در جامعه ی ما، تعداد معتنابهی برچسب وجود دارد که چپ و راست مردم و حکومت از آنها استفاده می کنند. خود آگاه و ناخود آگاه. این برچسب ها باعث می شود که ذهن ها به سمت خاصی هدایت –و یا منحرف!- بشود و در قسمتهایی تار عنکبوت نقش ببندد.
مثلاً. یک برچسب خیلی خفن داریم به اسم "مصلحت"! که هر جا گیر کنیم، بر اساس تبصره ی مصلحت رد می کنیم. عده ای، از این برچسب در مواقعی که می خواهند دیگران را خفه کنند استفاده می کنند، و عده ای که فکر می کنم خودشان هم درست نمی دانند مصلحت چیست، ولی کاربردش را دریافته اند. عوام الناسی مثل ما هم که مخاطب اند، یا به زور خفه می شوند، و یا جو گیر. در مقابل همین مصلحت، برچسب دیگری داریم که بهش می گوییم "آرمان گرایی"، یا- چه می دانم- "اصول گرایی"، ... . من که واقعاً نفهمیدم که کی باید بر سر ارزشها و اصولمان بایستیم، و کی باید مصلحت را در نظر بگیریم و عقب نشینی –ولو تاکتیکی- بکنیم. برچسب دیگر، "تحجر" است، که باز برخی آگاهانه و برخی ناآگاهانه و بر حسب عادت ازش استفاده می کنند. بیمهابا بر ایده و اعتقاد ملت برچسب تحجر می زنند و می فرستندش قاطی باقالی ها! با هو کردن.بدون اینکه نقدش کنند. یا از آن طرف برچسب "غربزدگی". از این ها زیاد است. "حقوق زنان"، "حقوق بشر"، "کار فرهنگی"، ... .
خاصیت همه ی اینها این است که باعث صرفه جویی در مصرف انرژی می شوند. چرا که با جهت دهی فضای فکریت را محدود می کنند، و حتی می شود بدون فکر کردن و تنها بر اساس برچسب، قضاوت کرد! البته این مساله از دو جنبه قابل بررسی است. یکی اینکه چقدر ذهن و طرز فکر و نگاهمان مشکل دارد. و دیگری اینکه چقدر از این مساله سوء استفاده می شود.
پی نوشت: بنده در حال حاضر هیچ ایده ی مشخصی برای حل این قضیه ندارم. صرفاً این مشکل را احساس کردم.