حسین علیه السلام، اصولگرای پرجاذبه
درسی برای امروز جبههی انقلاب
مستوای امام حسین علیه السلام و قیام عاشورا فراتر از دسترس ماست و بنابراین تحلیل جامع قیام اباعبدالله الحسین کاری نشدنی است؛ اما عظمت این قیام به همان میزان که احاطه بر آن را دشوار میسازد، برکات آن را در دسترس همگان قرار میدهد. و از جملهی این برکات برای جامعهی امروز ما، این است که بفهمیم چگونه محبت اباعبدالله همهی اقشار جامعه را به خود جذب کرده است؟
----
هر ساله ایام محرم و برپایی خیمهی عزای حسینی، صحنههای شگفتی از شوق در اقشار مختلف جامعهی ما پدید میآورد؛ در هیئت امام حسین علیه السلام پیر و جوان و کودک، زن و مرد، تحصیلکرده و بیسواد، غنی و فقیر، شهری و روستایی، استاد دانشگاه و پزشک و نانوا و کارگر و روحانی، همه و همه میآیند و هر یک به نحوی عرض ارادت میکنند و دوست دارند که از دوستداران امام حسین شمرده شوند. قطعا این جماعت عزادار نسبت به قیام حسینی فهمهای گوناگونی دارند و قطعا میزان پای کار بودن و تبعیت ایشان از امام حسین علیه السلام متفاوت است؛ ولی همه در یک چیز مشترکند و آن اینکه به معنای دقیق کلمه "هوارادان" حسین علیه السلام و شهدای کربلا هستند. سوالی که ذهن مرا مشغول کرد، این بود که چه عاملی این تنوع را دور محور امام حسین علیه السلام جمع کرده است؟ کیفیت این هنر اباعبدالله علیه السلام چگونه است و آیا قابلیت الگوبرداری دارد؟ به نظرم امام حسین علیه السلام و به تعبیر دیگر قیام عاشورا چند ویژگی را در اعلادرجهی خود نمایندگی میکنند و همین راز ماجرا (یا بخشی از راز ماجرا) است؛
1. عدم انتفاع شخصی
برای امام حسین علیه السلام در قیام عاشورا هیچگونه نفع شخصی نمیتوان تصور کرد. شاید در ابتدای حرکت ایشان شائبهی قدرتطلبی و کسب حکومت مطرح بود؛ حضرت در این شرایط صریح به این شبهه پاسخ میدهند که ما برای قدرتطلبی و دنیاخواهی قیام نمیکنیم و هدف امر به معروف و نهی از منکر است:
أَللّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ ما کانَ مِنّا تَنافُسًا فی سُلْطان وَ لاَ الْتماسًا مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ وَ لکِنْ لِنری الْمَعالِمَ مِنْ دینِکَ وَ نُظْهِرَ الاْصْلاحَ فی بِلادِکَ وَ یَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ وَ یُعْمَلَ بِفَرائِضِکَ وَ سُنَنِکَ وَ أَحْکامِکَ.[1]
و در جای دیگر میفرمایند:
إِنّی لَمْ أَخْرُجْ بَطَرً و لا أَشِرًا وَ لا مُفْسِدًا وَ لا ظالِمًا وَ إِنَّما خَرَجْتُ أَطَلُبُ الصَلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) أُریدُ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ أَنْهی عَنِ المُنْکَرِ.[2]
اما وقتی کار به شب عاشورا و روز عاشورا میرسد چه؟ دیگر هیچ شائبهای برای هیچ کس، نه فقط دربارهی انگیزهی حسین علیه السلام که حتی دربارهی یاران اباعبدالله باقی نمیماند. این نیت خالص امام حسین علیه السلام و اصحاب عاشورایی اوست که مثل خورشید میدرخشد و جاذبه دارد. امروز هم قاعده همان است؛ دلها از کسانی که در عمل و رفتار خود صادق نیستند یا به دنبال استفاده از دیگران برای منافع شخصی و گروهی خود هستند گریزان است و هر جا نیت خالص در کار باشد، جاذبه است و قلوب مردم همراه خواهد شد. البته این خلوص به لفظ نیست؛ اینگونه نیست که در گفتار از خدمتگذاری به مردم و «جانم فدای ارزشها» بگوییم ولی در عمل دم خروسِ منافع شخصی بیرون بزند و مردم نفهمند.
2. پاکبازی و ایثار
ویژگی دوم قیام امام حسین علیه السلام که به شدت همه را مجذوب خود دارد، پاکبازی ایشان -و به تَبَع، یاران ایشان- است. برای حسین علیه السلام نه تنها در ماجرای عاشورا نفعی در کار نبود، بلکه او هر آنچه داشت - از مال و جان و آبرو و اصحاب و خانواده- به صحنه آورد و در راه خدا فدا کرد. زبان و قلم از توصیف کیفیت این پاکبازی قاصر است، ولی راه ایشان درسآموز است و قابل الگوبرداری. اگر منادیان یک مکتب و پیام (مثلا انقلابیهای زمان ما) فداکاری و ایثار را به صحنه بیاورند، بدون شک بدبینیها و تردیدها زائل میشود و اصلا همین فداکاری عیار و اعتبار آن مکتب و پیام میشود و دیگر استدلال لازم نیست. مثال بارز و ملموس امروزی برای نشان دادن اهمیت راهبردی ایثار و فداکاری در نفوذ مکتب و پیام، کاریست که در چندسال اخیر مدافعان حرم انجام دادهاند. سالها بحث و استدلال بر سر این موضوع که حمایت از جبههی مقاومت عقلا و شرعا لازم است، به اندازهی خون شهدای مدافع حرم قانع کننده نبوده است؛ به تدریج که محلات ما با ذکر این شهدا پرمیشوند، صدای شبههها و غرولندها که چرا باید پول به فلسطین و حزب الله بدهیم؟ و چرا اول به مشکلات داخلی خودمان نمیرسیم؟ و «نه غزه نه لبنان»ها خاموش میشود(مردم قانع میشوند و دشمنان ساکت). این معجزهی ایثار است.
3. محبت فراگیر به مردم
ویژگی دیگری که میتوان به عنوان عامل جذابیت قیام اباعبدالله مطرح کرد، محبت فراگیر امام نسبت به مردم است. در قرنها حضور امام حسین علیه السلام و اصحاب عاشورایی ایشان در جامعهی ما، همهی مردم از هر قشر و گروهی دعوت شدهاند، خدمت کردهاند، نذر کردهاند و حاجت گرفتهاند، توبه کردهاند و ... اینجا هیچ نشانی از دستهدسته کردن مردم یا تبعیض وجود ندارد. اینجا عامی و بیسواد با عالم دین همه موکبداری میکنند و پای یک دیگ عرق میریزند، نوجوانان با طبل و سنج و نوحهخوانی جان میگیرند و پیرمردها در خلوت خود اشک میریزند. در اخبار واصله و آنچه از ماجرای عاشورا برای ما مانده است هم همین موضوع دیده میشود و شما میتوانید برای هر قشر و گروهی نمایندهای در این ماجرا بیابید: حبیب بن مظاهر، عباس علیه السلام، علی اکبر، زینب کبری علیها سلام، قاسم و عبدالله بن حسن، جون، وهب، زهیر بن قین، حر بن یزید ریاحی، علی اصغر، سُکینه و رقیه علیهما سلام، رباب ... همه هستند و تنها ملاک «تبعیت از امام» است. حضرت در اوج روز عاشورا و در بحبوحهی مصیبتها همچنان مشغول هدایتند و حتی برای کسی که تا چند لحظهی دیگر به مقام اشقی الاشقیاء میرسد هم دل میسوزانند. پیام عاشورا فراگیر است و هیچکس خود را با آن بیگانه نمیبیند، و اینچنین است که قیام اباعبدالله علیه السلام به هیچ وجه تفسیر حزبی و گروهی نمیشود و حتی آنان که وارد عزاداریها نمیشوند و نظارهگرند، با احترام به این ماجرا نگاه میکنند. محبت امام حسین علیه السلام حکم بارانی را دارد که بر همهی زمینها میبارد و البته هر کسی به قدر استعداد خود بهره میبرد، و این برای ما درس است- اگر میخواهیم از ایشان تبعیت کنیم.
4. پافشاری بر اصول
و در آخر آنچه محبت امام حسین علیه السلام را فراگیر کرده، پایبندی ایشان به اصول و ارزشهایی است که به آنها باور دارند. در عین حال که چتر سیدالشهدا علیه السلام همه را در برگرفته (حتی دشمنان را) ایشان ذرهای تزلزل و تذبذب از خود بروز نمیدهند، و از امام حق جز این هم انتظاری نیست. حضرت هر آنچه دارند -و حتی در مخیلهی ما نمیگنجد- را فدا میکنند، ولی زیر بار ظلم نمیروند و شعار «هیهات منا الذلة» ایشان بلند است. اصحاب و همراهان ایشان هم به همین ترتیب: زینب کبری سلام الله علیها همهی هستیاش را داده و باز سربلند «ما رایت الا جمیلا» سر میدهد، علی اکبر ندای «فاذا لا نبالی بالموت» دارد و قاسم مرگ را «احلی من العسل» میخواند. عباس علیه السلام رجز میخواند و اطمینان میدهد که حتی بدون دست هم از عقبنشینی و سازش خبری نیست: «والله ان قطعتموا یمینی، انی احامی ابدا عن دینی». همین سرسختی و پافشاری بر اصول(اصولگرایی واقعی) است که امام حسین علیه السلام و یارانش را حتی در چشم کسانی که به این ارزشها پایبند نیستند و حتی برخلاف آنها رفتار میکنند هم عزیز کرده است و محبوب. فارغ از اینکه اصول چیست، اصولگرایی حلاوت و شیرینی دارد و خواستنی است، و این اشتباه عجیبی است که گروهی برای جلب حمایت و محبت دیگران خود را چندرویی و مجامله دچار میکنند.
مصداق تامی که از این الگوی حسینی تبعیت کرد و محبتش در قلوب مردم جاگیر شد، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه است. اول، امام به دور از هر گونه منفعت شخصی و با نیت خالص پا به میدان مبارزه گذاشت و از عنوان و اسم هم گریزان بود. دستنوشتهای که به عنوان اولین سند مبارزاتی ایشان مشهور شده است، به خوبی گویای این حقیقت است و خود ایشان همانجا تذکر میدهند که قیام برای نفس است که کار ما را به اینجا کشانده است:
... خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده. قیام برای نفس است که بیش از ده میلیون جمعیت شیعه را به طوری از هم متفرق و جدا کرده که طعمه مشتی شهوت پرست پشت میزنشین شدند...[3]
و اینکه:
قل انما اعظکم بواحدة، ان تقوموا لله مثنی و فرادا (سبا، 46).
بعد از پیروزی انقلاب هم برای امام هیچ منفعت شخصی حاصل نشد و حتی خانواده و وابستگان خود را هم از این شائبه دور داشت. دوم، امام هر آنچه داشت به صحنه آورد و برای نهضت هزینه داد؛ سالها رنج تبعید را متحمل شد، فرزند دلبندش، حاج آقا مصطفی را فدا کرد و تا انتهای نهضت بر همین مدار بود و «جام زهر نوشید» و «آبروی خود را با خدا» معامله کرد. سوم، امام به معنای واقعی کلمه عاشق مردم بود.
مکرر در مکرر بر نهضت پابرهنگان و مستضعفان تاکید کرد و اصلا او بود که ادبیات استضعاف و استکبار را وارد صحنهی انقلاب کرد. مکرر بر اینکه ما هیچکارهایم و این مردم هستند که انقلاب کردهاند و اینها ولی نعمت ما هستند تاکید کرد و نه فقط به لفظ که در قلب و عمل به آن معتقد بود. امام هیچ وقت مردم را گروهبندی نکرد و در عین برخورد قاطع و غلیظ با دشمنان و فتنهگران، برای مردم نقش پدر مهربان را داشت. حتی در وصیتنامهی خود فصلی را به نصیحت معاندان و مخالفان اسلام و جمهوری اسلامی اختصاص داد(بند «ن») و مشفقانه نوشت که حالا که شما بعد از مرگِ من این نوشته را میخوانید و دیگر شائبهی نفع شخصی نیست، بیایید و خود را نجات دهید:
... نصیحت مشفقانة من به شما نوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است که از راه اشتباه برگردید؛ و با محرومین جامعه که با جان و دل به جمهوری اسلامی خدمت میکنند متحد شوید؛ و برای ایران مستقل و آزاد فعالیت نمایید تا کشور و ملت از شرّ مخالفین نجات پیدا کند، و همه با هم به زندگی شرافتمندانه ادامه دهید. تا چه وقت و برای چه گوش به فرمان اشخاصی هستید که جز به نفع شخصی خود فکر نمیکنند و در آغوش و پناه ابرقدرتها با ملت خود در ستیز هستند و شما را فدای مقاصد شوم و قدرتطلبی خویش مینمایند؟ شما در این سالهای پیروزی انقلاب دیدید که ادعاهای آنان با رفتار و عملشان مخالف است و ادعاها فقط برای فریب جوانان صاف دل است. و میدانید که شما قدرتی در مقابل سیل خروشان ملت ندارید و کارهایتان جز به ضرر خودتان و تباهی عمرتان نتیجهای ندارد. من تکلیف خود را که هدایت است ادا کردم. و امید است به این نصیحت که پس از مرگ من به شما میرسد و شائبة قدرت طلبی در آن نیست گوش فرا دهید و خود را از عذاب الیم الهی نجات دهید. خداوند منان شما را هدایت فرماید و صراط مستقیم را به شما بنماید.[4]
چهارم، امام در اصول خود سفت و محکم بود و هیچ میل و انحرافی برای جلب نظر دیگران در او مشاهده نمیشد. با عزیزترین اشخاص بر اساس اصول برخورد میکرد (برای مثال: ماجرای عزل آقای منتظری، ماجرای برخورد با نوهی امام سیدحسین خمینی) و هیچ وقت برای جلب رضایت روشنفکران و غربگرایان ادبیات اسلامی را آلوده به الفاظ دهان پرکنِ وارداتی نکرد. امام نترسید که بگوید:
از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانى دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهاى جهان نیز ناقوس مرگ آمریکا و شوروى را به صدا درآوریم.[5]
نترسید که گورباچف را به مطالعهی اسلام نصیحت کند، نترسید که از صدور انقلاب سخن بگوید:
ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجى و بین الملل اسلامیمان بارها اعلام نمودهایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران امریکا نام این سیاست را توسعه طلبى و تفکر تشکیل امپراتورى بزرگ میگذارند، از آن باکى نداریم و استقبال میکنیم.[6]
و نترسید که شاه را رسوا کند و بساطش را برچیند.
خورشید امام حسین علیه السلام و الگوی نزدیکِ امام خمینی امروز در دسترس ماست.
محمد توکلی
29 مهر 1395