حُباب موقعیت
اینبار: سوزنی به فعالان فرهنگی #دهه_شصتی
📸 http://l1l.ir/1uim
1⃣ مختصات زمانی و مکانی خودتان را ثبت کنید:
متولد چه سالی هستید؟ نوستالژیهای شما مربوط به کدام دهه است؟ از اهالی عصر وایفای هستید یا سگا و آتاری؟ تا به حال در کوچه و خیابان بازی کردهاید یا همهی کودکیتان را در خانه بودهاید و نهایتا مهدکودک و پارک؟ تجربهی موبایل را با 1100 آغاز کردهاید یا با Glaxy Note!؟ جنگ و انقلاب را دیدهاید؟ یا هاشمی را؟ یا احمدینژاد را؟ یا اعلی حضرت پهلوی را؟! اعداد 78 و 88 برای شما خاص هستند یا نه؟ ... مشغول سپری کردن چه دورهای از زندگی خود هستید؟ کنکور؟ دوران دانشجویی؟ سربازی؟ ازدواج و تشکیل خانواده؟ شغلیابی؟ بچهداری؟ فراغت/بحران میانسالی؟! ... اهل کجایید؟ کدام شهر یا روستا؟ کدام محله و طبقهی شهری؟ با چه کسانی رفت و آمد دارید؟ ...
بعد که این مختصات را در نظر آوردید، سوزن پرگار را بگذارید زمین و دایرهی زندگیتان را رسم کنید، شعاع بدهید به هر میزان که از خودتان سعه و بلندنظری سراغ دارید.... این دایره میشود محدودهی #زندگی ما آدمها؛ میشود #حباب_موقعیت، همان حبابی که ما درون آن هستیم و بودهایم و خواهیم بود و طول حیاتمان را با همین حباب طی میکنیم و خلاص. حقیقت آن است که بیشتر ما در محدودهی کوچکی از پیرامون خودمان در رفت و آمدیم و چرا اینگونه نباشد؟ انسان با دوروبریهای خود سازگاری و سنخیت بیشتری حس میکند و چه لزومی دارد تحمل تنش تفاوتها؟
2⃣ پس از اعلام لیست تایید/رد صلاحیت شدگان انتخابات اخیر، مقایسهای صورت گرفت میان میانگین سنی اعضای محترم #شورای_نگهبان و کاندیداهای تایید صلاحیت شده. نتایج نشان میداد که این دو عدد به هم نزدیکاند و لابد در ضمیر ناخودآگاه آقایان، صلاحیت را باید در محدودهی #نسل_اول انقلاب جست و نمیشود به جوانان اعتماد کرد. (در همین زمینه، این مطلب جناب سرشار را ببینید: http://l1l.ir/1uii)
این -با احترام- یعنی تحلیل و تصمیمگیری در حباب؛ و زنهار که ما #دهه_شصتیها نیز به نوبهی خود دچار همین آسیب هستیم. ما نیز در #حباب_موقعیت خودمان زندگی و تحلیل میکنیم و در تنگنظریهایمان کم از نسل اول انقلاب نداریم. ما نسلی هستیم که بزرگترین تکانهی سیاسی-اجتماعی عمرمان را در سال ۸۸ تجربه کردیم و همهی تحولات کشور را بر این مبنا تحلیل میکنیم. نسلی هستیم که میان دنیای با و بدون اینترنت پل زده است و تفاوت این دو دنیا را بهخوبی احساس میکند. نسلی هستیم که به تدریج تجربهی کنکور و دانشگاه و ازدواج و انتخاب شغل را از سر گذرانده، و حالا به تثبیت دنیای خود میاندیشد و به مسائلی از این دست #بیشتر بها میدهد. نسل ما نسلی است که از خمینی و شریعتی و چمران خاطره شنیده، ولی با خامنهای و احمدینژاد و تاحدودی هاشمی زندگی کرده و خاطره دارد. و از خاطرهسازان نسل جدید حتی به اندازهی اسم بردن هم اطلاعی ندارد!
3⃣ هرچند محصور ماندن انسان در #حباب_موقعیتِ خود امری نکوهیده است، ولی تا زمانی که صرفا زندگی شخصی ما را محدود میکند میتوان از کنارش گذشت. ایراد آنجاست که این حباب بر افق فعالیت حرفهای حد میزند، و کار به جایی میرسد که در کالبد مسئولیتهای اجتماعی مختلف -که طبیعتا برای اهداف متفاوتی طراحی شدهاند-، همیشه دغدغههای ثابت خودمان را پیگیری میکنیم. از همینجاست که جابهجایی مسئولیتها در جمهوری اسلامی، از بسیج و نیروی انتظامی تا فلان وزاتخانه و شهرداری و نهاد علمی، تفاوتی در برنامهها و عملکردهایمان ایجاد نمیکند: آدمها همان آدمها و پروژهها همان پروژههاست، و فقط ذیل تابلوی دیگری ادامهی حیات میدهند.
4⃣ غفلت از این پدیده در دههشصتیها که نسل #آتش_به_اختیار ها هستند و زمام امور فرهنگی امروز کشور را در دست دارند، دو آسیب جدی را به دنبال دارد:
🔹 یک/ نظام مسائل و دغدغهها، و اولویتبندیها پیرامون #موقعیت این نسل صورتبندی میشود، و به تبع آن تولیدات فرهنگی-رسانهای نیز برای همین نسل طراحی میشود که لزوما به درد #مخاطب_اصلی نمیخورد.
🔹 دو/ این نظام مسائل و دغدغهها و سرگذشت نسلی خاص، ادبیات و زبان فرهنگی-رسانهای خاصی تولید میکند که لزوما برای سایرین (مخاطب اصلی) قابل فهم نیست.
در نتیجه #فعال_فرهنگی دهه شصتی از مسائلی و با زبانی سخن میگوید که مخاطبی جز خودش ندارد و مشغول زمزمه کردن دیالوگها با خود است. حال آنکه امروز فردای کشور در دست جوانان نورسیدهی دهههای هفتاد و هشتاد است و ایشان #مخاطب_اصلی هستند. باید این فاصله را پر کرد. باید دغدغهها و نیازهای نسل جدید، و متناسب با ادبیات و گرایشهای نسل جدید در مرکز برنامهریزیها و فعالیتهای فرهنگی قرار بگیرد و از تحمیل خود بر #مخاطب_اصلی به جد پرهیز شود، وگرنه ما نیز میشویم "شورای نگهبانِ دههشصتیها".
#مخاطب
@Banizy2