کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

به بهانه‌ی درگذشت مرد خاطره‌ها، هاشمی رفسنجانی


رسالت «تاریخ» ثبت ماوقع است برای عبرت آموختن و درس گرفتن دیگران. در این میان دو آفت پرتکرار وجود دارد که مانع از این کارکرد بی‌نظیر تاریخ می‌شود. بسیاری از شخصیت‌های تاریخی در طول حیات خود فراز و نشیب‌هایی دارند و در حوزه‌های مختلف نظری تغییراتی را تجربه می‌کنند. این فراز و نشیب‌ها نه تنها خالی از اشکال، که لازمه‌ی کمال و پیشرفت است؛ ان شا الله همه‌‌ی ما نقطه‌ی پایان را در اوج بگذاریم. آشنایی آیندگان با این سیر و شناخت نقاطِ حساس، چالش‌های زندگی بشری و نوع مواجهه‌ی شخصیت‌ها با این چالش‌ها بسیار حیاتی است و نیازی به توضیح ندارد. اما پس‌خوانی و ماست‌مالی تاریخی دو آفتی هستند که یکی با جعل و دیگری با سانسور، به کلی تاریخ را از کارکرد مورد نظر ساقط میکنند. 


1. پس‌خوانی، به‌ معنای بازنگری گذشته‌ی شخصیت‌ها با سنجه‌ی شرایط امروز است و کشف وقایع غیرواقعی(همان جعل) یا ارائه‌ی تفاسیر سست از ‌وقایع مرتبط با ایشان. طرفداران این رویکرد که زندگی شخصیت‌های تاریخی را تماما خطی می‌بینند،  تلاش می‌کنند تا از آن‌ها چهره‌ای همیشه رو به کمال و مثبت یا بر عکس شخصیتی سراسر تیره و مِن الازل منفی معرفی کنند. چرا؟ پاسخ ساده است؛ اینان توانایی هضم «تغییر» را ندارند. به‌ کرات دیده‌ایم که به اتکای موقعیت منفی شخصیتی در عصر حاضر، تمام گذشته‌ی او -سوابق مبارزاتی، برجستگی‌های علمی و شخصیتی،‌ و ‌حتی پیشینه‌ی خانوادگی- به رنگ سیاه تفسیر می‌شود و گاهی نبود‌ها بود می‌شوند و روایت‌های سست اعتبار می‌یابند. بسیاری از جستارها (و نه همه‌ی آن‌ها) برای شناسایی رگه‌های انحراف و بررسی لقمه‌ها و نطفه‌های شخصیت‌های عاقبت به شر تاریخ، برخاسته از این نوع نگاه خطی به تاریخ ِشخصیت‌هاست. در مورد شخصیت‌های عاقبت به خیر هم همین آفت پس‌خوانی تکرار می‌شود و به‌ جعل فضایل و‌ مکارم می‌انجامد و از آن‌ها چهره‌های آسمانی و دست‌نیافتی معرفی می‌کند. این رویکرد ناشیانه در صدد فرار از این حقیقت است که احتمال انحراف همیشه وجود دارد، همان‌گونه که راه توبه همیشه باز است؛ هیچ سابقه‌ای تضمین عاقبت به خیری نیست، همان‌گونه که هیچ پیشینه‌ای انسان را مسلوب الاختیار نمی‌کند. همیشه باید مراقب بود و تلاش کرد. بدترین پیامد این پس‌خوانی تاریخی و تاریخ‌نگاری جعلی، پیامی است که به آیندگان می‌دهد و آنان را از تلاش مستمر‌ و هوشیاری دائمی برای یافتن حقیقت‌ و‌ حراست از خود (تقوا) منصرف می‌کند. توان تحلیل و هضم نفاق را از جامعه می‌گیرد و این خبر قرآنی و امثال آن را که «االَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا کُفْرًا» به‌‌ کلی بی‌معنا‌ می‌سازد. 


2. اما آفت دوم، ماست‌مالی تاریخی است. طرفداران این رویکرد نیز -به عنوان‌ مکمل رویکرد قبلی- درصدد سیاه‌نمایی یا سفیدنمایی تام هستند و در این مسیر از راهبرد سانسور استفاده می‌کنند. تلاش ‌می‌کنند تا فضایل و ویژگی‌های مثبت برخی شخصیت‌ها را مخفی کنند، و یا در وجه دیگر از انحرافات طبیعی زندگی برخی شخصیت‌ها چشم بپوشند‌‌ و به تعبیر دیگر آنها را ماست‌مالی کنند. این بار نیز دلایل ظاهرا خیرخواهانه‌ای ‌وجود دارد. در مورد استتار سیئات شخصیت‌های تاریخی گزاره‌هایی این چنین به کار می‌برند:  قضاوت در‌ مورد اشخاص‌کار‌ ما نیست، غیبت‌‌ گذشتگان جایز نیست، شاید ما هم در شرایط ایشان عملکرد بهتری‌ نداشتیم،‌‌ و ‌بدتر از‌ همه مشی پلورالیستی و علی‌السویه دانستن منطق‌ها‌ و تصمیم‌هاست که اصولا امکان ارزش‌گذاری و وجود «خوب» و «بد» را منکر می‌شود. در وجه دیگر نیز گروهی به پوشاندن فضائل و ویژگی‌های مثبت برخی شخصیت‌های عاقبت به شر همت می‌گمارند با استدلال‌هایی از این دست که مردم دچار سردرگمی خواهند شد که بالاخره این شخصیت خوب بود یا بد؟، و یا اینکه بدبینی نسبت به صاحبان فضائل رواج پیدا می‌کند... این بار نیز تلاش‌ها در جهت ساده‌سازی واقعیت‌های پیچیده‌ی زندگی بشری است، و این دلسوزی ساده‌لوحانه قطعا خدمتِ به مردم و نسل‌های آینده نیست. اتخاذ این رویکرد به‌ واقع تاریخ را از دو‌ کارکرد اصلی آن (درس گرفتن و عبرت آموزی‌‌) می‌اندازد. پیشینه‌ی این رویکرد را می‌توان در نگاه جماعتی از اهل سنت که به تقدیس کلی صحابه قائل هستند جستجو کرد و روایت جعلی «اذکروا ‌موتاکم بالخیر» (به استناد فرمایش حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه). بر این مبنا نه می‌توان از عظمت‌ جناب حرّ و توبه‌ی جناب زهیر درسی آموخت و نه از انحراف ابن سعد و طلحه‌‌ و زبیر. نه بازگشت شهید آوینی برای‌ ما معنادار خواهد بود و نه افول آقایان منتظری‌ و هاشمی.



ما در «واقعیت» زندگی می‌کنیم؛ پس برای درس آموختن و عبرت گرفتن به «تاریخ واقعی» نیاز داریم.




نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی