رهبری
تا چند وقت پیش، گهگاهی که با صحبتهای رهبری برخورد میکردم، تلقیام از ایشان و حرفهایشان به گونهای بود که هیچ حساسیتی در من بر نمیانگیخت. تصورم کمابیش شبیه این بود که خب آخوندی حرف میزند و یک سری چیزهای خوب و کلی میگوید، و اصلاً جایگاه رهبری را همچین چیزی میپنداشتم. اما از چند وقت پیش که شرایطم تغییر کرد و بیشتر و دقیقتر گوش دادم و خواندم، و دنبال کردم، و تاثیرات و قبل و بعدش را تاحدودی بررسی کردم، فهمیدم که نگاهم کاملا اشتباه بوده. بسیار هوشمندانهتر و دقیقتر از آنچیزی است که عموماً-حتی خواص- میپندارند.
پینوشت 1: این دقیقتر شدن تغییری کلی در نگاه من بوده-ان شاءالله- و به تبع آن موضعگیریها را دقیقتر از آنچه تصور میکردم یافتم، که یکی از مصادیق بارزش رهبری است. الان میدانم که حرفها و موضعگیریهای آدمهایی که رسانهای هستند و حتی آدمهای معمولی که کمی تجربه دارند چندان هم کیلویی نیست، و اگر کسی بیاید و به حرف فلانی که در فلان مصاحبه زده گیر بدهد، به نظرم غیرمنطقی نمیآید.
پینوشت 2: منظور من جستجوی عبارت مورد نظر و تهیهی بَنر نیست!