مژدگانی بده ای دوست که محنت بگذشت
نعمت فتح و گشایش به زمان باز آمد
(سعدی)
@Banizy2
🔸خبر آمد که هیولا آمده؛ سر میبرد و منفجر میکند و هیچچیز جلودارش نیست. نقشه کشیده و خلیفه معین کرده و دولت تشکیل داده و پیش میآید: درعا، دمشق، حلب، موصل، بغداد و چنددهکیلومتری مرزهای ایران.
🔹خبر آمد که گروهی داوطلب شدهاند برای مبارزه با هیولا؛ جنگیدن بلد نیستند، ولی التماس میکنند و شعفی وصفناپذیر دارند برای جنگیدن و شهادت. اسم خود را گذاشتهاند مدافعان حرم، و شعارشان این است: کلنا عباسک یا زینب. در پایتخت مقاومت -همین تهران- گروهی به دیدهی تردید و بلکه ملامت به ایشان نگاه میکردند. به یاد بیاورید که مراسم استقبال از شهدایی که بازمیگشتند، چقدر غریبانه بود:
- ماهیانه 10-15 تومن میدن بهشون،
- جون جوونای مملکت رو بازیچه کردن،
- شستشوی مغزی شدن اینا،
- ما به کار کشورهای دیگه چی کار داریم؟،
- مفتخورها خودشون نمیرن بجنگن ما باید بجاشون بجنگیم؟
🔸مادر هیولاها و شیطان اصلی، پشت هیولا درآمده بود و حمایت میکرد: خرید نفت، ارسال سلاح، تضعیف ارتش عراق و سوریه، ... . میگفتند اسد باید برود. ترکیه را شیر کردند و از بالا انداختند به جان سوریهی رنجور. روسیه آمد. عربستان شاخ و شانه کشید و هر چه توانست کمک کرد. سگ منطقه -اسرائیل- هم متحد داعش درآمد و از پهلوی چپ وارد شد. اما دولت مقاومت پیامی مختصر داشت و ارادهای بزرگ: نقشه نقشهی مادر هیولاهاست و هدف حذف جریان مقاومت؛ ما اجازه نمیدهیم!
@Banizy2
🔹 قدمها کوتاه بود، ولی استوار. خبرها تکراری شده بود: پیشروی ارتش سوریه/ داعش، عملیات انتحاری، آزادسازی مناطقی از ... نبردی شهر به شهر و وجب به وجب، پر از پدیدههای بدیع و نادیده، نبردی بدون مرز و بهکلی خارج از قواعد جنگی، پر از جنایت و القای وحشت ... اما قدمها استوار بود و کار پیش میرفت. به تدریج دمشق آزاد شد، بغداد از خطر خارج شد، حلب آزاد شد، موصل آزاد شد و هیولا ذره ذره آب شد و هیبتش فروریخت.
🔹اما ثمرهی نبرد تنها شکست هیولا و خرد کردن دهان مادر هیولاها نبود؛ مهمتر از همهی اینها رسم هیولاکشی و دلاوری بود که رواج پیدا کرد. جوانان سوریه و عراق بسیج شدند و آموختند که باید روی پای خودشان بایستند و میتوانند؛ و آنچه با خون دادن آموخته شود، فراموش شدنی نیست... مادر هیولاها به دنبال ریشهکنی مقاومت بود، و در کمال ناباوری میدید که هیولا درخت مقاومت را هرس کرده و این درخت بارورتر و ریشهدارتر شده است.
🔹اما ثمرهی نبرد فقط این نبود که هیولا شکست خورد. مهمتر این بود که مدافعان حرم که همچون سیدالشهدا غریبانه و ملامت شده به میدان نبرد رفتند، این بار به مثابهی قهرمان بازگشتند -همچون سیدالشهدا- و البته با پیروزی در میدان نبرد. مهمتر این بود که وز-وزِ خناسان که میگفتند "ما را به کار دیگران چه کار؟" فروکش کرد، مهمتر این بود که مردم ما قدر فرزند خود -سپاه- را بیش از پیش دانستند و مهمتر از همهی اینها احساس عزت بود؛ گوهری که هر چه در وصف آن بگوییم کم است.
ای کاش میشد ماجرای نبرد پنجساله با هیولای داعش و پیروزی نهایی جریان مقاومت را در یک قاب ثبت کرد و به ذهن سپرد؛ امان از حجاب همعصری!
▫️پینوشت:
البته ماجرا ادامه دارد و شیطان دست بر نمیدارد. میگویند فاز نظامی تمام شده و از اینجا به بعد نوبت مذاکره سیاسی است. معنای این گزاره چیست؟ گروهی به دنبال آنند که پیروزی بر داعش را مصادره کنند و به نام خود بزنند؛ بعد سرمایهای را که با خون جوانان جریان مقاومت به دست آمده به جیب بزنند و بروند پای معاملهای دیگر. معامله چیست؟ ذبح جریان مقاومت و آشتی با مادر هیولاها با ذکر یک صلوات!
▪️ به جای #هشتگ: ایران/ داعش/ آمریکا/ رهبری/ سپاه/ سردار سلیمانی/ مدافعان حرم/ شهید حججی/ سوریه/ عراق/ حشد الشعبی/ عزت/ تاریخ/ برجام.
@Banizy2
http://l1l.ir/30ee
د