان #دانشگاه_شریف

@Banizy2


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۶ ، ۱۶:۲۶


«#اسارت_در_دام_دانش حریفی چغر است، زیرا برخی اوقات اجتناب ناپذیر است. فهماندن پیام دو مرحله دارد: مرحله‌ی پاسخ و مرحله‌ی بیان آن برای دیگران. در مرحله پاسخ از تخصصتان برای رسیدن به ایده‌ای که می‌خواهید به اشتراک بگذارید استفاده می‌کنید. پزشکان ده سال درس می‌خوانند تا قادر باشند پاسخ بدهند. مدیران کسب‌وکارها ممکن است ماه‌ها تعمق و کنکاش کنند تا به پاسخ دست پیدا کنند.  

اصطکاک اینجا ایجاد می‌شود: همان عواملی که در مرحله‌ی پاسخ به نفعتان کار می‌کنند، در مرحله‌ی بیان آن برای دیگران برعکس عمل می‌کنند... شما چیزهایی می‌دانید که دیگران نمی‌دانند. پس هنگامی که می‌خواهید پاسخ را به اشتراک بگذارید تمایل دارید که آن را به گونه‌ای منتشر کنید که گویا خودتان #مخاطب هستید. بر آمارهایی تأکید می‌کنید که برای رسیدن شما به این پاسخ مؤثر و اساسی بوده‌اند و مانند دانشجویان استنفورد در می‌یابید که هیچ‌کس بعداً چیزی از آنها به یاد نمی‌آورد. نکته‌ی اصلی و اساسی، یعنی #حقیقت_محوری را که حاصل ماه‌ها مطالعه و تحلیل است، به اشتراک می‌گذارید و مانند داستان مدیرعاملی که مقابل کارکنان خط مقدمش بر «افزایش ارزش سهام‌‌داران» تأکید می‌کند، هیچکس نمی‌داند که این نکته اصلی چگونه به کارهای روزمره مرتبط می‌شود.

گسستگی عجیبی میان مدت زمانی که صرف آموزشی چگونگی دستیابی به پاسخ و زمانی که صرف آموزش چگونگی بیان آن برای دیگران می‌کنیم، وجود دارد. از دانشگاه پزشکی یا دوره‌ی MBA فارغ التحصیل می‌شویم بدون اینکه هیچ کلاسی در زمینه‌ی #ارتباطات گذرانده باشیم. استادان دانشکده دوره‌های فراوانی در حوزه تخصصی خود طی می‌کنند اما هیچ دوره‌ای درباره‌ی شیوه‌ی تدریس نمی‌بینند. بسیاری از مهندسان برنامه‌های آموزشی مرتبط با ارائه‌ی سخنرانی را مسخره می‌کنند. مدیران کسب‌وکار گمان می‌کنند هنگامی که از طریق پاورپوینت نتایجشان را نمایش می‌دهند، ایده‌هایشان را با موفقیت به دیگران منتقل کرده‌اند. در واقع آنچه آنها انجام می‌دهند به اشتراک‌گذاری داده‌هاست. اگر آنها سخنوران خوبی باشند، ممکن است حتی احساس بزرگتری درباره‌ی اینکه آنها  «قاطع»، «مدیر» یا «انگیزشی» هستند نیز میان کارکنان و همکارانشان ایجاد کنند. اما مانند دانشجویان استنفورد، هنگامی که متوجه می‌شوند آنچه گفته‌اند هیچ اثری بر جای نگذاشته است شگفت‌زده میشوند. آنها داده‌هایی را به اشتراک گذاشته‌اند، اما ایده‌هایی ایجاد نکرده‌اند که مفید و بادوام باشند. هیچ چیز #ماندگار نشده است.»

📚ایده عالی مستدام، صص ۳۵۳-۳۵۴

#اسارت_در_دام_دانش #رسانه #مخاطب #کتاب

@Banizy2

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۶ ، ۱۶:۳۰

مژدگانی بده ای دوست که محنت بگذشت

‎نعمت فتح و گشایش به زمان باز آمد

‎(سعدی)

@Banizy2

🔸خبر آمد که هیولا آمده؛ سر می‌برد و منفجر می‌کند و هیچ‌چیز جلودارش نیست. نقشه کشیده و خلیفه معین کرده و دولت تشکیل داده و پیش می‌آید: درعا، دمشق، حلب، موصل، بغداد و چندده‌کیلومتری مرزهای ایران. 

🔹خبر آمد که گروهی داوطلب شده‌اند برای مبارزه با هیولا؛ جنگیدن بلد نیستند، ولی التماس می‌کنند و شعفی وصف‌ناپذیر دارند برای جنگیدن و شهادت. اسم خود را گذاشته‌اند مدافعان حرم، و شعارشان این است: کلنا عباسک یا زینب. در پایتخت مقاومت -همین تهران- گروهی به دیده‌ی تردید و بلکه ملامت به ایشان نگاه می‌کردند. به یاد بیاورید که مراسم استقبال از شهدایی که بازمی‌گشتند، چقدر غریبانه بود: 

  - ماهیانه 10-15 تومن میدن بهشون، 

  - جون جوونای مملکت رو بازیچه کردن، 

  - شستشوی مغزی شدن اینا، 

  - ما به کار کشورهای دیگه چی کار داریم؟، 

  - مفت‌خورها خودشون نمیرن بجنگن ما باید بجاشون بجنگیم؟

🔸مادر هیولاها و شیطان اصلی، پشت هیولا درآمده بود و حمایت می‌کرد: خرید نفت، ارسال سلاح، تضعیف ارتش عراق و سوریه، ... . می‌گفتند اسد باید برود. ترکیه را شیر کردند و از بالا انداختند به جان سوریه‌ی رنجور. روسیه آمد. عربستان شاخ و شانه کشید و هر چه توانست کمک کرد. سگ منطقه -اسرائیل- هم متحد داعش درآمد و از پهلوی چپ وارد شد. اما دولت مقاومت پیامی مختصر داشت و اراده‌ای بزرگ:  نقشه نقشه‌ی مادر هیولاهاست و هدف حذف جریان مقاومت؛ ما اجازه نمی‌دهیم!

@Banizy2

🔹 قدم‌ها کوتاه بود، ولی استوار. خبرها تکراری شده بود: پیش‌روی ارتش سوریه/ داعش، عملیات انتحاری، آزادسازی مناطقی از ... نبردی شهر به شهر و وجب به وجب، پر از پدیده‌های بدیع و نادیده، نبردی بدون مرز و به‌کلی خارج از قواعد جنگی، پر از جنایت و القای وحشت ... اما قدم‌ها استوار بود و کار پیش می‌رفت. به تدریج دمشق آزاد شد، بغداد از خطر خارج شد، حلب آزاد شد، موصل آزاد شد و هیولا ذره ذره آب شد و هیبتش فروریخت.

🔹اما ثمره‌ی نبرد تنها شکست هیولا و خرد کردن دهان مادر هیولاها نبود؛ مهمتر از همه‌ی این‌ها رسم هیولاکشی و دلاوری بود که رواج پیدا کرد. جوانان سوریه و عراق بسیج شدند و آموختند که باید روی پای خودشان بایستند و می‌توانند؛ و آن‌چه با خون دادن آموخته شود، فراموش شدنی نیست... مادر هیولاها به دنبال ریشه‌کنی مقاومت بود، و در کمال ناباوری می‌دید که هیولا درخت مقاومت را هرس کرده و این درخت بارورتر و ریشه‌دارتر شده است.

🔹اما ثمره‌ی نبرد فقط این نبود که هیولا شکست خورد. مهمتر این بود که مدافعان حرم که همچون سیدالشهدا غریبانه و ملامت شده به میدان نبرد رفتند، این بار به مثابه‌ی قهرمان بازگشتند -همچون سیدالشهدا- و البته با پیروزی در میدان نبرد. مهمتر این بود که وز-وزِ خناسان که می‌گفتند "ما را به کار دیگران چه‌ کار؟" فروکش کرد، مهمتر این بود که مردم ما قدر فرزند خود -سپاه- را بیش از پیش دانستند و مهمتر از همه‌ی این‌ها احساس عزت بود؛ گوهری که هر چه در وصف آن بگوییم کم است.

ای کاش می‌شد ماجرای نبرد پنج‌ساله با هیولای داعش و پیروزی نهایی جریان مقاومت را در یک قاب ثبت کرد و به ذهن سپرد؛ امان از حجاب هم‌عصری!

▫️پی‌نوشت:

البته ماجرا ادامه دارد و شیطان دست بر نمی‌دارد. می‌گویند فاز نظامی تمام شده و از این‌جا به بعد نوبت مذاکره سیاسی است. معنای این گزاره چیست؟ گروهی به دنبال آنند که پیروزی بر داعش را مصادره کنند و به نام خود بزنند؛ بعد سرمایه‌ای را که با خون جوانان جریان مقاومت به دست آمده به جیب بزنند و بروند پای معامله‌ای دیگر. معامله چیست؟ ذبح جریان مقاومت و آشتی با مادر هیولاها با ذکر یک صلوات!

▪️ به جای #هشتگ: ایران/ داعش/ آمریکا/ رهبری/ سپاه/ سردار سلیمانی/ مدافعان حرم/ شهید حججی/ سوریه/ عراق/ حشد الشعبی/ عزت/ تاریخ/ برجام.

@Banizy2

http://l1l.ir/30ee


د

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۶ ، ۱۶:۴۳