کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

اندر خلقیات ما

يكشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۸:۵۰ ق.ظ

تاکسی که به چهار راه می‌رسد، ناگهان چراغ قرمز می‌شود و راننده می‌زند روی ترمز. خانم میان‌سالی که روی صندلی جلو نشسته به سمت شیشه پرت می‌شود و البته به خیر می‌گذرد. بعد همان خانم به راننده می‌گوید: «الکی نیست که میگن کمربند ببندیدها». راننده هم به نشانه‌ی تایید سری تکان می‌دهد و «بله»ای می‌گوید.



این گفتگوی کوتاه همین‌جا خاتمه پیدا می‌کند: خانم بدون بستن کمربند چند لحظه‌ای سکوت می‌کند و کمی جلوتر پیاده می‌شود، راننده هم همچنان کمربند را به صورت نمایشی روی دوش خود انداخته و به مسیرش ادامه می‌دهد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی