کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

۲ مطلب در مرداد ۱۳۸۷ ثبت شده است

در جامعه ی ما، تعداد معتنابهی برچسب وجود دارد که چپ و راست مردم و حکومت از آنها استفاده می کنند. خود آگاه و ناخود آگاه. این برچسب ها باعث می شود که ذهن ها به سمت خاصی هدایت –و یا منحرف!- بشود و در قسمتهایی تار عنکبوت نقش ببندد.

مثلاً. یک برچسب خیلی خفن داریم به اسم  "مصلحت"! که هر جا گیر کنیم، بر اساس تبصره ی مصلحت رد می کنیم. عده ای، از این برچسب در مواقعی که می خواهند دیگران را خفه کنند استفاده می کنند، و عده ای که فکر می کنم خودشان هم درست نمی دانند مصلحت چیست، ولی کاربردش را دریافته اند. عوام الناسی مثل ما هم که مخاطب اند، یا به زور خفه می شوند، و یا جو گیر. در مقابل همین مصلحت، برچسب دیگری داریم که بهش می گوییم "آرمان گرایی"، یا- چه می دانم- "اصول گرایی"،  ... . من که واقعاً نفهمیدم که کی باید بر سر ارزشها و اصولمان بایستیم، و کی باید مصلحت را در نظر بگیریم و عقب نشینی –ولو تاکتیکی- بکنیم.  برچسب دیگر، "تحجر" است، که باز برخی آگاهانه و برخی ناآگاهانه و بر حسب عادت ازش استفاده می کنند. بی‌مهابا بر ایده و اعتقاد ملت برچسب تحجر می زنند و می فرستندش قاطی باقالی ها! با هو کردن.بدون اینکه نقدش کنند. یا از آن طرف برچسب "غربزدگی". از این ها زیاد است. "حقوق زنان"، "حقوق بشر"، "کار فرهنگی"، ... .

خاصیت همه ی اینها این است که باعث صرفه جویی در مصرف انرژی می شوند. چرا که با جهت دهی فضای فکریت را محدود می کنند، و حتی می شود بدون فکر کردن و تنها بر اساس برچسب، قضاوت کرد! البته این مساله از دو جنبه قابل بررسی است. یکی اینکه چقدر ذهن و طرز فکر و نگاهمان مشکل دارد. و دیگری اینکه چقدر از این مساله سوء استفاده می شود.


  

پی نوشت: بنده در حال حاضر هیچ ایده ی مشخصی برای حل این قضیه ندارم. صرفاً این مشکل را احساس کردم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۸۷ ، ۱۵:۳۶

الان که به خودم مراجعه کردم(!) دیدم که اخیراً دیدم نسبت به دین و معارف، بیشتر دیدِ مدیریتی- و آن هم بیشتر مدیرت بحران- شده است. یعنی اینکه بتوانم با استفاده ی از دین، در شرایط گوناگون تصمیم درست بگیرم  و دیدم را از محدوده ی یک اتفاق بالاتر ببرم. بتوانم با آمادگی، با در نظر گرفتن ِ گذشته و آینده، با اهم و مهم کردن و استفاده ی از تجربیات و معلومات آن کاری را که درست است انجام بدهم و موضع درستی اتخاذ کنم. و جوگیر نشوم.

مثلاً در خانواده؛ نحوه ی تعاملت با پدر و مادر، خواهر و برادر، زن و بچه چگونه باید باشد؟ و اگر اوضاع آن گونه که تو می خواهی پیش نرفت، چه باید بکنی؟ یا در اجتماع: موضعی که باید در قبال مردم و حکومت و ... بگیری کدام است؟ اگر فردا روز جنگی در گرفت، چه باید بکنی؟ با سیل شایعات و تبلیغات و گیس و گیس کشی ها چه باید کرد؟ یا در مسائل عبادی(؟): چگونه می توانی رفتارهای روزمره ات را کنترل کنی؟ برای نماز و روزه ات برنامه داشته باشی و از گناه دوری کنی؟ برای فهم ِ بیشتر چه باید کرد؟

...

به گمانم همه ی این ها یک جنبه ی برنامه ریزی و مدیریت دارد. اینکه سعی کنی که در جریان زندگی، حداقل از یک سطح بالاتر به مسائل نگاه کنی و به قول عزیزی به جای اینکه مرتکب یکسری اعمال بشوی، آنها را انجام بدهی. با آگاهی.

لطفا نظرتان را بگویید. به نظرتان این نگرش اساسا به معنی و کارکرد حقیقی دین گرایشی دارد؟ چقدر؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۸۷ ، ۱۵:۳۸