کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

چه امکانات خوبی!
حالا میشه در اوقات بی اینترنتی هم چیز میز نوشت و آپ کرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۳ ، ۱۸:۵۰

جمهوری اسلامی بعد از گذشت 36 سال از انقلاب، پیشرفت‌های چشم‌گیری داشته است و من سخت معتقدم که ما دچار حجاب هم‌عصری هستیم و تحولات را آن‌گونه که باید درک نمی‌کنیم. شیب‌ها، در فواصل طولانی خود را نشان می‌دهند و ان‌شاءالله نشان خواهد داد. شاید بیشتر از پیشرفت، عبارت تحول را بتوانیم به کار بگیریم. جمهوری اسلامی و امام معادلات و روال‌هایی را عوض کردند. امام، فرمان "سرسپردگی به آمریکا" را به سمت "مبارزه با استکبار" چرخاند و ما هنوز داریم نان همین تغییر را می‌خوریم؛ امام، فرمان "غربزدگی" را به سمت "ما می‌توانیم" چرخاند و ما هنوز داریم به دنبال خط او می‌دویم. به تعبیر رهبر عزیز انقلاب «هرچه ما داریم پیش میرویم، ضرب دست امام است. ایشان آنچنان این گوی را محکم پرتاب کرده، که حالا حالاها امثال بنده باید دنبالش بدویم»(90/10/14). اما از این مطلب که بگذریم-که به نظرم اصل مطلب است و نباید غبار غفلت بگیرد-، ما پس از گذشت 36 سال از انقلاب با مشکلات مزمنی در مملکت‌مان دست به یقه هستیم. قریب به اتفاق این مشکلات هم راه‌حل‌های مشخص و منطقی دارند و دنیای امروز از آن‌ها عبور کرده است. اما چرا ما هنوز نتوانسته‌ایم این مشکلات را حل کنیم؟ بگذارید چند نمونه‌ی واضح را لیست کنم:

 

  1. تولید خودرو
  2. کمبود و مدیریت منابع آب
  3. تصادفات جاده‌ای
  4. تورم
  5. بانک
  6. آلودگی دوره‌ای هوا
  7. وابستگی به نفت
  8. کنکور

 

در این‌جا معضلات فرهنگی -از قبیل قانون‌گریزی، فساد اداری، اعتیاد و ...-  را نیاورده‌ام، چرا که معتقدم آن مسائل پیچیدگی‌های بیشتر دارند و دیرپاترند، و مهم‌تر این‌که راه‌حل‌های جهانی چندان به دردشان نمی‌خورد و باید بومی‌تر حل شوند. اما این مسائلِ عمدتا اقتصادی و مدیریتی چرا حل نمی‌شود؟ واقعا چرا مسئله‌ی آلودگی‌ هوا در کشور ما حدود 20 سال- از وقتی من یادم می‌آید- مطرح است و هنوز در حل آن پیشرفتی نداشته‌ایم؟ مگر آلودگی منشاء ناشناخته دارد؟!

 

مدتی است که این مسئله ذهن مرا درگیر کرده است. پاسخ‌های متعددی می‌شود برای این سوال جست:

  1. کشور در شرایط تهدید و فشار خارجی است و هنوز متولیان امر وقت نکرده‌اند به این مسئله بپردازند. یا به تعبیر دیگر ما در اول راه انقلاب هستیم و هنوز آن‌طور که باید جاگیر نشده‌ایم که بخواهیم این مسائل کلان را حل کنیم.
  2. ما می‌خواهیم راه‌حل بومی خودمان را پیدا کنیم، وگرنه کپی کردن تجربیات غرب که کاری ندارد.
  3. این مسائل در همان مسائل فرهنگیِ پیچیده ریشه دارد و بدون حل آن‌ها قابل حل نیست.
  4. نیروی انسانی کارآمدی که این مسائل را حل کند نداریم.

 

می‌شود به این دلایل اضافه کرد. ولی به نظر من این مسئله وجه مغفول دیگری هم دارد که در یادداشت بعدی به آن خواهم پرداخت.

 

مرتبط: پیشرفت یا پسرفت؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۳ ، ۱۰:۵۶

مدتیست که رهبر عزیزمان کمتر سخنرانی می‌کند و حضور رسانه‌ای کمتری دارد. این روند که امت حزب الله را نگران کرده، کم‌کم دارد عادی می‌شود...

 

1.       وقایع تاریخی از این جهت که تاریخی شده‌اند و ثمرات‌شان را به کمال بروز داده‌اند، برجستگی خاصی دارند و برای ناظر بیرونی (در قرون بعد) خالی از ابهام هستند. گرد و غبارهای هم‌عصری فرو نشسته و حالا صف حق و باطل، درست و غلط، کج و راست شفاف شده است. در واقعه که بنشینی، متغیرهای پرشماری سراغت می‌آیند که هر یک -فارغ از ارزش‌گذاری- مسیر وقایع و تصمیم‌ها را عوض می‌کنند، اما وقتی از ظرف زمان بیرون بروی، فقط متغیرهای اصلی‌اند که می‌مانند و تو در می‌مانی که چرا این همه مردم دچار اشتباه فاحش و ضعف در تحلیل بوده‌اند؟ وقتی که از ظرف زمان بیرون می‌نشینی، دیگر برایت مسخره می‌نماید که یک نفر در ماجرای کربلا حضور نیافت، چون "بچه‌اش مریض بود و نیاز به مراقبت داشت"، یک نفر در صف یزیدیان قرار گرفت چون "شرط ازدواجش بود"، یک نفر از همراهی سپاه امیرالمومنین سر باز زد چون "خسته بود"، یک گروه بعد از فوت پیامبر اکرم منحرف شدند چون "به حرف‌های پیامبر خوب گوش نکرده بودند" و ... . این دلایل به چشم ما نمی‌آیند، و فکر می‌کنیم که همه‌ی بازیگران واقعه‌ی کربلا خود را در میان بهشت و جهنم می‌دیدند و از روی میل دکمه‌ی جهنم را فشار دادند! نتیجه‌ی تحلیل‌های لخت و ساده عبرت نگرفتن است و تاریخ را در حد قصه و داستان پایین می‌آورد. دیگر ما خودمان را آن‌جا نمی‌بینیم و اگر هم ببینیم ترس و ابهامی نداریم. دوستی می‌گفت که چگونه مردم عصر امام کاظم علیه السلام و محبین ایشان حاضر شده بودند که امام‌شان در زندان باشد، و آن‌ها مشغول زندگی و کسب و کار خود باشند؟ سوال قابل تاملی است و قابل تعمیم به اعصار پس و پیش هم هست. در مورد همه‌ی ائمه تا حدودی این سوال مطرح است. اصلا مردم در جوار امیرالمومنین زندگی می‌کردند و کاری به کار ایشان نداشتند. و چرا راه دور برویم؟ مگر در عصر خود ما، امام خمینی زندانی و تبعید نشد؟ چند نفر و چند درصد از مردم زندگی‌شان دچار تلاطم شد و فرق کرد؟

 

2.       آیا ما فرق می‌کنیم؟ مایی که در جمهوری اسلامی زندگی می‌کنیم و سنگ ولی فقیه را به سینه می‌زنیم و پُزش را می‌دهیم، واقعا متوجه امام و ولی هستیم؟ آیا زندگی‌مان را با ایشان تنظیم کرده‌ایم یا این‌که کلا قبول‌شان داریم و "خدا حفظ‌شان کند!"؟ من نگرانم که ما هم به دلایل ساده و مسخره‌ای این نعمت را از دست بدهیم و بعد هم زندگی ادامه داشته باشد. مردم عصر امام حسین علیه السلام هم بعد از ایشان گریه‌ی شبانه‌روزی نداشتند و مشغول زندگی بودند. یزید هم خور و خوراکش را داشت و تا وقتی مرد زندگی می‌کرد. اما الان که به آن صحنه نگاه می‌کنیم می‌فهمیم که برای آن مردم جز لعن و حسرت چیزی نمانده. ما هم ممکن است به دلیل "خستگی"، "مشغولیت تحصیلی"، "گرانی و تورم"، "ترس از آبرو"، "عائله‌مندی" و ... ولی را تنها بگذاریم و خدا نعمتش را بگیرد. من فکر می‌کنم که ما هم- مثل مردم عراق، ترکیه، فلسطین، ...- بدون امام و ولی می‌توانیم برنامه‌ریزی کنیم و کار کنیم و پیش برویم. ممکن است کارمان سخت بشود، ولی آن را هم می‌گذاریم به پای سختی‌های دنیا و می‌پذیریم. فرض کن که خدای ناکرده در این مملکت بساط ولایت فقیه برچیده شود. چه می‌شود؟ آیا ما منفجر می‌شویم؟! زندگی بدون امام برای مایی که عادت کرده‌ایم عجیب و غریب نیست. قرار نیست کسی که بی‌توجه به امامش زندگی‌ می‌کند شب خوابش نبرد، نتواند درس بخواند یا سرمایه‌اش سود نرساند. قرار نیست خدا آدم‌ها را با چکش متوجه امام کند. زندگی با امام را تجربه نکرده‌ایم، فلذا عادت کرده‌ایم به بی‌عدالتی، به سختی و اختلاف، به تهاجم دشمن، به دزدی و فحشاء... مثل ما مثل آقای آلوده است که در اگزوز زندگی می‌کند و خوشحال است!

 

پی‌نوشت 1: کتاب «نامیرا» را حتما بخوانید. خیلی خوب حال و هوای مردم کوفه را پیش از کربلا تصویر کرده، خوب و ملموس.

پی‌نوشت 2: الحمدلله، پنجشنبه، 6 آذر 93: دیدار رهبر معظم انقلاب با بسیجیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۳ ، ۱۱:۵۰