نمیدانم که این خاصیت زندگی من است، یا همه همینجوری هستند. زندگی مسیری دارد که از قلهها و درهها میگذرد و مدام آدمیزاد را بالا و پایین میبرد. بالا و پایینش هم شاید اعتباری باشد، ولی به هر حال احساس صعود و نزول در انسان ایجاد میشود. نکتهی شیرینی که این وسط وجود دارد آرامشیست که در ته دره به انسان دست میدهد. بالا که میروی، شوق است و منظرههای جذاب، حس بالا بودن و احاطه بر زندگی؛ اما به هر حال تعادل قله ناپایدار است و باید چهارچشمی همهجا را بپایی. اما پایین که باشی، درست است که پایینی ولی ثباتِ شیرینی را تجربه میکنی، همان عجز آرامش بخش. حسی که شاید همان چیزی باشد که در داستانها و حکایتها از آن به «استغنای درویش» تعبیر کردهاند. وقتی چیزی برای از دست دادن نداشته باشی، درست است که چیزی نداری ولی غمِ از دست دادن را هم نداری و این بسی لذت بخش است.