کُجانامه

رحم الله امراء علم من این و فی این و الی این
بایگانی

دشمن 3- در جواب حمیدرضا

دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۸۸، ۰۳:۰۳ ق.ظ

حمیدرضای عزیز نظراتی برای یادداشت سینا(:سازمان ملل) نوشته بود که در جوابش متن زیر را نوشتم، هر چه جلوتر رفت به یادداشتی مستقل نزدیک‌تر شد!:

 

بله، باید تدبیر کرد. من ادعا نمی‌کنم که سیاست خارجی احمدی‌نژاد بهترین بوده، برای قضاوت باید موارد را بیاوریم و مستند بحث کنیم. اما آن‌ چیزی که برای من مهم‌تر است و علی‌الحساب هم می‌توانم راجع به آن نظر بدهم، این است که اصول کدام است؟ من فعلاً کاری ندارم که آیا ایران در ژنو(دوربان2) می‌توانست بهتر عمل کند یا نه، ولی سوالم این است که چرا ترک سالن توسط چند کشور در کنار آن تشویق بی‌نظیر در ما حس حقارت ایجاد می‌کند؟ آن هم در چه موردی؟ وقتی که از نژادپرستی اسرائیل گفته می‌شود. چرا در همین اجلاس عمومی باز هم ترک چند کشور زورگو-به حمایت از اسرائیل- ما را ناراحت می‌کند، ولی به خشم و ترس نتانیاهو افتخار نمی‌کنیم؟ چرا ما باید کشورها را به "قدرت‌های بزرگ" و "جهان سومی‌ها و سیاه‌ها و آفریقایی‌ها" تقسیم کنیم، و فاصله گرفتن گروه اول و نزدیکی به گروه دوم را حماقت بدانیم؟ نمی‌گویم واقع بین نباشیم، و بگوییم آمریکا و ونزوئلا هم‌ترازند، می‌گویم در این روابط عزت نجوییم، که نه عزت به این چیزهاست و نه اصولاً آن‌هایی که بهشان دل می‌بندیم ما را آدم حساب می‌کنند. این را هم بگویم: این سیاست توجه به آمریکای جنوبی به نظرم بی‌راه نمی‌آید. خب سعی می‌کنیم که در غیاب "قدرت‌های بزرگ!" منافعمان را در این روابط تامین کنیم، و به جای اینکه در عراق با آمریکا دست و پنجه نرم کنیم، همان نزدیک خودش موی دماغ بشویم. ضمن اینکه توجه به کشورهای دست چندم و کوچک، به خصوص توجه به جهان اسلام-در یک نگاه دراز مدت و با اعتماد به نفس- می‌تواند مناسبات کلان را تغییر بدهد، که حتماً باید صورت بگیرد.

در مورد دشمن زورگویی که فقط و فقط در پی کسب منافع خودش است: خب این درست. اما به نظرم خیلی ساده‌انگارانه است که دشمن را آن‌قدر کودن فرض کنیم، که صرفاً با خروجی‌ها دشمنی کند! قطعاً آن‌ها هم ریشه‌یابی می‌کنند و سعی می‌کنند به جای جنگ و قطعنامه، هدف را رام خودشان کنند. آن‌ها حافظه دارند. اگر می‌خواستند منافع بلند مدت را به کوتاه مدت ترجیح دهند، خب بازار ایران را می‌گرفتند، نه اینکه بر عکس تحریم کنند. آن‌ها می‌فهمند که مشکل نظام ایران است، پس سعی می‌کنند که نابودش کنند و به کمتر از این رضایت نمی‌دهند. اما چه چیزی انقلاب ایران را پایه گذاشت؟ خب دوست ندارند باز هم همان اتفاق در جای دیگری بیفتد، پس با تفکر مبارزه می‌کنند و عمراً دوست ندارند که تو انقلاب صادر کنی! و قس علی هذا. داستان تفرقه افکنی، فرقه سازی، شیعه کشی(دقت کن که هر جا شیعه وجود دارد، جنگ است: عراق، لبنان، یمن و پاکستان. جز ایران که مرکز فرماندهی است!)، ایران‌هراسی، تهاجم فرهنگی، جنگ رسانه‌ای و همه و همه از این‌جاست و به نظر من کاملاً منطقی است. کوچکترین دشمنی‌ها همین تحریم و لشکرکشی‌هایی است که می‌بینیم. بله دشمن قسم خورده‌اند، چون که منافعشان با ما همیشه در تضاد است، همیشه. مگر تحت همان شرایطی که در چند کامنت‌ قبلی از زبان امام آوردم.

اما در یک تحلیل می‌توان گفت که دشمن علاوه بر مواردی که در بالا گذشت، خط دیگری را هم دنبال می‌کند و آن قهرمان‌سازی است. اول بگویم که من بعید نمی‌دانم ترک‌ها خودشان را جمع کرده باشند و پیش‌ رفته باشند؛ اما استقلالِ بدون جلب دشمنی بسیار ثقیل است، چرا؟ چون منافع قدرت‌ها(همان استکبار) در عدم استقلال است، پس فشار می‌آورند. راحتت کنم!: ممکن نیست که ولت کنند هر کاری می‌خواهی بکنی. اما قهرمان‌سازی یعنی چه؟ شکی نیست که نوک حمله‌ی آمریکا و نوچه‌هایش در این منطقه، ایران است. اما به نظر من ایران در این سی سال وجهه‌ی خوبی بین مردم منطقه کسب کرده. پرچمی که جمهوری‌اسلامی علم کرد، قرن‌ها خاک می‌خورد و این ویژگی به جمهوری‌اسلامی جذابیت می‌دهد. الگوی حکومت دینی را که در ایران پیاده شده با حکومت‌های منطقه مقایسه کن. هیچ حکومتی تا به حال این‌جوری با اسرائیل در نیفتاده و از لبنان و فلسطین پشتیبانی نکرده؛ نگاهی به کامنت‌های خبر الجزیره(+) بینداز. این‌که ایرانِ موی دماغ، که نظامش غیر قابل تحمل است به الگو و پرچم‌دار تبدیل بشود، اصلاً خوشایند نیست و کار را برای دشمن سخت می‌کند. پس چه باید کرد؟ باید ایران را کشید پایین، تا با کمترین جنجال و درگیری ممکن سرش را ببرند و احیاناً دور و بری‌ها در عزایش شیرینی هم پخش کنند. پس بهتر است علی‌الحساب شخصیت محبوبِ دنیای عرب به جای سید حسن نصرالله و احمدی‌نژاد(طبق نظرسنجی‌ها) کسی مثل حسنی مبارک باشد، یا اگر نشد نهایتاً کسی مثل اردوغان. من راجع به شخصیت اردوغان نظری ندارم، این را می‌خواهم بگویم که پشتیبانی ایران از لبنان و فلسطین، با کاری که ترکیه می‌کند حتی قابل مقایسه هم نیست! اما بهتر است ترکیه پرچم‌دار حمایت از فلسطین باشد تا ایران به حاشیه برود. و می‌بینی که ترکیه، حتی برای مردم مسلمان و معتقد خودمان هم شک ایجاد کرده، که جمهوری‌اسلامی نظام بهتری است یا نظام لائیک ترکیه؟!

اگر امروز اوباما دم از دوستی با مسلمان‌ها می‌زند، حرکتی است دروغین و تاکتیکی برای منزوی کردن مبارزه و در راس آن ایران. این شیوه‌ی جدید آمربکا-که هوشمندانه‌تر و خطرناک‌تر است- فشار زیادی به ما وارد می‌کند. اگر امروز اوباما طرح دو کشور فلسطین و اسرائیل را پی می‌گیرد-ولو باز هم با شرایط خفت بار- به خاطر خفه کردن مبارزه است، وقتی وجهه‌ی ایران زیر سوال برود که شما خواهان خشونتید و تروریست و این‌ها، فشار را بیشتر می‌کند و به محض اینکه قدرت حریف را تضعیف شده ببیند،  کشور فلسطین که هیچ، لبنان و سوریه را هم می‌خواهد. آن موقع اردوغان را هم بر نمی‌تابد.

 

 

 

پی‌نوشت 1: من هنوز قضاوتی راجع به ترکیه ندارم، اگر منبعی چیزی سراغ داری که تحولاتش را بررسی کنیم و ببینیم آنجا چه می‌گذرد، معرفی کن.


پی‌نوشت 2: کلاً جریان اصلاحات و دولت خاتمی-نه تک‌تک اعضا- غرب‌زده بودند. غرب‌زده، به معنی شیفتگی نسبت به غرب و احساس حقارت از اندیشه‌ی اسلامی و انقلابی. و به نظر من می‌ترسیدند! نمی‌گویم وطن‌فروش.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۷/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی