کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

چرا مصدق برای امروز ما مهم است؟

چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۶ ب.ظ

دوره‌ی بیست و هشت ماهه‌ی نخست‌ وزیری محمد مصدق که به کودتای بیست و هشت مرداد 1332 منتهی شد، حاوی نکات تاریخی و عبرت‌های فراوانی برای جامعه‌ی ایران امروز است؛ از جمله بررسی این مسئله که مصدق چگونه قدرت گرفت و چرا سقوط کرد؟

مصدق به پشتوانه‌ی جبهه‌ی ملی، روی کار آمد. ملی شدن صنعت نفت در اسفند 1329 مرهون اقدامات ضربتی و موثر فدائیان اسلام بود، و مصدق به اتکای این جریان موفق به احراز پست نخست وزیری و مقابله با تسلط انگلستان بر نفت ایران شد. او حمایت قاطع آیت الله کاشانی -روحانی مبارز- را با خود داشت و این آیت الله کاشانی بود که در 30 تیر 1331 و پس از استعفای مصدق به دلیل اختلاف با شاه، مردم را در حمایت از مصدق به تظاهرات فراخواند و شاه را تهدید به حکم جهاد کرد. مجلس شورای ملی یکپارچه با مصدق همراهی کرد تا جایی که در بحبوحه‌ی تحریم‌ نفتی ایران از سوی انگلستان، فرصتی 6 ماهه در اختیار او قرار داد تا برای مدیریت شرایط بحرانی، مستقل از مجلس قانون بگذارد و عمل کند. به این ترتیب او به پشتوانه‌ی گروه‌های مختلف داخلی توانست با استبداد محمدرضا شاه از یک طرف و دخالت‌های انگلستان از طرف دیگر مقابله کند و در وهله‌ی اول پیروزی از آن مصدق بود.



اما روند سقوط مصدق از همین‌جا آغاز شد. او که از پیروزی سرمست بود، اقدامات اصلاحی مدنظر خود را با شدت هرچه تمام‌تر پی گرفت و در این مسیر یاران سابق را به فراموشی سپرد، چرا که دیگر نیازی به آن‌ها احساس نمی‌کرد. مصدقِ حقوق‌دان اینک خواستار اختیارات فراقانونی شده بود. در جریان برگزاری انتخابات مجلس هفدهم، به یکباره و پس از رسیدن تعداد منتخبین به حد نصاب 79 نفر، دستور توقف انتخابات را داد تا مجلسی یک‌دست و موافق او شکل بگیرد. پس از قیام 30 تیر و به بهانه‌ی شرایط ویژه‌ی کشور به واسطه‌ی تحریم‌های نفتی، از مجلس اختیارات فوق‌العاده درخواست کرد (با شش ماه موافقت شد) و باز اصرار داشت که این حالت فوق العاده برای یک سال تمدید شود و علاوه بر نخست وزیری، قانون‌گذاری را نیز در اختیار داشته باشد که این بار مجلس نپذیرفت. مصدق با آیت الله کاشانی که رهبر جریان مذهبی و مرد اثرگذار مجلس شورای ملی بود در افتاد و کار به جایی رسید که حامیان او با کاریکاتورها و در تظاهرات خود کاشانی و روحانیت را مورد تمسخر قرار دادند. تصمیمات خودسرانه و سوپرانقلابی مصدق که شائبه‌ی غلبه‌ی نگاه‌های سوسیالیستی را با خود داشت، باعث شد تا حتی در جبهه‌ی ملی(خاستگاه مصدق) علیه اقدامات او موضع‌گیری شود.

اما این همه‌ی ماجرا نبود. مصدق که پیروزی را با اتکای بر مردم و به پشتوانه‌ی گروه‌های مختلف داخلی به دست آورده بود، در ادامه برای حل مشکلات پیش رو به معادلات خارجی متوسل شد. در جریان تحریم نفت ایران توسط انگلستان، مصدق به جای توسل به مجلس و حامیان داخلی خود، برای دریافت وام به «حضرت رییس جمهور عزیز» آمریکا نامه نوشت و با تشریح جزئیات مشکلات اقتصادی کشور از او درخواست کمک کرد:

 

« ... ملت ایران امیدوار است که با مساعدت و همراهی دولت آمریکا موانعی که در راه فروش نفت ایران ایجاد شده برطرف شود و چنانچه رفع موانع مزبور برای آن دولت مقدور نیست کمک‌های اقتصادی موثری بفرمایند تا ایران بتواند از سایر منابع خود استفاده نماید.»

 

درخواستی که با پاسخ تحقیرآمیز آیزنهاور مواجه شد:

 

«در اینکه آیا دولت ایالات متحده می‌تواند نیازهای اقتصادی و مالی مورد تقاضای حکومت ایران را برطرف کند، به دو علت جواب منفی است! اولا تا زمانی که ایران نتواند از فروش نفت و محصولات نفتی خود، وجوهی به دست آورد و با انعقاد قرارداد معقول و عادلانه درباره غرامت (به انگلستان)، بار دیگر نفت ایران به مقادیر زیادی فروخته شود، انتظار کمک نمی‌تواند داشته باشد! ثانیا هرگاه حکومت دول متحده بخواهد به میزان معتنابهی از راه‌های اقتصادی به ایران کمک کند، در حق مودیان مالیاتی آمریکا شرط انصاف را رعایت نکرده است! بدین خاطر بسیاری از مردم آمریکا تا وقتی نفت حل و فصل نگردد، با خرید نفت ایران عمیقا مخالفت خواهند کرد!»

 

 در شرایط پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا به عنوان فاتح اصلی جنگ و رهبر دموکراسی‌خواهی رخ نموده بود و  مصدق که به آمریکایی‌ها باور داشت، سعی کرد برای تعدیل فشار شاه و انگلیس، از ایشان کمک بگیرد؛ ولی منافع آمریکا اقتضای دیگری داشت. آمریکا که در فضای جنگ سرد به سر می‌برد، هیچ‌گاه منافع انگلستان را فدای مصدق نمی‌کرد، هیچ‌گاه و تا می‌توانست شاه دست‌نشانده را فدای دولت ملی نمی‌کرد، و هیچ‌گاه خطر تسلط شوروی بر ایران را با اعتماد به قدرت مستقل مصدق به جان نمی‌خرید. بر این اساس و به راحتی مصدق مورد معامله قرار گرفت و قدرتی که به آن سرمست بود و اینک با از دست دادن پشتوانه‌های داخلی، به قدرتی پوشالی بدل شده بود به تلنگر کودتای آمریکایی فروریخت. بزرگترین اشتباه مصدق این بود که به جای اتکا به پشتوانه‌های داخلی، به پیروزی در زمین ابرقدرت‌ها دلخوش بود. او راه حل مشکلات داخلی را در زمین بیگانه و در مناسبات بین المللی دنبال می‌کرد، و در این معادله جز شکست سرانجامی نداشت.

 

مستند «آقای نخست وزیر» به خوبی و با دقت این تجربه‌ی تاریخی را مرور می‌کند. این مستند، دیروز 26 مرداد، در آستانه سالروز کودتای مرداد 1332 در حوزه هنری رونمایی شد.




پی‌نوشت: این مطلب در شماره 65م روزنامه صبح نو منتشر شده است: +

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی